سرویس سیاسی «فردا»- امیر حمزه نژاد: موضوع اعزام دانشجویان به خارج از کشور و سوغاتی که آنان به کشورمان به ارمغان میآورند از جمله مباحثی است که همواره مورد توجه بوده است. مساله اعزام دانشجویان به اروپا برای کسب علم و واردات صنعت و فناوری از زمان عباس میرزا مورد توجه ایران قرار گرفت. در این زمان ایران که به واسطه بیثباتی کشور و همچنین ساختار قدرتی که عمدا بر اساس زندگی ایلی شکل گرفته بود کمکم به ورطه اضمحلال علمی و فناوری گرفتار آمد به فکر احیا
ی خود افتاد. این مساله در جنگهای ایران و روس و شکست های ایران با وجود رشادت های سربازان ایرانی رخ نمایان کرد. در این باب این تفکر بوجود آمد که عدهای از جوانان آن روزگار بایستی برای انتقال علم و فناوری به کشورمان به کشورهای اروپایی سفر کنند تا به نوعی این شکاف بوجود آمده را ترمیم و ایران را در جاده پیشرفت قرار دهند. اما در این میان علاوه بر درگذشت یکباره عباس میرزا و ساختار سنتی و خشک کشورمان، حفظ و حراست غرب در مقابل اشاعه دانش به کشورهای در حال پیشرفتی مانند ایران بسیار قابل
توجه و تامل است. البته این موضوع در داخل کشور با غفلت و اهمال کاری نیز همراه بود؛ تغافلی که گاه با رنگ غرب زدگی و سطحی نگری توامان گردید و در انتقال دانش و فناوری با کاستی همراه شد. سطحی نگری علوم انسانی نیز سبب شد که برخی از مبانی غرب بدون توجه به ریشههای فرهنگ به کشورمان وارد شود. در اینجا مثل معروفی که زده میشود، مثل درختی است که خود میوه و بار نمیدهد اما برخی سعی دارند میوه درختهای دیگر را چیده و به شاخسار این درخت بچسبانند. بدیهی است که این میوه بعد از مدتی با توجه به اینکه با ریشه پیوندی ندارد، فاسد می گردد. در این میان عدم توجه به ریشه مسائل سبب شد که انحراف فکری در برخی از علوم انسانی بوجود آید که تا به امروز این انحرافات سبب ایجاد مشکلات زیادی در کشورمان شده و ساختار آن هنوز در مراکز علمی باقی مانده است. از سوی دیگر ساختار خشک حکومتی نیز با ورود بسیاری از فناوریها و علوم مدنی مقابله کرد. من باب مثال می توان به تلاش یوسف خان مستشارالدوله یکی از همین دانشجویان اشاره کرد که با نگارش کتاب یک کلمه نسبت به بحث قانون گرایی در جامعه و ایجاد ساختار ضد استبدادی سعی کرد جامعه را با مفهوم واقعی یک
ساختار مدرن آشنا سازد. کتاب او مرجعی برای مشروطه خواهان شد اما این مساله به مذاق ناصرالدین شاه خوش نیامد و وی دستور داد که مستشارالدوله را در عمارت رکنیه غل و زنجیر کنند و آنقدر کتابش را بر سرش کوفتند تا نابینا شد. جالب اینجاست که مشروطه نیز با مفهوم سطحی نگری و غرب زدگی دچار برخی اختلالات گردید؛ تا جایی که همایون کاتوزیان بیان میدارد که مفهوم مشروطه بعدها در میان عامه مردم به مضحکه گرفته میشد. البته در این باب باید به نگاه دانشجوایانی که به خارج از کشور می رفتند و بعدها به کشور وارد و به عنوان نخبگان سیاسی و فرهنگی در تاریخ معاصر ایران شناخته شدند و معضلاتی که از این باب به کشور وارد شد نیز پرداخت. البته در کشورهای دیگری مانند ژاپن که در جریان اصلاحات میجی روند توسعه خود 40 سال بعد از ایران شروع کرد نیز مساله اعزام دانشجو به خارج از کشور وجود داشت اما در انقلاب میجی این مبحث برنامهریزی شده بود و افراد خاص و با اهداف خاص به خارج از کشور اعزام می شدند. درواقع ژاپنیها به جای پخمگان، نخبگان را انتخاب می کردند و در این میان حتی مطرح شده است که برخی از افرادی که نتوانستند این ماموریت را به خوبی انجام دهند
در زمان بازگشت به ژاپن به جرم هدر دادن پول و سرمایه ملی محکوم به مرگ میشدند و آنان را به دریا می انداختند تا خوراک کوسهها شوند و حتی ورود آنها به خاک کشور ژاپن هم مذموم جلوه میکرد. در این میان اما بسیاری از دانشجویان ایرانی که به خارج از کشور رفتند با توجه به نسب خانوادگی و روابط اعزام می شدند که گاها نیز تحت تاثیر غرب قرار می گرفتند و همین افراد بعضا موجب انحراف کشور از مسیر واقعی پیشرفت شدند. در این باب اما موضوع سوم یعنی سد غرب در برابر انتقال فناوری به کشورهایی مانند ایران به خوبی از گذشته تا به امروز احساس شده است. امروز نیز این سیاست به همان حالت با بهانههای مختلف اعمال میشود. منع تحصیل ایرانیان در دانشگاه های خارج کشور مساله ای ست که در سال های اخیر سبب محرومیت بسیاری از دانشجویان ایرانی متعهد به میهن در غرب شده است. دانشجویانی که همواره درصدد پیشرفت دستاوردهای علمی میهن بوده و رنج غربت و دوری از وطن را در ازای اعتلای نام ایران به جان می خرند. به عنوان مثال اخراج دانشجویان ایرانی از یکی از دانشگاههای نروژ از همین نوع سیاست نشات میگیرد. در واپسین روزهای آگوست «حمیده کفاش» و«بابک خلاقی»
پژوهشگران ایرانی دانشجویان دوره دکترای دانشگاه NTNU که سرگرم تکمیل پژوهش های مربوط به تز دکترای خود بودند از دانشگاه نروژی اخراج می شوند و بهانه این امر نیز انتقال فناوری هستهای است؛ درحالی که پژوهشهای این دو کوچکترین ارتباطی با برنامه هسته ای ایران ندارد. البته در این روند دانشجویان ایرانی از اشتغال به تحصیل در برخی از رشتهها محروم هستند و یا در سطوح بالاتر اجازه تحصیل ندارد. جالب اینجاست که استاندارد دوگانهای در این راستا اعمال می شود و بیشتر دانشجویانی که قصد بازگشت به کشور دارند باید چوب تنبیههای اینچنینی را بخورند. این نکته هم حائز توجه است که غربیها به خوبی از روند پیشرفت علمی که کشورمان به آن قدم نهاده به خوبی خبردار هستند اما به نظر نمیرسد این نوع حرکت ها بتواند این مساله را مختل کند؛ به شرط اینکه ایران در زمینه سیاست خارجی در این موارد برنامهریزی کند و در قبال چنین رفتارهایی برخورد و موضع گیری خاصی داشته باشد و از سوی دیگر در داخل کشور موضوع تبدیل علم به فناوری مورد توجه قرار گیرد و برنامهریزی خاصی نیز برای جذب و به کارگیری دانشجویان در زمینه های مختلف انجام شود.
دیدگاه تان را بنویسید