برای شناساندن مجاهدان افغانی کم‌کاری صورت گرفت

کد خبر: 472750

سیدزهیرمجاهد، زاده فریمان ولی اصالتا افغانستانی است. در جامعه‌المصطفی درس دین خوانده اما در کنار آن عکاسی و سپس مستندسازی را به‌صورت حرفه‌ای پی گرفته‌است. شروع مستندسازی‌اش درباره سفر طلاب به مناطق جنگی ایران بوده و بعد از آن، ساخت برنامه زنده برای شبکه هرات در افغانستان را در کارنامه دارد.

شهرآرا: مجاهد به‌واسطه ارتباط مستمر با مجاهدان افغانستانی در سوریه موسوم به تیپ «فاطمیون»، فکر ساخت مستندی پیرامون مجاهدت این رزمندگان را در سر دارد. سیدزهیرمجاهد معتقد است در قبال شناساندن مجاهدان افغانستانی به عموم مردم کم‌کاری صورت گرفته که باید به‌هرصورت جبران شود. گفتگو با سید زهیر مجاهد را ادامه می‌خوانید.
می خواهم از زبان خودتان بشنوم که زهیر مجاهد کیست چون ما شمار ا به عنوان مستندساز می شناسیم. از چه موقع وارد فضای عکس و مستندسازی شدید؟
سیدزهیر مجاهد هستم متولد سال۶٢، شهرستان فریمان. شهیدمطهری به‌عنوان یک روحانی فعال و پیگیر و اینکه دنبال جوان‌ها بود یکی از الگوهای من است و این روی من خیلی تاثیر داشت. مقطع ابتدایی را در فریمان و متوسطه را در مشهد گذراندم. سپس تحصیلاتم را در جامعه‌المصطفی و دانشگاه ادامه دادم. الآن ارشد تفسیر علوم قرآنی هستم و البته به عکاسی هم که یک عشق ذاتی دارم. حدود هفت سال قبل بستری برای مستندسازی فراهم شد که نتوانستم از آن بگذرم. معمولا در مستندسازی چیزهایی می‌شود بیان‌کرد که در عکاسی نمی‌شود.
از مقطع راهنمایی به بعد علاقه پیدا کردم و با وجود مشکلات خیلی زیاد عکاسی می‌کردم. خیلی به عکاسی علاقه داشتم ولی ماجرای مستندسازی من از سال٨۵ شروع شد.
ماجرای مستندسازی چطور پیش آمد؟
یک کاروان راهیان‌نور طلاب پیش آمد که خواستم در موردش مستند بسازم.
قبل از آن، تفریحی عکاسی می‌کردید؟
کلاس می‌رفتم و خیلی جدی دنبالش بودم. یک دوربین فوجی داشتم که آن را هم با کلی مشکلات گرفتم. هم در حوزه درس می‌خواندم و هم عکاسی را جدی دنبال می‌کردم. موضوع «کاروان راهیان نور» پیش آمد و من برای اولین‌بار مشرف شدم به منطقه جنگی جنوب ایران و تنها کسی که هندیکم داشت من بودم. یکی از دوستانم به من گفت: نمی‌خواهم تفریحی فیلم بگیری. می‌خواهم این سفر را به‌جای اینکه بنویسیم، از نگاه دوربین تو باشد. به او گفتم: تو سوژه من باش و تمام مناطق را می‌رویم و... . وقتی برگشتیم، شروع کردم به چیدن کنار هم فیلم‌ها. یک مستند ۵٠دقیقه‌ای شد که اسمش را گذاشتیم «مدرسه عشق از نگاه یک طلبه». خب، این فیلم را به چندجا تقدیم کردیم. این اولین‌کار جدی من بود. از این فیلم در جشنواره‌های طلبه‌ای تقدیر شد. از اینجا مسیرم از عکاسی به فیلم‌سازی تغییر کرد.
پس اولین فیلم و مستندتان یعنی «مدرسه عشق» را حدود سال‌های٨۶-٨۵ ساختید؟
بله، مصادف شد با سال٨٧ که در جامعه‌المصطفی تدریس هم می‌کردم. در قالب یک تعامل و همفکری و تفاهم‌نامه با صداوسیما قرار شد تعدادی از طلبه‌ها را برای فیلم و مستندسازی آموزش بدهیم. حدود ١٠٠نفر ثبت‌نام کردند که در نهایت ٣٠نفر انتخاب و با هماهنگی صداوسیما دوره‌های آموزشی را شروع کردیم.
فقط دوره آموزشی کارگردانی بود یا فیلم‌نامه نویسی و... هم بود؟
طبیعتا آن‌ها را به‌صورت یک واحد داشتیم. مثلا انیمیشن هم بود که در حد آشنایی آن را سپری کردیم، اما اصل دوره کارگردانی تلویزیون بود. تا سال٩١ دوره تمام شد. از آن ٣٠نفر رسیدیم به هشت‌نفر که با این هشت‌نفر شروع به یک کار جدید کردیم.
سال٩٢ باخبر شدیم در هرات افغانستان یک شبکه تلویزیون به‌راه‌ افتاده‌است. افتتاحیه آن نیمه‌شعبان بود که با پخش آزمایشی شروع می‌شد. برای ماه رمضان طرحی را به آن شبکه ارائه دادیم که شبیه برنامه «ماه‌عسل» بود. گفتیم ما این را برای شما اجرا می‌کنیم که البته خیلی با اکراه و ترس قبول کردند.
چرا با ترس؟
چون تلویزیونشان نوپا بود و تازه به‌راه افتاده‌بود و درواقع ما می‌خواستیم آن را به‌طور زنده پخش کنیم.
ترسشان از این بود که این تیم می‌تواند کار کند یا نه. خیلی کار سنگینی بود. برنامه زنده و آن هم یک ساعت قبل افطار و شبکه‌ای که تازه افتتاح شده و کلی مشکلات و آن‌ها خیلی اضطراب داشتند و ما به جان خریدیم و الحمدلله ٣٠شب کار کردیم و توانستیم یک برنامه بسیارموفق اجرا کنیم. با وجود اینکه یک شبکه آزمایشی و تازه‌تاسیس بود، ما در سطح هرات درصد قابل‌توجهی گیرنده داشتیم.
در هرات کلا یک شبکه بود؟
نه، هرات نزدیک ١۴-١٣شبکه دارد که اکثرشان هم خصوصی هستند.
آنجا برنامه‌تان از لحاظ مخاطب چطور بود؟
طبق آماری که خود تلویزیون گرفت، برنامه بسیار پرمخاطب بود. با وجود اینکه تلویزیون تازه‌تاسیس بود، قریب به۶۵-۶٠ درصد مردم شهر هرات این برنامه را دیده‌بودند.
نام شبکه چه بود؟
استقلال.
چه زمانی این برنامه را داشتید؟
ماه رمضان سال٩٢.
بعد از ٣٠شب که برنامه داشتید چه‌کار کردید؟
یک مستند نیم‌ساعته برای تلویزیون کابل کار کردم.
موضوع مستند چه بود؟
نام مستند «صدف شکسته» بود با موضوع بررسی وضعیت حجاب در افغانستان بعد از ورود آمریکا و متحدانش در ١٢سال اخیر. حرف مستند این بود که مردم متوجه این حرکت نرم و زیرپوستی نیستند. فرهنگ اصیلشان رفته‌رفته درحال کمرنگ‌شدن و ازبین‌رفتن است. این‌ها همه مقدماتی شد و کار‌های دیگری هم انجام دادیم. اربعین سال٩٢ عراق رفتیم با چندتا از طلاب چینی که از چین آمده‌بودند، سنی و بعد شیعه شده‌بودند و برای اولین‌بار بود که در پیاده‌روی اربعین شرکت می‌کردند. این سفر تبدیل به مستند شد.
الآن درحال انجام چه کاری هستید؟ بعد از سال٩٢ که این فیلم مستند را کار کردید، باز هم کار کردید یا خیر؟
کار بود اما هدف‌گذاری ما تغییرکرد. جنگ‌های سوریه و ورود تیپ فاطمیون که پیش آمد، کل انرژی و هدف‌گذاری ما به این سمت تغییر کرد و تمام تلاش را انجام می‌دهیم که بتوانیم از این ظرفیتی که به‌وجود آمده استفاده کنیم. موضوع سوریه و مقاومت مخصوصا تیپ فاطمیون که خیلی‌خوب ظاهر شده‌است را باید از لحاظ رسانه‌ای پوشش خوبی می‌دادیم.
الآن با فاطمیون مرتبط هستید و کار رسانه‌ای برایشان انجام می‌دهید؟
ما با رزمنده‌ها مرتبط هستیم و مقداری کار فرهنگی برایشان انجام می‌دهیم. آن‌ها یک هیئت رزمندگان فاطمیون راه‌اندازی کردند و ما با آن‌ها در ارتباط هستیم. ما برای لشکر فاطمیون در نمایشگاه هفته مقدس کوهسنگی غرفه ایجاد کردیم. به‌منظور معرفی شهدا، بروشور و فیلم داشتیم. به‌جز این‌ها، یک‌سری برنامه و البته ساخت مستندهایی را شروع کرده‌ایم که ان‌شاءا... به جای خوبی برسد. ما در این مدت چندتا شهید داشتیم که منابع تصویری خوبی داریم که کس دیگری این منابع را ندارد و فقط از عهده ما برمی‌آید.
منابع تصویری را از چه طریق تامین کردید و می‌کنید؟
از طریق رزمنده‌ها. خود رزمنده‌ها برای ما فیلم می‌گیرند.
با موبایل؟
بله، ولی جدیدا طی صحبتی که داشتیم، قانع شدند که با دوربین فیلم بگیرند. فیلم‌هایی که داریم با موبایل است اما تصاویر خیلی خوبی است.
از چی فیلم می‌گیرند و می‌فرستند؟
از عملیات‌هایشان، از رزمنده‌ها و... . صحبت رزمنده‌ها را دارند. وصیت تصویری می‌گیرند. هرچه را بتوانند ثبت می‌کنند و تا امروز هیچ‌جایی چنین مستندی ساخته نشده‌است.
این کار کی به خروجی می‌رسد؟
امیدوارم با اولین کارمان یا یک‌ماه یا ۴۵روز دیگر؛ اما برنامه‌ریزیمان برای اسفندماه است که سالگرد شهادت فرمانده لشکر فاطمیون شهیدابوحامد و جانشین فرمانده شهیدفاتح است.
خودتان قصد رفتن به سوریه را ندارید؟
الآن همه عاشق رفتن هستند، اما با این وضعیتی که پیش آمده، فعلا در عقبه این‌قدر کار زمین‌مانده داریم که اگر به همین‌ها عمل کنیم و انجام بدهیم، خیلی کار کرده‌ایم. عده‌ای از جانشان مایه می‌گذارند تا از حریم ولایت، اهل‌بیت علیهم السلام و اسلام دفاع کنند. این‌ها باید شناخته بشوند. برای این‌ها باید کار بشود. ما اینجا هنوز نتوانستیم آن کاری را که لازم است برای شناساندن این‌ها انجام بدهیم.
درواقع فعالیت بیشتر برای شناساندن این‌ها به دیگران؟
بله، باید این‌ها را از مظلومیت بیاوریم بیرون. وقتی که فرزند یک شهید مدرسه می‌رود و هنوز نمی‌شناسند که این فرزند شهید است، جای تامل دارد. بعضی‌ها می‌رسند و یک‌سری شایعاتی هم درست می‌کنند که پدرت که شهید شده به‌خاطر فلان مسائل (پول و مادیات) رفته جنگ. این خیلی دردآور است. تا جایی که توانسته‌ایم، برنامه‌هایی را گذاشته‌ایم که خانواده‌های شهدا تکریم بشوند. توان ما خیلی نیست. ما نه ارگان هستیم و نه سازمانیم و نه از جایی حمایت خاصی می‌شویم.
هنوز با افغانستان و جو آنجا ارتباط دارید؟
بله، سعی می‌کنم سالی یک‌بار به آنجا بروم. نمی‌خواهم از جو افغانستان دور باشم. می‌خواهم آن ظرفیت از بین نرود.
نگاه به فاطمیون مخصوصا در خود افغانستان چگونه است؟ الآن آن‌ها هم به چشم مجاهد به این‌ها نگاه می‌کنند یا نگاه دیگری دارند؟
ما دو تا نگاه داریم: یکی نگاه دولت به این‌ها و یکی نگاه ملت به این‌ها. گاهی دولت‌ها چیزهایی می‌گویند که شاید ملت‌ها نگویند. در افغانستان نگاه دولت مخالف این قضیه است. آن‌ها از هرگونه حضور اتباع که سلاح دست بگیرند مخالف هستند، اما نظر ملت، خصوصا جامعه تشیع افغانستان، حامی این حرکت هستند. امروز اگر جلوی داعش را در سوریه یا عراق یا هرکجای دیگر نگیریم و آنجا با آن مقابله نکنیم، شکی نیست فردا در افغانستان باید جلویش بایستیم. در افغانستان بسترش بسیار مهیاست.
موضوع شناساندن شهدای افغانستانی را مطرح کردید. به قول شما، فرزند شهید را در مدرسه‌ها نمی‌شناسند. اگر بخواهیم در مورد این موضوع کار کنیم، چه‌کار باید انجام دهیم؟ یک‌: چه‌کار باید کرد که اولا فاطمیون را بیشتر بشناسیم؟ دو: برای این تغییر نگاه چه‌کار باید کرد؟ هرکسی چه وظیفه‌ای دارد؟
لشکر فاطمیون و به‌واسطه آن‌ها شناخته‌شدن مهاجرین تلنگری بود تا بدانیم ما چه ظرفیت عظیمی از نیروهای متعهد و پای‌کار و پشتیبانی از ولایت در بین مهاجران در ٣۵سال گذشته داشتیم و از آن غافل بودیم.
کسانی الآن دارند کار می‌کنند که این‌ها را در محله‌های مشهد مثل گلشهر، التیمور، ساختمان و جاهای دیگر نهایتا به‌عنوان کارگر سرگذر قبولشان داشتند، آن‌هم با یک نگاهِ از بالا به پایین. این‌ها کسانی بودند که هرروز می‌دیدیمشان و اصلا توجه نمی‌کردیم. چه بسا برای کارهای نظافتی و خدماتی خودمان هم از این‌ها کار کشیدیم و... . خب، همین‌ها در این بستر آمدند و خودشان را ثابت کردند.
یکی از همین شهدای افغانستانی در یک منطقه ناامن به خاطر اینکه منطقه در تیررس تک‌تیرانداز تکفیری بوده و محل آن تک‌تیرانداز شناسایی نمی‌شده، حاضر شده دو ماه توی کانالی که زیاد دید نداشته بخوابد و فقط شب‌ها می‌آمده که تغذیه کند و طی روز دوباره توی کانال می‌خوابیده تا تک‌تیرانداز را شناسایی کند. این آقا آن را پیدا می‌کند و می‌زند و منطقه به لطف این جان‌فشانی امن می‌شود.
الآن این‌ها ثابت کردند هیچ‌وقت مرز زمینی برایشان ملاک نبوده‌است. در دفاع مقدس نزدیک ۵-۴هزارنفر از همین افراد در جنگ هشت‌سال دفاع‌مقدس شرکت می‌کنند. اصلا تنها ملاکشان فقط دفاع از اسلام است.
امروز لشکر فاطمیون ادعایش را مبنی‌بر همین حرف‌هایی که زدم ثابت‌کرده است. حالا ما چه کارهایی باید انجام بدهیم؟ قبول کردیم یک مقداری مقصر هستیم و کم‌کاری کردیم در شناساندن این‌ها. هیچ‌وقت از این‌ها چیزی نخواستیم. هیچ‌وقت این‌ها را در موقعیتی قرار ندادیم. هیچ‌وقت نخواستیم ظرفیت‌سنجی کنیم که این‌ها چه سرمایه‌های معنوی‌ای دارند.
اروپا در این برهه زمانی درهای پذیرش مهاجرین را برای جوان‌های افغانستانی باز کرده‌است. ظرفیت‌هایی که ما داریم و این‌ها پای ما ایستاده‌اند و آرام‌آرام از ما می‌گیرند و آن‌ها را تخلیه می‌کنند، می‌شود از کارهای خیلی کوچک شروع کرد تا کارهای خیلی بزرگ. کوچک‌ترینِ کارها این است که هرکسی در کوچه و محله‌ای یک خانواده شهیدی را می‌شناسد، حتما سرکشی کند.
حتما خانواده شهدا را اکرام کنید. خانواده شهیدی که سال‌های سال کسی نمی‌شناختش اما الحمدلله به برکت خود شهدا و مقاومت اسلامی خون داده‌اند و یک درجه از ما بالاتر هستند و تا جایی که امکان دارد اکرام و نوازششان کنیم و هوایشان را داشته‌باشیم.
قدم بعدی مدارس است. در مدرسه چه زحمتی برای مدیر مدرسه دارد که بیاید در مراسم صبحگاه اعلام کند که دختر یا پسر فلان‌شهید از جبهه مقاومت در بین بچه‌ها وجود دارد و بچه‌ها برایش یک صلوات بفرستند؟ هیچ زحمتی ندارد و این بچه صاحب شخصیت می‌شود و می‌گوید پدر من شهید شده و همه من را می‌شناسند و به خانواده شهید بگویید چهارروز عکس این شهید روی برد مدرسه باشد. این را تا سال‌های سال فراموش نمی‌کنند و این می‌شود ذخیره آینده جبهه مقاومت. امروز فرزندان شهدا و خانواده شهدا همه رها شده‌اند. به آن‌ها رسیدگی نمی‌شود. از این‌جور طرح‌ها می‌توان اجرا کرد و هیچ هزینه‌ای ندارد. درواقع با آگاهی‌دادن به مردم می‌توان این‌کار را انجام داد.
باتوجه به فعالیت گروه‌های مختلف در افغانستان، طالبان چه موضعی در قبال داعش دارد؟
کاملا مخالف هستند و کاملا اعلام موضع کرده‌اند و گفته‌اند که این سبک و روش و این خط‌مشی که داعش پیش گرفته اصلا با آن چیزی که ما می‌خواهیم سازگاری ندارد. طالبان چنین چیزی نمی‌خواهد. طالبان یک مشکلی با دولت دارد و یک برنامه‌هایی دارد و اهدافش مشخص است، ولی داعش تکفیری است و خون هرکسی را که عقایدی غیر از عقاید خودشان دارد حلال می‌داند.
من خودم در سفرهایی که به افغانستان داشتم طالبان من را اسیر کرد نزدیک به ۵-۴ساعت. در منطقه بند قندهار، آنجا اتوبوس ما آمد. دو طرف جاده ٧٠-۶٠نفر مسلح کامل که صورتشان بسته‌بود آمدند داخل اتوبوس و هدایت کردند به سمت یکی از روستاها. ما ۵-۴ساعت در آن روستا بودیم. این‌ها حتی یک جسارتی نکردند. دنبال افراد خاصی بودند و ما را بازرسی کردند وکارت شناسایی را دیدند هیچ‌گونه حرکت بدی نداشتند. آخرش هم که هوا تاریک شد، گفتند چراغ‌های ماشین را روشن نکنید و اتوبوس این مسیر را حرکت کند تا به جاده برسید و ما را رها کردند. دنبال افراد خاصی بودند. هرکسی هرنوع مدرکی که داشت چک کردند، اما من گفتم چیزی همراهم نیست.
در این اتوبوس آن‌هایی که شیعه بودند را اذیت نکردند؟
نه، اصلا این کار را نکردند. همه را پیاده کردند. شیعه‌ها مشخص بودند. لهجه‌ها مشخص است. هر منطقه در افغانستان لهجه خاص خودش را دارد. آن‌ها دنبال اهداف خودشان بودند و به اهدافشان نرسیدند. ۵-۴ساعت نگهداشتند و بعد رها کردند. اصلا رفتارشان با داعش قابل‌مقایسه نیست.ملت افغانستان پشت لشکر فاطمیون ایستاده‌اند. شیعه به‌طور کامل و اهل‌سنت هم درصد قابل‌توجهی ایستاده‌اند.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها