خبرگزاری تسنیم: به نقل از روزنامه رأی الیوم، با نگاهی به روند تحولات منطقه عربی و اسلامی از دیرباز تا روزگار ما مثل روز روشن میشود که این منطقه در برابر شرایطی قرار دارد که دو راه پیش روی آن نیست: یا مقاومت یا خیانت و جاسوسی.
سابقه توطئهگری شیطانی در منطقه
از زمان اعلامیه بالفور و اشغال فلسطین و آوارگی میلیونها فلسطینی و اسکان یهودیان نقاط مختلف دنیا در خاک فلسطین و حتی قبل از آن تا امروز توطئه و فریبهای شیطانی علیه منطقه خاورمیانه متوقف نشده است.
در این راستا کشورهای استعمارگر سالها در چارچوب نقشههای برنامه ریزی شده بهدنبال تسلط بر منطقه خاورمیانه و ثروتهای آن بودند زیرا این منطقه سرشار از منابع نفت است تا جایی که در رسانههای غربی از آن بهعنوان منطقه شناور در نهرهای نفت یاد میشود.
این نقشههای شیطانی و جهنمی بر وضعیت انسانی این منطقه تأثیر زیادی داشت بهاضافه اینکه موجب شد پس از جنگ جهانی اول و دوم، کشورهایی بر اساس تقسیم بندی غربی در منطقه شکل بگیرند.
گواه تاریخی دستهبندیهای ویرانگر در منطقه
هدف از جنگ جهانی اول و دوم در آن زمان کاملاً روشن بود و تاریخ نیز زیاده خواهیهای برخی کشورهای غربی و ائتلاف برخی کشورهای عربی علیه برخی کشورهای دیگر منطقه و در همراهی با برخی دیگر را به ثبت رسانده است.
هرچند دولتها و کشورهای منطقه در جنگهای مزبور هیچ نقش نداشتند اما سهم آنان از زیاده خواهیهای غربی که این جنگ بهنفع آنان تمام شد، تقسیم و آوارگی ساکنان منطقه عربی و اسلامی و سلطه استعمارگران بر ثروتها و منابع آنان بود تا به این ترتیب کشورهای منطقه در چارچوب خواستهها و منافع غرب تقسیم شوند.
خط مقاومت و خط حمایت از استعمارگری غرب رودرروی هم
نکته قابل ملاحظه اینکه در هریک از جنگهای غرب از جمله جنگ جهانی اول و دوم، برخی عربها حامی نقشههای استعمارگرانه غرب بودند و در مقابل موضع برخی دیگر نیز مبتنی بر مقاومت و مخالفت با نقشههای استعمارگران بود.
نکته قابل توجه اینکه نقشه تسلط بر منطقه بر اساس فتنه و تفرقه مذهبی و تحریک نژادی در منطقه شکل گرفت تا با این کار بستر مناسبی برای هرج و مرج و جنگ بین ساکنان منطقه فراهم شود و این رویکرد بر این اساس استوار بود: تفرقه بینداز و حکومت کن.
توطئه بیچون و چرا برخی عربها علیه فلسطین
تمام این جنگهای فاجعهبار نتایجی داشت که این ملتهای منطقه هستند که تا امروز نیز بهای سنگین آن را با خفت و خواری و توطئهگری و همراهی با دشمن استعمارگر میپردازند.
در این میان قضیه فلسطین و تسلط رژیم غاصب اسرائیل بر خاک فلسطین چیزی نیست جز نتیجه بیچون و چرای توطئه عربها یا برخی طرفهای عربی با استعمارگران و در نتیجه شعلهور کردن جنگهای ویرانگر علیه منطقه.
تبانی عربها و فروش فلسطین به رژیم صهیونیستی
برای روشن شدن واقعیتها باید پرسید: آیا رژیم اشغالگر اسرائیل میتوانست بدون توطئهگری برخی گروههای عربی آن زمان و تبانی آنان علیه برخی هموطنان خود، فلسطین را غصب کند؟ اگر بستر تفرقه و هرج و مرج در جبهه داخلی عربی فراهم نمیشد، این ذلت که نتیجه آن فروش سرزمین فلسطین با بهای اندک به اشغالگران است، ممکن بود؟
جنگ بدون لشکرکشی علیه منطقه خاورمیانه
مقایسه سلسله حوادث گذشته و امروز از تشابه فراوان گذشته و حال حکایت دارد تا جایی که جنگهای دیروز با جنگهای امروز کاملاً مطابقت دارند و فقط یک تفاوت کوچک بین آنها دیده میشود و آن اینکه استعمارگران جدید زحمت لشکرکشی به خود نداده و برای تسلط بر منطقه و ثروتهای آن و به ذلت نشاندن ملتهای منطقه بهای سنگینی پرداخت نمیکنند.
بهعبارت بهتر آنان امروز زیرکتر از گذشته عمل میکنند و دیگر با سربازان و ارتش خود وارد جنگ نمیشوند و حتی هواپیماهای بدون سرنشین خود را نیز به کار نمیگیرند بلکه با آن دسته از ساکنان منطقه که بصیرت خود را از دست داده و خائن و جاسوس هستند، به جنگ آنان میروند و آنان را به تعصب و دشمنی در قبال مردم منطقه و اهالی یک سرزمین مسلح میکنند.
شعارهای مذهبی و تکفیری، سر پیکان جنگ منطقه
بنابراین در جنگی که در منطقه شعلهور شده است، فرهنگ جدید و شعارهای ویرانگر مذهبی و تکفیری چیزی جز سر پیکان نیست و متأسفانه ارتشی که بر اساس این شعارهای مذهبی ویرانگر تشکیل شده است هیچکاری بهنفع منطقه عربی و اسلامی انجام نمیدهد بلکه بهعکس کارهای آنان نه بهنفع فلسطین است و نه آزادی آن و در راستای تحقق دستاورد مثبت برای ملتهای منطقه جا ندارد.
بیتردید این رژیم صهیونیستی غاصب و نیز کشورهای غربی استعمارگر برنده اول و آخر این جنگها هستند.
خودزنی عربها بهنفع دشمن
در این میان هر بینندهای که بصیرت داشته باشد میتواند متوجه شود منطقه عربی امروز با مردم و رهبران خود اسیر «خودزنی» شدهاند و در راستای خدمت به اهداف و توطئههای دشمن قرار گرفتهاند.
ناگفته پیداست که اکنون منطقه هیچ روزی را بدون عقبگرد فکری و فرهنگی پشت سر نمیگذارد تا جایی که مفاهیم مختلف با هم چنان گره خورده و ادغام شده است که هیچ اصل و اساسی که ملتهای منطقه بتوانند به آن تکیه کنند، باقی نمانده است.
جالب اینکه در حالی که مجازات خیانت و همکاری با دشمن، بدون هیچ ترحمی قتل بود امروز و پس از آنکه اتاقهای جاسوسی منطقه دشمنان مجازی و خیالی خلق کردهاند تعجبی ندارد که دشمن در آیندهای نزدیک به دوست تبدیل شود.
اما تنها کسی که از این وضعیت در منطقه عربی و اسلامی بیشترین زیان را میبیند فلسطین و ملت و نهادهای مختلف آن است.
بهبیان دیگر تمام کشتار و تفرقهای که امروز شاهد آن هستیم چیزی جز راهبرد زیرکانه غرب نیست که از طریق آن بهدنبال هدفی بزرگتر و هوشمندانهتر است به این معنی که پس از جنگ جهانی دوم اسرائیل بهعنوان غده سرطانی در منطقه قد علم کرد و امروز هدف از جنگهای نیابتی تحت حمایت کشورهای استعمارگر غرب تثبیت این رژیم اشغالگر و نابودی محور مقاومت در برابر این رژیم در لبنان و سوریه تا عراق و ایران است.
اکنون سلاح عربها بهجای نشانه رفتن اسرائیل بهسمت همراهی با آن تغییر کرده است و این چیزی نیست جز نتیجه خیانت و توطئه علیه منطقه و محور مقاومت.
در این میان مفاهیم بهطور کلی بهنفع طرحهای غربی و صهیونیستی در منطقه تغییر کرده است و دیگر دوست دوستم، دوست به شمار نمیآید و دشمن دوستم، دشمن شمرده نمیشود.
نگاهی عاقلانه به منطقه عربی نشان میدهد که این منطقه اکنون در پرتگاه خودزنی بهنفع استعمارگر غربی و رژیم اشغالگر اسرائیل قرار گرفته است و نتیجه تمام این اقدامات در صورت شکست مقاومت در نبرد با این نقشههای شیطانی غرب در منطقه چیزی نیست جز اینکه اسرائیل بیش از پیش منطقه عربی را از نیل تا فرات به کام خود فرو میبرد، در نتیجه باید پرسید: آیا شعار رژیم صهونیستی اشغالگر این نبود: «از نیل تا فرات سرزمین تو است، اسرائیل»؟
در هر حال این وضعیت فقط دو خط پیش رو دارد؛ یا خط مقاومت در برابر استعمارگر و نقشههای صهیونیستی در منطقه و یا خط توطئه علیه تمام کشورهای عربی بدون استثنا.
دیدگاه تان را بنویسید