تحلیل از چپ و راست؛

چالش وزیر آموزش و پرورش

کد خبر: 1109326

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

چالش وزیر آموزش و پرورش

گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیل‌گران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود می‌نگرند و می‌نویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیل‌ها ، مسائل را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بررسی کنیم.

 

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

 

۵ سؤال اساسی از وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش فارغ از حواشی

محمدصادق عبداللهی در یادداشتی برای روزنامه جوان نوشت: «سرانجام مسعود فیاضی به عنوان گزینه پیشنهادی وزارت آموزش و پرورش معرفی شد. ... فیاضی بایستی به جای پاسخ دادن به حواشی و سؤالاتی که هر پاسخی به آن‌ها سؤالات بعدی را دامن می‌زند به چهار سؤال اساسی در حوزه مدیریت کلان آموزش‌وپروش و یک سؤال عملیاتی بسیار شفاف و به دور از لفاظی و شعار پاسخ دهد.

نخست آنکه، بناست چه رویکردی را نسبت به مدارس غیردولتی در دولت سیزدهم در پیش گیرد. آیا وزیر جدید خواهان تقویت مدارس غیردولتی و بها دادن به آنهاست یا در پی ارتقای مدارس دولتی. برخی از دیدگاه‌های فیاضی این شائبه را در ذهن ایجاد می‌کند که او به سمت خصوصی‌سازی و همچنین اقتصادی کردن آموزش‌وپرورش تمایلاتی دارد ...

دوم، برنامه دقیق وزیر پیشنهادی برای ریشه‌کنی بی‌سوادی و انسداد مبادی بی‌سوادی چیست. ...

سوم، برنامه‌های عملیاتی وزیر محترم برای رفع بی‌عدالتی و ایجاد فرصت‌های برابر آموزشی برای مناطق مختلف کشور به ویژه مناطق محروم چیست و چه رویکردی را انتخاب خواهند کرد. ...

چهارم و شاید مهم‌ترین سؤال این است که طرح وزیر محترم برای تأمین نیروی انسانی آموزش‌وپرورش چیست. ...

پنجم که متفاوت از سؤالات فوق و معطوف به حوزه اجراست، این است که فیاضی در گفتگو‌های اخیر خود با حمایت از طرح رتبه‌بندی معلمان، آن را از الطاف خفیه الهی خوانده است. بنابراین، وزیر محترم پیشنهادی باید شفاف سازند که برنامه عملیاتی‌شان برای تأمین منابع این طرح چیست. برخی از گزارش‌ها نشان می‌دهد تصویب رتبه‌بندی معلمان که بیشتر به نظام پرداخت شبیه است، تا حد ۹۰هزار میلیارد تومان هم در سال هزینه ایجاد خواهد کرد، حال که وزیر عزم پشتیبانی از طرح را دارد باید منابع آن را نیز شفاف سازد. بدین شکل سؤالاتی که طرح شد و بلکه سؤالات دیگری که می‌توان در اولویت بعدی طرح کرد، از اساسی‌ترین سؤالاتی است که وزیر آتی بایستی در خصوص آن‌ها به شکلی شفاف پاسخ‌گو باشد وگرنه صرف شعار‌های کلی و تحولی خواندن برنامه، نمی‌تواند دردی از درد‌های معلمان را دوا سازد و انتقادات منتقدان نیز با برداشت‌های سیاسی بیشتر موجب انحراف آینده این وزارتخانه مهم خواهد شد.»

 

اگر رئیسی نیامده بود 

کمال احمدی امروز در یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: «اگرجناب آقای رئیسی در این مدت رئیس‌جمهور نبود و شخص دیگری اما با رویکرد و سیاست رئیس‌جمهور قبلی (آقای حسن روحانی) بر ارکان دستگاه اجرایی حاکم بود و همان شیوه مدیریتی هشت سال قبل ادامه می‌یافت چه اتفاقی در این 100روز می‌افتاد.

از آنجا که بارزترین ویژگی دولت قبل تکیه به خارج و خصوصاً غربی‌ها بود قطعا تا زمانی که آنها را راضی نمی‌کرد نمی‌توانست اقدام شایسته‌ای در کشور انجام دهد و چه بسا معطلی و رکودی که در هشت سال قبل و به جهت اجرای همان سیاست انتظار برای رضایت کدخدا، فضای بنگاه‌های اقتصادی را فراگرفته بود باز هم ادامه می‌یافت؛ .... آیا با این نگاه، مردم ایران می‌توانستند امیدی به واکسیناسیون سراسری در 3 ماه داشته باشند؟

همچنین اگر نگاه صرف به غرب همچنان بر ذهن مسئولان اجرایی حاکم بود شاید انتظار ایران برای عضویت در سازمان همکاری‌های شانگهای که بیش از دو دهه طول کشیده بود به پایان نمی‌رسید و فرصت مطلوب اقتصادی برای گسترش روابط تجاری با کشورهای شرقی فراهم نمی‌شد.

با این وصف شاید بتوان گفت مهم‌ترین سیاست دولت جناب رئیسی در سه ماهه آغازین کارش تغییر نگاه به برجام و گره نزدن اقتصاد و معیشت و سلامت مردم به خارج کشور بود. مردم در این 100 روز دیدند می‌شود هم بیش از 100 میلیون دُز واکسن در مدت کوتاهی وارد کشورشود و هم به باج خواهی غربی‌ها «نه» گفت و زیربار خواسته‌های مستکبرانه FATF نرفت. افکار عمومی دیدند هم می‌شود چرخ فعالیت‌های تجاری در قالب تهاتر نفت با کالا و خدمات با سایر کشورها بچرخد و هم فعالیت‌های هسته‌ای کشور شتاب بالایی بگیرد. فعالان اقتصادی دیدند بسیاری از مشکلات ناشی از خودتحریمی ‌و سوءمدیریت است تا تحریم‌های واقعی. ... یکی دیگر از ویژگی‌های رئیس‌جمهور قبلی مدیریت پشت میزنشینی و هدایت امور سراسر کشوراز داخل اتاقش در تهران بود. تقریبا جناب روحانی در دو سال پایانی کارش به بهانه کرونا به هیچ سفر استانی نرفت و کلیه مشکلات شهرستان‌ها را از طریق ویدئوکنفرانس پیگیری کرد. همین شیوه هم سبب شد تا رئیس دولت از عمق گرفتاری‌های مردم در اقصی نقاط کشور بی‌خبر بماند و صرفا به گزارش‌های مسئولان دولتی اکتفا کرده و تصمیمات را احتمالا بر پایه همین گزارش‌ها بگیرد که یک نمونه از نتایج چنین تصمیماتی خشم مردم خوزستان از بی‌کفایتی استاندارشان برای رفع مشکل کم‌آبی غیزانیه و... بود. طبعا اگر همین رویه در دولت جدید ادامه می‌یافت رئیس‌جمهور هرگز در 100 روز 9 سفر استانی نمی‌رفت و محرومین خوزستانی و سیستانی و خراسان جنوبی نمی‌توانستند بی‌واسطه گلایه‌ها و درددل‌هایشان را با رئیس‌جمهور در میان بگذارند. عشایر کهگیلویه و بویراحمد و ایلات سمنانی موفق نمی‌شدند شخص اول اجرایی کشور را بدون هیچ دغدغه‌ای در چادرشان ببینند و خواسته‌هایشان را با او در میان بگذارند. ملوانان و صیادان بوشهری فرصتی نداشتند تا از نزدیک مشکلاتشان از جمله قطع شدن پیاپی سامانه‌ها، پیاده نشدن مناسب دولت الکترونیک در اسکله و نداشتن بیمه را با رئیس‌جمهور مطرح کنند. کارگران و کشاورزان اردبیلی نمی‌توانستند از کندی پیشرفت در طرح عظیم کشت و صنعت مغان که در دولت قبل به ثمن بخس واگذار شده بود بگویند و خواستار استفاده از ظرفیت‌های بلااستفاده منطقه شوند.

اگر مدیریت پشت میزنشینی در این دولت استمرار داشت به احتمال قوی در ماجرای حمله سایبری سه هفته پیش به سامانه سوخت، کشور دچار فاجعه و بلوایی می‌شد که نتایجش نامعلوم بود و احتمالا رئیس‌جمهور هم چند روز پس از فاجعه در هیئت دولت ظاهر می‌شد و با پوزخندی می‌گفت: من هم صبح جمعه فهمیدم مردم نمی‌توانند بنزین بزنند!»

 

تهیدستان زیر تیغ تورم

جعفر گلابی امروز در یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: «سهم مستمندان جهان ناشی از دستاوردهای عظیم علمی کمتر شده، در 20 سال گذشته شکاف بین ثروتمندان و فقرا به‌طور نگران‌کننده‌ای زیاد شده است. بر اساس تحقیق برنامه انکشافی ملل متحد، یک‌چهارم جمعیت جهان، 80 درصد مجموع ثروت دنیا را در اختیار خود دارند.

جنگ‌ها برتعداد فقیران و شدت فقرمی‌افزاید و بر اثر اصطکاک و مجادله دولت‌ها و کشورها محرومان اولین آسیب‌پذیران می‌شوند. هرجا هر اتفاقی می‌افتد از سیل و زلزله گرفته تا اپیدمی و خشکسالی این فقرا هستند که خسارت اصلی را می‌برند و بر جهان فاقد عدالت به چشم حسرت می‌نگرند. معلوم نیست با چنین شرایطی چگونه بشریت می‌تواند دم از تهیدستان بزند و بر ایشان منت گذارد که مورد اعتنا هستند؟! نگاهی گذرا به اکثر جوامع و روندهای اقتصادی انسان را از اینکه روزی فرا برسد که فقیران جهان حداقل نانی برای خوردن داشته باشند و با هیولای گرسنگی دست وپنجه نرم نکنند ناامید می‌سازد. در ایران خودمان خصوصا پس از تحریم‌های غیرانسانی امریکا و همه‌گیری کرونا طبق گزارش رسمی مرکز آمار ایران و شبکه اطلاعات پرداخت کارتی و پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان در سال 1399، 26میلیون نفر از جمعیت کشور زیر خط فقر قرار گرفته‌اند و با توجه به افزیش تورم، پیش‌بینی‌ها از افزایش این عدد در سال جاری خبر می‌دهد. یکی از وعده‌های دولت آقای رییسی رسیدگی فوری به مشکلات اقتصادی اقشار آسیب‌پذیر جامعه بود ولی افزایش روزانه قیمت‌ها طی 100 روز تصدی این دولت هیچ چشم‌انداز روشنی از بهبود وضعیت فقرا نشان نمی‌دهد. اکنون که قرار است ارز4200 تومانی حذف شود گرانی‌های جدید بلکه گسترده از راه می‌رسند و حتی اگر یارانه‌های مستقیم افزایش پیدا کنند در نهایت باز هم این فقرا هستند که اولین خط آسیب‌پذیری راتشکیل می‌دهند. همه می‌دانند و بسیاری می‌گویند و می‌نویسند که وضعیت اقشار مستمند جامعه رو به وخامت است و از هر زاویه که بنگریم واقعیت‌های اقتصادی حکایت ازشدت آسیب‌ها در این حوزه است ولی جز کمک‌های موردی که به‌کار نمایش می‌آیند تقریبا کاری صورت نمی‌گیرد و خدا می‌داند که درآینده نزدیک شاهد چه اوضاعی در اقشار آسیب‌پذیر باشیم. اگر وضعیت تهیدستان و حاشیه‌نشینان جامعه که روز به روز برتعداشان افزوده می‌شود محل توجه بود و در اولویت تصمیم‌ها قرار می‌گرفتند، می‌شد حتی از طریق مواضع مسالمت‌آمیز در روابط خارجی فضای روانی پیرامون نرخ ارز را آرام کرد و از شتاب افزایش قیمت دلار جلوگیری به عمل آورد. متاسفانه ما به اندازه قدرت اقتصادی و توان رسیدگی به اقشار ضعیف جامعه شعار نمی‌دهیم و بیگانگان به راحتی می‌توانند رفتارهای بعدی ما را تشخیص بدهند و براساس آنها تله‌های گوناگون جلوی ما بگذارند. چه بسا تشنج‌هایی که در روابط خارجی کشور تحمیل می‌شوند و بعضا مورد استقبال افراطیون داخلی قرار می‌گیرند دقیقا با هدف افزایش فشار اقتصادی بر مردم برنامه‌ریزی شده باشند. امتیاز‌گیری از طرف‌های برجام و داشتن دست بالا در مذاکرات البته قابل دفاع است ولی باید می‌دانستیم تاخیر در مذاکرات پشت جبهه طرف ایرانی را از طریق اقتصادی تضعیف می‌کند. هنر سیاست این است که میان ظرفیت‌ها و توان‌ها و تحمل‌ها و ضعف‌ها توازن منطقی برقرار کند و برای لحظه‌ها، لحظه‌هایی که میلیون‌ها نفر در حال تحمل مشقت هستند حساب باز کند. اگرفکر می‌کنیم که تحکم با بیگانگان ضروری است باید تاثیر این تحکم در بازار را هم در نظر آوریم بازاری که به کوچک‌ترین نشانه‌های تشنج و درگیری حساس است و عکس‌العمل منفی از خود بروز می‌دهد و باز هم این فقرا هستند که تاوان آن را نقدا پرداخت می‌کنند.»

 

نکاتی چند درباره مذاکرات هسته ای

رامین فخاری تحلیلگر مسائل خاورمیانه امروز در یادداشتی برای روزنامه آرمان ملی نوشت: «الف- مساله نخست در مذاکرات برجام یا مذاکرات احیای برجام نتیجه آن است، چه شخص دکتر محمد جواد ظریف، چه شخص امیر‌عبداللهیان هر دو فرزندان ملت ایران هستند ... ب- مساله مهمتر از مذاکرات و جنبه سیاسی آن اقتصاد و معیشت مردم ایران است که تحت تاثیر تحریم‌ها‌قرار گرفته است. به همین دلیل همه جناح‌های سیاسی نباید به هیچ وجه ممکن در برابر مذاکرات مخالفت بورزند. ... ج- مذاکره‌ای که دولت آقای رئیسی با آمریکا به نتیجه برساند می‌تواند بسیار قوی تر از مذاکره‌ای باشد که دولت روحانی آن را به نتیجه خواهد رساند. زیرا دولت رئیسی از حمایت حاکمیتی بیشتری نسبت به دولت روحانی برخوردار است. رئیسی اقتدار بیشتری نسبت به روحانی دارد در نتیجه در روند مذاکرات دست بازتری خواهد داشت ... د- از بعد داخلی و مردمی‌نیز قراردای که توسط دولت رئیسی منعقد شود با انتقاد کمتری از سمت جناح انقلابی و مذهبی وگروه‌های اصولگرا مواجه خواهد شد. از طرفی ممکن است با انتقاد‌های پیاپی کیهان هم مواجه نشود. علاوه بر آن در صورت انجام مذاکرات طبقه متوسط نیز از دولت رئیسی حمایت خواهد کرد. ... ه- می‌توان گفت که مساله بیرون آمدن ترامپ از برجام و اتفاقات بعدی از جمله شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی و تنش‌های ایران و آمریکا در دوران ترامپ منجر به افزایش تجربه کارگزاران جمهوری اسلامی‌و یا به عبارت دیگر تجربه کل نظام در زمینه مواجهه با آمریکا شده است. در نتیجه با توجه به تجربه قبلی در برجام به احتمال زیاد در ذهنیت تیم مذاکره کننده ساز و کارهای محکم تری از مذاکرات قبلی در زمینه عدم خروج آمریکا از برجام وجود دارد و تدابیری در این زمینه اندیشیده شده است. در نتیجه مذاکرات آتی ضمانت‌های محکمتری را در زمینه اجرا را در پی خواهد داشت، اما باید تیم مذاکره کننده به این مساله توجه داشته باشد در صورتی که بایدن در چهار سال یا حتی هشت سال آینده رئیس جمهوری آمریکا نباشد و یک جمهوری خواه بر سر کار بیاید، ساز و کارهایی برای جلوگیری از خروج یکجانبه آمریکا از برجام تعبیه شده باشد و درس‌های قبلی می‌تواند در این زمینه ثمر بخش باشد. و مورد آخر که باید اشاره کرد که نتیجه این مذاکرات محکم‌تر از مذاکرات گذشته می‌تواند باشد چرا که در این میان مساله جنگ سرد بین آمریکا و چین مطرح است که باید گفت آمریکا راهی به جز پذیرفتن ایران به عنوان یک قدرت منطقه‌ای ندارد. البته این مساله نیز نباید در دیدگاه مذاکره کننده ایرانی اثر داشته باشد زیرا می‌تواند اصل مذاکرات را به حاشیه براند، اما در صورتی آمریکا بخواهد عرصه را بر ایران تنگ کند نزدیک‌تر شدن ایران به چین و پاکستان می‌تواند در جنگ سرد جدیدی که در جهان شکل گرفته است از این پتانسیل برخوردار باشد که موازنه را به ضرر آمریکا بر هم بزند. اما در صورتی که آمریکا تا اندازه‌ای از تمامیت خواهی خود صرف نظر کند و ایران نیز سیاست موازنه و دوستی بین شرق و غرب را برقرار کند، این مساله یک سد دوجانبه را از لحاظ اقتصادی برای ایران و از لحاظ ژئوپولتیک برای آمریکا رقم خواهد زد. ضمن اینکه باید افزود ایران نباید به هیچ وجه در این جنگ سرد جدید به دام چین یا آمریکا بیفتد. ضمن اینکه هم با چین و هم با جهان غرب روابط حسنه‌ای را برقرار کند. در نتیجه وجود عنصر و یک قدرت جهانی جدید به نام چین که شاید در دوران مذاکرات قبلی به صورت امروز در معادلات بین المللی نقش بازی نمی‌کرد، می‌تواند یک برگ برنده ایران باشد، در نتیجه این نیز یکی از دلایلی می‌تواند باشد که از مذاکرات حمایت بیشتری صورت بگیرد.»

 

ویژگی‌های لازم برای وزیر آموزش و پرورش

روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشت امروز خود نوشت: «با قطع نظر از ایرادهائی از قبیل برادر داماد فلان شخص بودن، رشته تحصیلی نامرتبط داشتن و بسته فکر کردن که به وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش وارد می‌کنند، نکته بسیار مهمی در مورد این پیشنهاد وجود دارد که غفلت از آن می‌تواند خسران بزرگی متوجه کشور کند. این نکته را باید در عظمت و اهمیت وزارت آموزش و پرورش جستجو کرد.

وزارت آموزش و پرورش، متولی تربیت نسل‌هائی است که آینده کشور را می‌سازند و مدیریت‌های مختلف جامعه را تصدی می‌کنند. این تربیت دو بخش علمی و عملی را شامل می‌شود که دو بازوی مدیریت هر جامعه‌ای را تشکیل می‌دهند. برای دست‌یابی به این هدف بزرگ، وزارت آموزش و پرورش از گستردگی ویژه‌ای در جهت کمی و کیفی برخوردار است. علاوه بر ادارات کل استان‌ها که هر یک از آنها هم‌وزن یک وزارتخانه هستند، معاونت‌های کیفی مهمی به عنوان ارکان وزارت آموزش و پرورش فعال هستند که بخش‌های آموزشی، پرورشی، توسعه و پشتیبانی را شامل می‌شوند. مراکز مدیریتی بسیار مهمی نیز به وزارت آموزش و پرورش وابسته هستند که شامل دانشگاه‌های فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجائی، کانون پرورش فکری، سازمان استعدادهای درخشان، پژوهشگاه تعلیم و تربیت و مراکز علمی، تحقیقاتی و کاربردی دیگر می‌شوند و هر یک از اینها دارای بخش‌های متعدد علمی و فرهنگی هستند که مدیریت آنها نیازمند انسان‌های قدرتمند علمی و فکری است.

گستردگی وزارت آموزش و پرورش موجب عظمت آنست و محتوای علمی و تحقیقاتی آن به ویژه با توجه به اینکه متکفل زیرساخت فکری، تربیتی، علمی، اخلاقی و مدیریتی جامعه می‌باشد موجب اهمیت این وزارتخانه است. به همین دلیل باید وزارت آموزش و پرورش را یک وزارتخانه زیرساختی برای کشور بدانیم که بی‌بدیل است. برای چنین وزارتخانه باعظمت و بااهمیتی باید سهم بزرگی از بودجه، توجه همه‌جانبه و اعتبار معنوی درنظر گرفته شود.

واقعیت تلخی که باید به آن اعتراف کنیم اینست که در نظام جمهوری اسلامی، غیر از مطرح شدن شعارهای زیبا و البته تدوین برنامه‌های مفید، کار دیگری که در خور وزارت آموزش و پرورش با این عظمت و اهمیت که برشمردیم باشد صورت نگرفته است. یک نمونه از کوتاهی‌ها در مورد این وزارتخانه، کم‌توجهی به بودجه موردنیاز و نمونه دیگر بی‌توجهی به مدیریت آن در سطح کلان است. اگر به وضعیت وزارتخانه‌ها در دهه‌های اخیر نگاه کنید خواهید دید که وزارت آموزش و پرورش بلاتکلیف‌ترین آنها از نظر نداشتن وزیر در دوره‌هائی از این دهه‌ها و بیشترین تغییرات و تعویض‌ها در سطح وزیر بوده است. ماجرای عدم تامین بودجه نیز بی‌نیاز به توضیح است.

این واقعیت‌ها ایجاب می‌کنند برای وزارت آموزش و پرورش، وزیری با حداقل 5 ویژگی ممتاز در نظر گرفته شود تا بتواند آن را به درستی مدیریت کند. این ویژگی‌ها عبارتند از عضو خانواده آموزش و پرورش بودن، از رجال علمی کشور بودن، صاحب‌ تجربه مدیریتی کلان بودن، سابقه روشن فعالیت فرهنگی طولانی داشتن و از تفکر باز و آزاداندیشی برخوردار بودن. اینها همه مهم هستند و ضروری و از میان اینها به عضو خانواده آموزش و پرورش بودن باید بیشتر توجه شود. در وزارت آموزش و پرورش، شرط مدیر مدرسه شدن، داشتن 5 سال سابقه تدریس و سه سال معاونت است. بدین ترتیب، کسی که تمام مراحل حضور در آموزش و پرورش را طی نکرده باشد چگونه می‌تواند وزیر شود؟

این امتیازات پنجگانه را فقط در معدود افرادی که عمر خود را در آموزش و پرورش سپری کرده باشند می‌توان یافت. برای یافتن چنین فردی نباید اسیر شعار جوان‌گرائی شد. کسی که دارای فکر جوان باشد، قطعاً بهتر از جوانی است که فاقد ویژگی‌های لازم باشد. نمایندگان مجلس شورای اسلامی اگر می‌خواهند کشور را از نظر آموزش و پرورش و زیرساخت مدیریتی آینده تقویت کنند، باید این ویژگی‌ها را بدون مسامحه در نظر داشته باشند. هدف نباید صرفاً وزیر تعیین کردن باشد، مهم اینست که فردی شایسته متولی وزارتخانه باعظمت و بااهمیت آموزش و پرورش باشد تا این وزارتخانه از سرگردانی مزمن نجات پیدا کند.»

 

 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    سایر رسانه ها