یادداشتی از مصطفی صادقی

مکانیسم انتقال پیام واحد ؛ ستاد بحران ساز آماده اجرای عملیات اصلی

کد خبر: 1244642

ستاد بحران ساز ، دنبال تکانه است . چیزی که درام بالایی داشته باشد. بالاتر از مهسا، بزرگتر از مسمومیت مدارس. پس وقت مان را سر این نگذاریم که اجازه تولید سوژه ندهیم.

مکانیسم انتقال پیام واحد ؛ ستاد بحران ساز آماده اجرای عملیات اصلی

مصطفی صادقی ، سردبیر فردا : در آستانه یک سالگی اغتشاشات 1401 ، قرار گرفته ایم. تا کنون تحلیل های فراوانی درباره چرایی پدید آمدن وقایع بعد از فوت مهسا امینی مطرح شده است . شاید در نگاه اول و ابتدایی و در چند هفته نخست، این رخدادها، سیر ارگانیک و طبیعی بعد از وقوع یک حادثه تلخ به شمار می آمد. حالا اما در آستانه یکساله شدن ماجرا آنقدر نشانه و دلیل وجود دارد که بتوان به راحتی و به قطعیت حضور و هدایت سرویس های امنیتی با همکاری اتاق های فکری که در قالب اندیشکده های بزرگ غربی و آمریکایی فعالیت می کنند را ثابت کرد.

سوال : آیا این ماجرا صرفا یک پدیده بوده که به دلایل متعدد تبدیل به یک تکانه بزرگ شده و سرویس های امنیتی روی آن سوار شده و از آن تست براندازی گرفته انده و به نتیجه نرسیده اند و حالا در آستانه یکسالی می توانیم به راحتی و با خیال راحت بگوییم :«تمام»؟

اگر کسی امروز اعلام کند که جنگ را با نتیجه نهایی و قطعی به پایان برده ایم و حالا ساعت اعلام پیروزی است ، این حتما تصور و برداشت غلطی است. چرا این حرف را می  زنیم؟

اجازه بدهید یک بار دیگر ماجرا را از دید امنیتی بررسی کنیم :

رخدادهای واکنشی و پیدایشی بعد از فوت مهسا امینی که با سرعت فوق تصوری ایجاد شد از نگاه امنیتی یک نشانه بارز است . اینکه تمام روندها از قبل طراحی و آماده اجرا بوده است.

تشکیل سازمان واحد خبری ، تولید رفتارهای یکسان عملیاتی در میدان ، پیوستگی گفتمانی و نظری در ماه های نخست ، سرکلیشه ثابت مورد وفاق همه گروها برای 

جمع آوری تمام نیروها زیر یک گنبد، همگی مولفه های قابل مشاهده ای است که رسیدن به آن حتما زمان بسیار زیادی را طلب می کرده است.

نکته: از ماه ها قبل از فوت مهسا امینی ، نشانه هایی وجود داشت که در سمت مقابل اتفاقاتی در حال ساماندهی است . شاید بیشتر نگاه ها معطوف به مناسبت های تقویمی و از همه مهمتر دانشگاه ها بود.

آیا این برداشت و محاسبه ما غلط بود؟ آیا نهادهای ما به اصطلاح از واقعه جاماندند؟

صریح و صادقانه باید گفت ، آنچه رخ داد صرفا یک سزارین بود . یک تولد زودرس به جهت تغییر وضعیت نوزادی که شرایط تازه و فورس برای رخ نمایی در موقعیت ایران یافته بود، چند ماه زودتر از برنامه از پیش تعیین شده .

درگذشت یک دختر در تهران با ویژگی های خاص ؛ این پدیده همه چیز داشت از فوت در مقر گشت ارشاد تا مسایل مذهبی و قومیتی.

حالا ساعت عملیات فرا رسیده بود، خیلی زودتر از وقت مقرر.

سیکل طراحی شده یکی، دوباری تست شده بود . از ماجرای کشف حجاب شیراز تا خرده رخدادهای گشت ارشادی در تهران.

روش: نگاه فرامتنی به سیر رخدادها ، روش عملیات امنیتی را به خوبی نمایان می سازد.

این ماجرا بر اساس این نگاه ، یک عملیات رسانه پایه بوده است. نیروی میدانی نه فقط کارگزار منصوب که شهروند مصلوب است. شهروندانی که به صلیب اطلاعات غلط اما واحد با بسامد بسیار بالا کشیده شده بودند.

اجازه بدهید دقیق تر بگوییم چه رخ داده است . یک سازمان واحد تولید پیام تشکیل و یک خط تولید ایجاد 

می شود که وظیفه دارد یک خبر با محتوای واحد را با فرم های مختلف با مدل سونامی خبری به میدان مخابره کند؛ تولید واقعیت های عاری از حقیقت. پیام پشت پیام ، تکرار و تکرار با مدل دارکوب.

خبر اول از یکی از مراکز خبری مخابره می شود. یکبار بی بی سی بار دیگر اینترنشنال . سپس همه با هم؛ از من و تو گرفته تا صدای آمریکا به تحلیل و تولید شاخ و برگ ها می پردازند.

دقیقا در چنین میدانی با این مختصات ، رسانه و مرکز پیام داخلی دچار چالش می شود. از یکسو در شوک رخدادهای وطنی است و از سوی دیگر مبهوت میدان و وامانده از آن.

این وسط کاتالیزورهای دیگری هم وجود دارد. از نخبگانی که مرجع جامعه هستند تا سلبریتی هایی که سوار بر موج مخابره شده به موج سواری پرداختند . به این ها اضافه کنیم سیاستمداران بیرون مانده خانه قدرت را .

داستان فرعی : حالا وسط این نگرش به ماجرا یک نکته دیگر را هم ببینیم .برخی اصلاح طلبان که با نسخه پیچی تصمیم سازانی همچون سعید حجاریان به قول خودشان از سیاست به جامعه کوچ کرده اند (بخوانیم در سیاست مردود شده و دنبال جایی در جامعه می گردند) مدعی شده اند که نماینده بخش معترض و دارای حرف جامعه هستند.

واقعیت میدانی و بررسی ها نشان می دهد که اتفاقا افراد در میدان هیچ توجهی به آنها نداشتند و بیانیه میرحسین موسوی یا سخنان خاتمی و تاجزاده کمترین بازنشر را از سوی آنها داشت . حالا چرا این داستان فرعی را وسط این متن آوردیم . دلیلش این است که برخی رصدگران متوجه باشند که در فرآیند طراحی شده برای کیس ایران ، چندان سرگرم بیانیه پراکنی و سخنرانی های چند نفری این جماعت نشوند . در این طرح عملیاتی چندان نقشی برای آنها در نظر گرفته نشده ، آنها صرفا عواملی هستند که از اصلاح طلبی به فرصت طلبی رسیده اند . آنها دنبال نمایندگی جامعه هستند اما بخش رادیکال جامعه از آنها عبور کرده است.

هشدار جدی :

واقعیت این است که تصور پیروزی قطعی در میدان در ساعت فعلی حتما خروجی وبرداشت غلطی است.

باید بپذیریم طرف مقابل یک سیکل و یک سازمان تولید کرده است. این سیکل و سازمان فعلا کارگزاران واقعی و سربازان نمایان ندارد و البته نمی تواند داشته باشد.

کارگزار وسرباز همان شهروند است و کارفرما ، سازمان امنیتی و اطلاعاتی در فرم رسانه.

فعلا لشکر خارجی از انواع و اقسام اپوزیسیون ،هزینه اتفاقات یکسال اخیر شده و آنچنان روسیاه و درگیر اختلافات است که تا اطلاع ثانوی از آن بهره کشی نخواهد شد.

دقت کنیم : این خط تولید دنبال سوژه است. تا امروز تست های متعددی داشته . از مهسا امینی گرفته تا ماجرای مسمومیت مدارس و این آخری جواد روحی.

دنبال تکانه است . چیزی که درام بالایی داشته باشد. بالاتر از مهسا، بزرگتر از مسمومیت مدارس.  ایران کشور بزرگی است به اندازه چند کشور اروپایی پس وقت مان را سر این نگذاریم که اجازه تولید سوژه ندهیم . سوژه تولید خواهد شد .

فعلا اگر حواسمان جمع باشد به مرکز پیام خودمان نیمی از راه رفته ایم. می ماند تعیین تکلیف مرکز پیام که ساعت عملیات همین حالاست . 

باید این سازمان خبری را نشانه بگیریم. همان خط تولید پیام را .

باید مرکز را از کار انداخت ؛ آن اتاق فکر، پر از افراد مترصد است.

مراقب باشیم دیر نشود . آنها عجله دارند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    سایر رسانه ها