واشنگتن در مدار بن بست
رئیس جمهور آمریکا در چند پرونده اصلی خود در حوزه سیاست خارجی با انسداد مواجه شده است
ترامپ در چند پرونده اصلی خود با بنبست مواجه شده است. در پرونده اوکراین، یک بسته را آماده کرد که معروف به دیکته از روی نسخه روسی شد؛ بسته پیشنهادی که نه روسیه و نه اوکراین آن را قبول ندارند. در موضوع ونزوئلا، طرح آمریکا این بود که با ارعاب و فشار، نشانههایی از همکاری داخلی یا خروج مادورو از قدرت ظاهر شود و این کشور بدون مشکل به تور آمریکا بیفتد. اما نتیجه تا به این جا موفقیتآمیز نبوده و اتفاقا دستمایهای برای بسیج عمومی داخلی در این کشور شده است. در پرونده لبنان، قرار بود فشار بر دولت این کشور منجر به خلع سلاح یا جنگ داخلی علیه حزبا... شود اما نتیجه، وقتیابی حزبا... برای بازسازی بیشتر (البته زیر آتش و فشار رژیم صهیونی) بوده است. درباره ایران نیز تصور میشد که حمله خرداد توانسته اراده ایران را تغییر دهد اما حجم بازسازی در ایران و تقویت همبستگی ملی، عملا در خلاف مسیر خواسته آمریکا و رژیم پیش رفت.
حالا ترامپ در میان چند گزینه باید یکی را انتخاب کند؛ حمله هوایی به ونزوئلا، موافقت با حمله رژیم به لبنان یا موافقت و همراهی با رژیم در حمله به ایران. هر سه گزینه بسیار مخاطرهآمیز است. اولی ممکن است به یک باتلاق بزرگ تبدیل شود و حتی خاک آمریکا را زیر تهدید ببرد. در دومی، دولت غربگرای لبنان سقوط میکند و اگر شروع شود، باید تا اشغال بخش بزرگی از خاک لبنان پیشرود والا بازهم موفقیت اساسی تولید نمیکند. در سومی نیز، مانند جنگ ۱۲ روزه، ممکن است ضرباتی به ایران وارد شود اما اولا ضربات شدیدی به رژیم وارد خواهد شد و ثانیا اهداف استراتژیک با چنین جنگی به دست نخواهد آمد. همه این نکات را باید با توجه به این نکته دانست که مسئله آمریکای ترامپ، بیش از هرچیز دیگری، نه ایران، نه روسیه، نه لبنان، نه ونزوئلا و... نیست، بلکه مسئله اول آمریکا طبق سند امنیت ملی جدید آمریکا، فقط چین است. تمام پروندههای دیگر، ذیل پرونده چین معنا مییابد. اما ترامپ آن قدر درگیر دیگر پروندههاست که فعلا نتوانسته در موضوع چین کار چندانی انجام دهد.
مشکل دیگر ترامپ این است که بازارهای داخلی در آمریکا با کاهشهای کم اما مداوم مواجه شده است. برخی از بانکهای کوچک و متوسط آمریکا در وضعیت نزدیک به ورشکستگی هستند. بزرگ ترین برگ برنده آمریکا در دو سال گذشته، هوش مصنوعی بوده است. چیزی که بازارها را از چند برهه سقوط نجات داده است. اما مشکل این جاست که بازار هوش مصنوعی بیشتر از آنچه ظرفیت دارد، رشد کرده و احتمالا به نقطه حباب رسیده است. خطری که توسط برخی تحلیلگران غربی تکرار شده. برای مثال، شرکت انویدا که تولیدکننده اصلی قطعات پیشرفته هوش مصنوعی است، حالا ارزشی بیشتر از کل تولید ناخالص داخلی ژاپن دارد. ارزشی که در سه سال گذشته بیش از ۱۲ برابر شده است. پس این امکان (ولو ضعیف) وجود دارد که هر لحظه، حباب هوش مصنوعی بترکد. اتفاقی که میتواند به سرعت بر روی انتخابات میاندورهای در آمریکا (در سال آینده) اثر بگذارد و قدرت ترامپ را به شدت تضعیف کند.
لذا با توجه به شرایط جهانی و بازسازی دشمنان آمریکا و شرایط داخلی آمریکا که توضیح داده شد، زمان به ضرر ترامپ است و باید هرچه سریع تر درباره گزینههای جنگی تصمیم بگیرد. همین وضعیت درباره رژیم صهیونی نیز صادق است. انتخابات کنست در شهریور سال آینده برگزار میشود و اگر قرار است جنگی دوباره توسط رژیم آغاز شود، باید زودتر انجام شود تا نتایج آن تا قبل از ماههای درگیری انتخاباتی در درون رژیم به دست آمده باشد.
این توضیحات به معنای آن است که باید آمادگی خود در عرصههای احتمالی را افزایش داد. چراکه ممکن است آمریکا بخواهد با استفاده از یک پرونده (مانند ونزوئلا) پرونده دیگر (مانند لبنان یا ایران) را فریب دهد. درواقع گرچه وضعیت آمریکا در میان گزینههای موجود، وخیم است اما با وجود این هنوز راهحلهایی به ویژه با تکیه بر امر نظامی و امنیتی را در دست دارد. احتمال ترور مقامات سیاسی یکی از این گزینههاست. لذا برخی سادهگیریهای اخیر در حوزه امنیت مسئولان ارشد سیاسی باید به شدت مورد توجه قرار گیرد و دوباره مانند ایام جنگ و یک ماه پس از آن، با جدیت پیگیری شود. حضور عمومی مقامات نظامی نیز به همین منوال باید مورد بازبینی قرار گیرد.
در این زمینه، نشانههایی از آماده شدن دشمن نیز وجود دارد. رزمایش مشترک آمریکا و رژیم در دریا که چند روز پیش انجام شد، رزمایش رژیم در شمال سرزمینهای اشغالی در هفته گذشته، رزمایش یک ماه پیش رژیم برای جنگ چند جبههای، اعلام رسمی درباره رسیدن تعداد رهگیرهای پیکان برای پدافند هوایی رژیم در دو روز گذشته، انتقال یک باتری جدید پدافندی آمریکایی به رژیم در دو ماه گذشته و... نشان میدهد که دشمن درحال آمادهسازی جدی خود است. باید دقت کنیم که از نظر دشمن، بازسازی در ایران یک حد مشخص دارد که اگر جمهوری اسلامی بتواند از آن گذر کند، جنگ بسیار سختتر از دور قبل خواهد شد. لذا تلاش خواهد کرد تا قبل از رسیدن به آن آستانه، دوباره به ایران ضربه بزند. در طرف ایران نیز انواع آمادهسازیها در جریان است. رزمایش سهند که ماهیتی امنیتی داشت، چند تست پدافندی ارزشمند در غرب کشور، پروازهای مداوم نیروی هوایی ارتش و دو مرحله رزمایش دریایی در خلیج فارس نشان میدهد که نیروهای نظامی جانبرکف مان، خود را برای لحظه نبرد آماده میکنند.
در پایان باید به تمام طرفهای داخلی هشدار داد که همبستگی و شرایط اقتصادی، دو عامل مهم برای بالا یا پایین آمدن احتمال جنگ است. لذا حفاظت از این موضوعات حیاتی و بهبود وضعیت معیشتی مردم باید در راس مسائل کشور باشد. از طرف دیگر باید توجه داشت که این دو عامل مهم، حتی در بهترین حالت خود، نمیتوانند احتمال جنگ را به صورت کامل منتفی سازند. پس بازی فریب دشمن در این زمینه باید مورد توجه باشد. حفاظت بالا از مقامات نظامی و سیاسی، آماده شدن در سطح نظامی برای بدترین سناریوها، بهبود شرایط اقتصادی و حراست از همگرایی و همبستگی امروز باید در دستور کار ساختار نظام حکمرانی کشور باشد. شاید بتوان با استفاده از اسلوب بیان نورانی امیرالمومنین (ع) این طور گفت که ما باید برای جنگ نظامی و امنیتی آن طور خود را آماده کنیم که شاید آخر همین هفته اتفاقاتی رخ دهد و برای امر اقتصادی و همبستگی طوری برنامهریزی و اجرا داشته باشیم که اساسا قرار نیست هیچ دوره دیگری از جنگ رخ دهد. پس خروج از وضعیت نه جنگ و نه صلح هم باید با این دوگانه دیدن ماجرا حل شود.
خراسان
دیدگاه تان را بنویسید