يهودی كردن افغان‌ها؛ ترفند رژيم صهيونيستی

کد خبر: 152738

رژيم صهيونيستي براي تامين جمعيت خود به ترفندهاي بسياري از جمله جذب مهاجر از نقاط مختلف و كشورهاي مختلف دنيا متوسل شده است كه شايد آخرين آن مهاجران سياه‎پوست اتيوپي بودند كه پس از مهاجرت به رژيم صهيونيستي در وضعيتي اسفبار در اين رژيم به‏ سر مي‌برند و با چه تبعيض‌هايي كه مواجه نيستند.

فارس: از آنجا كه تأمين جمعيت همواره دغدغه اصلي رژيم صهيونيستي بوده، سران اين رژيم در ترفندي جديد تلاش كرده‌اند با انتساب قبايلي از افغان‌ها به آيين يهوديت آنها را به مهاجرت به رژيم‌شان ترغيب كنند. به گزارش پايگاه خبري الجزيره، بشير الانصاري نويسنده و تحليل‌گر افغان متولد سال 1966 در مقاله‌اي به بررسي وضعيت يهوديان افغان و نفوذ صهيونيسم در اين كشور براي جذب اين يهوديان افغاني به رژيم صهيونيستي پرداخته است. * ترفند جذب مهاجر از افغانستان الانصاري مي‌نويسد: تاكنون خبرها و مطالب بسياري در اين باره منتشر شده كه رژيم صهيونيستي براي تامين جمعيت خود به ترفندهاي بسياري از جمله جذب مهاجر از نقاط مختلف و كشورهاي مختلف دنيا متوسل شده است كه شايد آخرين آن مهاجران سياه‎پوست اتيوپي بودند كه پس از مهاجرت به رژيم صهيونيستي در وضعيتي اسفبار در اين رژيم به‏ سر مي‌برند و با چه تبعيض‌هايي كه مواجه نيستند. اما آنچه تاكنون به گوش نرسيده، جذب مهاجر از افغانستان است كه چندي پيش الجزيره با انتشار مقاله‌اي پرده از فعاليت صهيونيسم در اين كشور برداشت، جايي كه كمتر كسي تاكنون به آن توجه داشته است. الجزيره مي‌نويسد: گويا رژيم صهيونيستي براي حل بحران جمعيتي خود دست به دامن قبايل بدوي افغانستان شده و در صدد برآمده،‌ پس از يهودي كردن افغان‌ها آنها را به فلسطين اشغالي انتقال دهد. * تأمين جمعيت يكي از دل‌نگراني‌هاي عمده رژيم صهيونيستي اين نويسنده و تحليل‌گر افغان در ادامه با به سخره گرفتن موجوديت و تاريخ ‌رژيم‌ صهيونيستي مي‌نويسد: اسرائيل با جغرافياي محدود و تاريخ ساختگي و هويت دروغين و بحران جمعيتي خود كه چون بمب هرلحظه آماده انفجار است، چقدر بدبخت مي‌نمايد. موضوع تامين جمعيت سرزمين موعود همواره يكي از دل‌نگراني‌هاي كابينه‌هاي مختلف رژيم صهيونيستي بوده و موجب شده اين رژيم براي تامين جمعيت خود به فكر يهودي كردن قبايل و سپس مهاجرت دادن آنها به "سرزمين موعود " باشد تا از يك سو نيازهاي امنيتي و جنگي و از سوي خطر جمعيتي پاسخ گويد كه موجوديتش را تهديد مي‌كند. * تحريف تاريخ براي يافتن "گم شده يهودي " به همين دليل صهيونيست‌ها در اين اواخر دست به نگارش مجدد تاريخ‌ خود بر اساس افسانه‌ها و نسب‌سازي در قبايل مختلف زدند كه برخي از آنها هيچ سنخيتي با يكديگر ندارد. الانصاري در ادامه مي‌افزايد: رژيم صهيونيستي در همين راستا طرحي به نام "يافتن قبايل گم شده يهودي " در روسيه، هند، اتيوپي، آسياي ميانه، گينه، چين، نيجريه، ژاپن، قبايل سرخ‌پوست آمريكاي شمالي و اخيرا نيز در افغانستان را به اجرا گذاشت و در زمينه به آيه دوازدهم باب يازدهم "سفر اشعياء " در كتاب مقدس استناد جست كه مي‌گويد: پرچمي برافراشته مي‌شود و پراكنده‌شدگان اسرائيل و تبعيدشدگان يهود از چهار سوي زمين گرد هم جمع مي‌شوند. به اين ترتيب ملاحظه مي‌كنيم، آنها هرگونه كه بخواهند و با منافع‌شان سازگار باشد، آيه‌هاي كتاب مقدس را تفسير مي‌كنند و به همين دليل در اين اواخر مهندسي ژنيتيك را دستاويز تحقق اهداف خود كردند تا به مقوله‌هاي تورات مشروعيت علمي ببخشند. و چون از طرح‌هاي سازش عربي به نتيجه‌اي نرسيدند، روي به افغانستان آورده‌اند تا به قلب بزرگ‌ترين قبيله كنوني روي زمين نفوذ كنند ، "قبايل پشتون " مسلمانان افغاني كه در مرز افغانستان و پاكستان زندگي مي‌كنند. * سابقه ديرينه يهوديت در افغانستان اين نويسنده و تحليل‌گر افغان در ادامه تاكيد مي‌كند: بر خلاف مسيحيت كه در افغانستان نه نفوذ چنداني كرده و نه سابقه‌ آنچناني دارد، شهرهاي بزرگ افغانستان مثل كابل، هرات، بلخ، ميمنه، غزنه و قندهار در طول قرون اخير شاهد نفوذ اقليت‌هاي يهودي بوده و در اين باره به جرات مي‌توان گفت، اقليت يهودي در افغانستان به اندازه تاريخ مكتوب اين كشور سابقه دارد. همچنين با اشاره به اين كه مقبره‌اي يهودي در ولايت "غور " وجود دارد كه نوشته‌هاي روي قبرهاي آن به زمان ماقبل حمله مغول‌ها باز مي‌گردد، مي‌نويسد: مورخاني مانند ادريسي، ابن‌حوقل، جوزجاني، المقدسي و يعقوبي نيز به وجود برخي گروه‌هاي يهودي در برخي شهرهاي افغانستان اشاره داشته‌اند. به عنوان مثال "جوزجاني " مؤلف كتاب "طبقات ناصري " (1260 م) از وجود اقليتي يهودي در منطقه غور در غرب افغانستان سخن گفته، همچنين ابن‌حوقل و ادريسي نيز از وجود اقليتي يهودي در كابل ياد كرده‌اند. ابن‌حوقل در كتاب "المسالك و الممالك " از حضور گروهي يهودي در كابل نوشته است. سپس ادريسي (492-559 هجري) عبارت ابن‌حوقل را با كمي تغيير در كتاب "نزهة المشتاق في‌اختراق الآفاق " ذكر كرده و گفته: كابل از شهرهاي همجوار هند در بلاد بخارستان و شهري جليل‌ القدر و خوش‌ ساخت است... دژهاي مستحكمي دارد و هيچ راهي براي بالا رفتن و گريز از آن نيست. در اين شهر مسلمانان زيادي بسرمي‌برند و گروه‌هايي از كفار يهود نيز در آن زندگي مي‌كنند. * مهاجرت يهوديان ثروتمند افغان به رژيم صهيونيستي بشير الانصاري در سپس به روزنامه "هرالد تريبون " استناد مي جويد كه در شماره 4 نوامبر 1969 خود نوشته بود: جمعيت يهوديان افغانستان در اوايل قرن بيستم حدود 10 هزا نفر بود كه پس از شكل گيري رژيم صهيونيستي در سال 1948 و پس از جنگ 1967 و آتش زدن مسجد الاقصي در سال 1969 از آنجا كه با حساسيت‌هاي افغاني‌ها مواجه شدند،‌ از اين كشور به كشورهاي ديگر مهاجرت كردند. هرالد تريبون مي‌افزايد: يهوديان ثروتمند افغان به نيويورك و فقراي آنان به محله "بخارا " در قدس و تل‌آ‌ويو رهسپار شدند و جز 30 خانواده يهودي از آنان در افغانستان باقي نماند. بر اساس آمارهاي ارائه شده توسط منابع صهيونيستي در حال حاضر جمعيت يهوديان افغاني ‌الاصلي كه در رژيم صهيونيستي بسرمي‌برند، حدود 10 هزار نفر است و نخستين كسي كه مهاجرت يهود افغان را به فلسطين آغاز كرد، فردي به نام "ملا بنيامين " در سال 1892 بود. * استفاده يهوديان افغان از القاب مسلمانان بنابر اين گزارش، و به گفته "اسحق بن زوي " از رهبران اوليه يهود، يهوديان افغان ويژگي‌هاي خاص خود را دارند، از جمله اين كه آنها از القاب مذهبي رايج ميان علماي مسلمانان افغان مانند "ملاجردشي "، "ملاجان "، "ملاكويين " و "ملابنيامين " براي خود نيز استفاده مي‌كنند، حتي "اسحق لوي " از بزرگان يهوديان افغان كه در ژانويه 2005 در كابل از دنيا رفت و پيكرش به سرزمين‌هاي اشغالي منتقل شد تا در جبل زيتون دفن شود، آيات قرآن را مانند حرز و دعا مي‌نوشت و به مشتريان افغان خود مي‌داد. * دو هدف رژيم صهيونيستي از جعل القاب قبايل افغاني اما رژيم صهيونيستي با دو هدف در صدد جعل كردن اصل و نسب قبايل افغاني و منسوب كردن آنها به اقوام يهودي است. اول اينكه در افغانستان رسم است، هر قبيله‌ نسب خود را به يك پيامبر يا يك نماد بزرگ تاريخي منسوب ‌كند و در ميان قبايل پشتون داستاني وجود دارد كه نسب آنها را به يكي از سبط‌هاي بني‌اسرائيل ارجاع مي‌دهد و مي‌گويد، بخت‌نصر پس از كشتار وسيع يهود، آنها را در كوه‌هاي غور در غرب افغانستان اسكان داد و سيد جمال‌الدين اسد آبادي (همداني) مشهورترين فردي است كه از اين افسانه سخن مي‌گويد: محل زندگي خود را به يادبود سرزمين خود در خاك شام، "غور " و "بگتو " ناميدند كه تغيير يافته "بختو " و منسوب به بخت‌نصر است. اين گزارش در ادامه مي‌گويد: سپس جمعيت آنها افزايش يافت و بر منطقه حاكم شدند و ميان آنها و يهوديان ساكن سرزمين‌هاي عربي روابط و نامه‌نگاري‌هايي بوجود آمد. اين نويسنده و تحليل‌گر افغان افزود: زماني كه يهوديان عرب وارد اسلام شدند... افغان‌ها جماعتي از امراي خود را نزد آنها فرستادند، در ميان آنهان فردي به نام قيس بود كه با چهل و هفت واسطه به يكي از سبط‌هاي بني‌اسرائيل و با پنجاه و پنج واسطه به ابراهيم (ع) منسوب بود. يكي از ياران پيامبر آنها را نزد رسول خدا (ص) برد و اين جماعت افغان به همراه قيس مشمول عنايت پيامبر شدند و قيس را "عبدالرشيد " خواند و به او لقب "امير " داد و اعلام كرد كه وي شايسته اين لقب است، زيرا وي از نسل امراي بني‌اسرائيل است. ولي كوچك‌ترين مشابهتي بين زبان پشتو، زبان افغان‌ها و زبان عبري‌ها وجود ندارد. وي افزود: اعتقاد يهوديان افغان به اين روايت كه صحت آن به اثبات نرسيده و وجود مكاني به نام "خيبر " ‌در افغانستان شايد موجب پديد آمدن اين تصور شده كه اين روايت درست است . * سرمايه‌گذاري صهيونيسم بر اين روايات جهت خلق سند "در جستجوي قبايل گمشده " بشيرالانصاري نويسنده مقاله در ادامه با اشاره به روايت مذكور مي‌نويسد، اين كتاب كه باستان‌شناسان و مورخان و سياستمداران صهيونيست به آن متوسل شده و بوسيله آن تلاش نموده‌اند، گمشده خود را در آن پيدا كنند، چنان محل سرمايه‌گذاري صهيونيسم قرار گرفت كه ديگر ارزش علمي خود را از دست داد. به نوشته اين تحليل‌گرد و نويسنده افغان گروهي از صهيونيست‌ها به استناد اين داستان‌ها و روايت‌ها سندي جعلي و ساختگي به زبان انگليسي با نام "در جستجوي قبايل گمشده " خلق كردند كه از قبيله‌اي يهودي و گمشده سخن مي‌گويد كه در گذرگاه خيبر در مرز افغانستان و پاكستان اسكان داشته و سپس اسلام آورده و به پشتون معروف شده است. الانصاري مي‌افزايد: اين صهيونيست‌‌ها سپس اين سند جعلي را به مراكز صهيونيستي ارائه و آن را در شبكه‌هاي تلويزيوني رژيم خود و غير آن نمايش دادند، سپس خاخام "الياهو ابيحايل " در گفت‌وگو با روزنامه صهيونيستي يديعوت آحارونوت اعلام كرد: وي بقاياي ميراث و خون يهوديان را در رگ‌هاي طالبان مشاهده كرده است. وي همچنين مدعي شده، نام "رباني " تحريف نام يهودي "رابين " است و بر همين اساس خواستار تقويت اين ارتباط خوني و سرمايه‌گذاري در آن شد. مشابه چنين مقاله‌اي در روزنامه صهيونيستي هاآرتص نيز منتشر شده است. الانصاري سپس به تلاش‌هاي سياسي رژيم صهيونيستي براي خلق هويت ساختگي براي قبايل افغانستاني اشاره مي‌كند و مي‌نويسد: تلاش‌هاي سياسي براي اين امر در اقدام وزارت خارجه رژيم صهيونيستي جهت اعطاي بورس تحصيلي به "شهناز علي " پژوهشگر زن هندي در مسائل علم ژنتيك نمود پيدا مي‌كند. وي از خون اعضاي قبيله پشتون ساكن شهر "لكنهو " هند نمونه‌برداري كرد تا با همكاري پژوهشگران صهيونيست مركز "التخنيون " در حيفا رابطه ژنتيك پشتون‌ها و قبايل گمشده يهودي را بيابد. * خلق كانون بحران در قلب آسيا اين تحليلگر و نويسنده افغان در ادامه به هدف ديگر رژيم صهيونيستي از خلق هويت جديد در افغانستان و منسوب كردن آنها به قبايل يهودي اشاره مي‌كند و مي‌نويسد: يكي ديگر از اهداف خلق هويت كذايي صهيونيستي در افغانستان، بوجود آوردن نقطه‌ بحران و اختلاف در افغانستان و منطقه، براي سوء استفاده از آن در مواقع ضروري است. الانصاري مي‌نويسد: اگر برخي ملت‌ها و نژادها براي جذب افراد منسوب به خود تلاش مي‌كنند، صهيونيسم جهاني براي صيد همه قبايل دنيا تلاش مي‌كند. آنچه درباره ارتباط قبيله پشتون با قبايل يهود گفته مي‌شود چيزي جز تحريف حقايق تاريخي و تحريف عرق و نژاد و تاريخ سازي نيست. همان طور كه سيدجمال‌الدين اسد آبادي گفته، كوچك‌ترين رابطه‌اي بين زبان پشتو و زبان عبري نيست و "جيمز درمستتر " زبانشناس فرانسوي كه تحقيقات بسياري در حوزه زبان‌هاي افغانستاني انجام داده، اعتقاد دارد كه زبان پشتو ريشه آريايي داشته و هيچ ارتباطي با زبان‌هاي سامي ندارد و جالب است، بدانيد درمستتر از پدر و مادري يهودي زاده شده و خود يهودي است. * اتفاق نظر مورخان بر اصل آريايي قبايل پشتو نويسنده مقاله با اشاره به اين كه تاريخ‌نگاران افغان همه اتفاق نظر دارند، پشتوها از قبايل آريايي هستد، مي‌افزايد: تصور نمي‌كنم، پژوهش علمي كه در مركز التخنيون جهت كشف رمز ژنتيكي پشتوها در جريان است، بتواند اشتراكي در ژن‌هاي پشتوها و يهود بيش از يك اشتراك عمومي بيابد، بسان اشتراكي كه ميان يهود و پسر عموهاي آنان، يعني اعراب فلسطيني كه روزانه منازل آنها توسط صهيونيست‌ها بر سر كودكان شيرخوارشان خراب مي‌شود، وجود دارد. بنابراين گزارش، پس از تشديد مهاجرت معكوس يهوديان اروپايي از سرزمين‌هاي خود به كشورهايشان، رژيم صهيونيستي تلاش مي‌كند، قبايل فقير جهان سوم را جذب رژيم خود كند. * فعاليت سازمان‌ "شابي اسرائيل " در افغانستان جعفر هادي حسن، پژوهشگر امور صهونيسم معتقد است: سازمان‌ "شابي اسرائيل " توانسته برخي از افراد قبايل پشتون را يهودي كند و به سرزمين‌هاي اشغالي مهاجرت دهد تا وظيفه پاسداري از مرزهاي رژيم صهيونيستي را بر عهده بگيرند. همچنانكه اين سازمان اكنون تلاش مي‌كند تا آداب دين يهود را به زبان پشتو ترجمه و آن را ميان افراد اين قبايل توزيع كند. الانصاري تصريح كرد: طرح صهيونيسم جهاني اين است كه بذر اختلاف مذهبي، نژادي و دودستگي را ميان قبايل پشتو كاشته و آنها را به دو گروه يهودي و غيريهودي تقسيم و پشتوانه‌اي راهبردي براي رژيم صهيونيستي ايجاد كند تا با خلق كانون بحران‌ در قلب آسيا مقدمات درگيري‌هاي قبيله‌‌اي در منطقه را فراهم كند. نويسنده در پايان تاكيد مي‌كند: دو دهه پيش شاهد پديده‌اي به نام "اعراب افغان " بوديم كه اين امر موجبات نگراني صهيونيست‌ها را فراهم آورده بود، حال اين سوال پيش مي‌آيد كه آيا صهيونيسم جهاني درصدد است با يهودي كردن افغان‌ها به اين پديده پاسخ گويد.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    سایر رسانه ها