چگونه بریتانیا ۴۵ تریلیون دلار از ثروت هند را به سرقت برد؟

کد خبر: 904507

بریتانیا کنترل هند را به خاطر تاراج ثروت‌های آن در دست گرفت و ظهور صنعتی بریتانیا، آنگونه که در کتاب‌های درسی به ما گفته می‌شود، از دل موتور بخار و نهاد‌های مالی قدرتمند ظهور نیافته، بلکه متکی بر سرقت خشونت آمیز ثروت‌های سرزمین‌ها و مردمان دیگر بوده است.

چگونه بریتانیا ۴۵ تریلیون دلار از ثروت هند را به سرقت برد؟

خبرگزاری فارس: داستانی در بریتانیا رواج دارد که استعمار هند - که در ذات خود پدیده هولناکی بوده- هیچ مزیت اقتصادی بزرگی قابل توجهی برای خود بریتانیا به همراه نداشته است. گذشته از این شاید حتی اداره هند برای بریتانیا هزینه‌هایی را نیز در بر داشته است. در نتیجه این واقعیت که امپراتوری بریتانیا مدت‌ها دوام آورد- و داستان همچنان ادامه دارد- یک ژست خیرخواهی از سوی بریتانیا بوده است. تحقیق جدید انجام شده توسط اقتصاددان نامدار اوتسا پاتنایک - که به تازگی از سوی انتشارات دانشگاه کلمبیا منتشر شده- ضربه‌ای کاری به این روایت وارد می‌آورد. پاتنایک با بررسی حدود دو قرن سوابق موجود در زمینه ریز اطلاعات مربوط به مالیات و تجارت، چنین نتیجه گیری می‌کند که در دوره زمانی ۱۷۶۵ تا ۱۹۳۸ بریتانیا در مجموع قریب ۴۵ تریلیون دلار از ثروت‌های هند را به جیب زده است. این رقم سرسام آوری است. برای آنکه بهتر معنای این رقم را درک کنید بد نیست بدانید که ۴۵ تریلیون دلار ۱۷ بار از کل تولید ناخالص داخلی سالانه امروز بریتانیا بیشتر است.

چنین مبلغ کلانی از کجا آمده است؟ این اتفاق از طریق سیستم تجاری افتاده است. بریتانیا پیش از استعمار هند، کالاهایی، چون منسوجات و برنج را از تولید کنندگان هندی خریداری می‌کرد و به همان شیوه معمول - عمدتا با نقره- بهای آن را می‌پرداخت، درست همانطور که با هر کشور دیگری تجارت می‌کرد. اما در سال ۱۷۶۵ اندکی بعد از آنکه کمپانی هند شرقی کنترل شبه قاره را در دست گرفت و تجارت هند را به انحصار خود درآورد، چیزی تغییر کرد. نحوه عملکرد این سیستم چنین بود. کمپانی هند شرقی شروع به جمع آوری مالیات از هند کرد و بعد زیرکانه بخشی از (حدود یک سوم) این درآمد‌ها را برای پرداخت وجه کالا‌های هندی خریداری شده برای مصرف بریتانیا مورد استفاده قرار داد. به عبارت دیگر به جای پرداخت پول بابت خرید کالا‌های هندی از جیب خودشان، تجار انگلیسی این کالا‌ها را به رایگان به چنگ می‌آوردند، آن‌ها اجناس رعایا و بافندگان را با استفاده از پولی «خریداری می‌کردند» که از خود آنان گرفته بودند. این یک شیادی و سرقت در مقیاسی بزرگ بود. با این حال اکثر هندی‌ها از آنچه که می‌گذشت خبر نداشتند، چون نماینده‌ای که مالیات‌ها را جمع آوری می‌کرد همان کسی نبود که برای خرید کالاهایشان می‌آمد. اگر شخص واحدی این دو کار را انجام می‌داد، قطعا بوی شیادی را احساس می‌کردند. مقداری از این کالا‌های سرقت شده در بریتانیا مصرف می‌شد و بقیه دوباره به نقاط دیگر صادر می‌شد. سیستم صادرات مجدد به بریتانیا اجازه می‌داد پول کالا‌های وارداتی به اروپا را تامین کند، از جمله فلزات راهبردی، چون آهن، قیر و چوب که برای صنعتی شدن بریتانیا ضروری بودند. در واقع انقلاب صنعتی تا حد زیادی به این سرقت سیستماتیک از هند بستگی داشت. با این حربه بریتانیا قادر شده بود کالا‌های سرقتی از هند را به قیمتی بسیار بیشتر از آنچه که در مکان اولیه «خریداری کرده بود»، در دیگر کشور‌ها به فروش برساند و نه تنها ۱۰۰ درصد ارزش اولیه کالا‌ها را به جیب بزند بلکه از سود افزوده نیز برخوردار شود. بعد از کسب حاکمیت مستقیم هند از سوی بریتانیا در سال ۱۸۴۷ استعمارگران تغییر جدید و خاصی را به سیستم مالیات و خرید افزودند. همزمان با از بین رفتن انحصار کمپانی هند شرقی، تولید کنندگان هندی اجازه یافتند کالاهایشان را مستقیما به سایر کشور‌ها صادر کنند. با این حال بریتانیا مطمئن می‌شد که وجوهی که بابت این کالا‌ها انجام می‌شد از لندن سردر بیاورند. این شگرد چگونه عمل می‌کرد؟ اساسا هر کسی که می‌خواست کالایی را از هند خریداری کند باید از اسکناس‌های کانسل ویژه‌ای استفاده می‌کرد؛ یک پول کاغذی منحصر به فرد که فقط از سوی حکومت بریتانیا در هند چاپ و به گردش در می‌آمد؛ و تنها راه به دست آوردن این اسکناس‌ها خرید آن‌ها از لندن در ازای پرداخت طلا یا نقره بود. در نتیجه تجار برای دریافت این اسکناس‌ها به لندن طلا می‌پرداختند و بعد از این اسکناس‌ها برای پرداخت ما به ازای کالا‌های خریداری شده به تولید کنندگان هندی استفاده می‌کردند. وقتی که هندی‌ها اسکناس‌ها را در دفتر مستعمراتی محلی خرد می‌کردند، به آن‌ها روپیه‌هایی مالیات در رفته «پرداخت می‌شد»: یعنی پولی که آن نیز از خود آن‌ها جمع آوری شده بود؛ بنابراین یک بار دیگر بریتانیایی نه تنها در واقع اصلا چیزی پرداخت نمی‌کردند، بلکه از هندی‌ها شیادی می‌کردند. در این فرایند تمام طلا و نقره‌ای که باید در ازای صادرات هندی‌ها مستقیما به دست هندی‌ها می‌رسید، به لندن ختم می‌شد. این سیستم فاسد به این معنا بود که اگرچه هند از یک مازاد تجاری اثرگذار با بقیه جهان برخوردار بود- مازادی که تا سه دهه ابتدای قرن بیستم ادامه یافت -، اما در حساب‌های ملی آن‌ها یک کسری دیده می‌شد، چرا که درآمد واقعی به دست آمده از صادرات هند به طورکامل نصیب بریتانیایی‌ها می‌شد. یکی از اهداف وجود این «کسری» خیالی این بود که به عنوان شاهدی بر این عمل کند هند برای بریتانیا چیزی جز یک وبال گردن نیست. درحالی که دقیقا عکس این حقیقت داشت. بریتانیا مقادیر هنگفتی از درآمد‌هایی را نصیب خود می‌کرد که به حق به تولیدکنندگان هندی تعلق داشت. هند غازی بود که تخم طلا می‌گذاشت. در عین حال وجود این «کسری» به این معنا بود که هند هیچ گزینه‌ای جز قرض گرفتن از بریتانیا برای تامین پول واردات خود نداشت؛ بنابراین کل جمیعت هند به اجبار یک بدهی به کلی غیرضروری به اربابان استعماگر خود داشتند که کنترل بریتانیا بر این کشور را بیشتر تثبیت می‌کرد. بریتانیا از سود این سیستم تقلب کارانه برای سوخت رسانی به موتور‌های خشونت امپریالیستی خود استفاده کرد؛ یعنی برای تامین هزینه‌های حمله به چین در دهه ۱۸۴۰ و سرکوب انقلاب هندی‌ها در سال ۱۸۵۷. و این علاوه بر چیزی بود که حکومت بریتانیا در هند مستقیما از مالیات دهندگان هندی برای تامین هزینه جنگ‌های خود کسب می‌کرد. همانطور که پاتنایک اشاره می‌کند «تامین هزینه کل جنگ‌های فاتحانه بریتانیا در خارج از مرز‌های هند، همیشه به طور کامل یا عمدتا متکی به درآمد‌هایی بود که این کشور از هند حاصل می‌کرد.» تازه این تمام ماجرا نیست. بریتانیا از این خراج بی پایان از هند، برای تامین هزینه‌های بسط کاپیتالیسم خود دراروپا و مناطقی از مستعمره نشین‌های اروپایی مثل کانادا و استرالیا استفاده می‌کرد؛ بنابراین نه تنها صنعتی شدن بریتانیا همچنین صنعتی شدن بخش بزرگی از جهان غرب را ثروت‌های تاراج شده از مستعمره‌های این کشور تسهیل می‌کرد.

پاتنایک چهار دوره اقتصادی متمایز را در استعمار هند از سال ۱۷۶۵ تا ۱۹۳۸ شناسایی می‌کند و ثروت‌های استخراج شده از هر یک از این دوره‌ها را برآورد می‌کند و بعد آن‌ها را با یک نرخ بهره معتدل (حدود ۵ درصد که کمتر از نرخ بهره بازار است) از میانه هر دوره تا زمان حال درهم می‌آمیزد. سپس او با جمع کردن این ارقام کل مبالغ حاصله از هند ۴۴.۶ را تریلیون دلار برآورد می‌کند. به گفته او این رقم محافظه کارانه است و شامل بدهی‌هایی نمی‌شود که بریتانیا در طول دوران حاکمیت خود بر هند بر این کشور تحمیل کرد. این‌ها مبالغی هستند که هوش را از سر انسان می‌پرانند. اما هزینه‌های واقعی این بهره کشی را نمی‌توان محاسبه کرد. اگر هند قادر بود درآمد‌های مالیاتی خود و درآمد‌های حاصل از تبادلات خارجی اش را در زمینه توسعه این کشور سرمایه گذاری کند - کاری که ژاپن کرد- جای تردید ندارد که حتما تاریخ به شکل کاملا متفاوتی رقم می‌خورد. در این صورت هند به خوبی می‌توانست به یک موتورخانه اقتصادی تبدیل شود و از قرن‌ها فقر و رنج این کشور جلوگیری شود. تمام این یافته‌های تامل برانگیز پادزهری است در برابر این روایت دروغینی که صدا‌های قدرتمند مشخصی در بریتانیا همواره ترویج کرده اند. نیال فرگوسن مورخ محافظه کار ادعا کرده است که حاکمیت بریتانیا به «توسعه» هند کمک کرده است. در حالی که دیوید کامرون در دوران نخست وزیری اش اطمینان داد که حاکمیت بریتانیا «کمکی محض» به هند بوده است. رد پای این روایت را در تخیلات عمومی نیز می‌توان به شکل قابل ملاحظه‌ای دنبال کرد. بر اساس یک نظرسنجی انجام شده توسط یو گاو در سال ۲۰۱۴، ۵۰ درصد مردم در بریتانیا معتقدند که استعمار انگلیس به نفع مستعمرات این کشور تمام شده است. با این حال در کل دوره ۲۰۰ ساله حاکمیت بریتانیا بر هند، درآمد سرانه هند تقریبا شاهد هیچ افزایشی نبوده است. در واقع در طول نیمه دوم قرن نوزدهم - یعنی اوج مداخلات بریتانیا- میزان درآمد‌ها در هند تا نصف کاهش پیدا کرد. میانگین امید به زندگی هندیان از سال ۱۸۷۹ تا ۱۹۲۰ به یک پنجم کاهش پیدا کرد. ده‌ها میلیون نفر در اثر قحطی که سیاست محرک آن بود بدون هیچ ضرورتی جان خود را از دست دادند. بریتانیا موجب توسعه هند نشد. بلکه کاملا برعکس - همانطور که کار پاتنایک به خوبی روشن می‌کند- این هند بود که موجب توسعه بریتانیا شد. این واقعیت بریتانیا را امروز ملزم به چه اقدامی می‌کند؟ یک عذرخواهی؟ مطلقا. بازپرداخت ثروت‌های غارت شده؟ شاید، هر چند که در سراسر بریتانیا پول کافی برای بازپرداخت مبلغی که پاتنایک محاسبه کرده وجود ندارد. علاوه بر این ما می‌توانیم شروع کنیم به بازگو کردن روایت حقیقی تاریخ. ما باید تصدیق کنیم که بریتانیا کنترل هند را نه تنها از روی خیرخواهی بلکه به خاطر تاراج ثروت‌های آن در دست گرفت و اینکه ظهور صنعتی بریتانیا، آنگونه که در کتاب‌های درسی به ما گفته می‌شود، از دل موتور بخار و نهاد‌های مالی قدرتمند ظهور نیافته، بلکه متکی بر سرقت خشونت آمیز ثروت‌های سرزمین‌ها و مردمان دیگر بوده است. نویسنده: جیسون هایکل (Jason Hickel) استاد دانشگاه لندن و عضو انجمن سلطنتی هنر‌ها منبع: yon.ir/TVGPZ

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    سایر رسانه ها