پاتوق‌هاي 400 ساله، حيات نو مي‌خواهند

کد خبر: 146353

فاطمه علی اصغر / نام قهوه خانه هنوز هم زنده است، روي تابلوهايي كه گاهي كاشي است، گاهي چوبي، گاهي شيشه اي. حتي ويكي پديا هم نتوانسته در برابر هويت اين مكان قديمي ايراني مقاومت كند.

پاتوق‌هاي 400 ساله، حيات نو مي‌خواهند

نام قهوه خانه هنوز هم زنده است، روي تابلوهايي كه گاهي كاشي است، گاهي چوبي، گاهي شيشه اي. حتي ويكي پديا هم نتوانسته در برابر هويت اين مكان قديمي ايراني مقاومت كند. چرا كه امروز همين ويكي‌پديا قهوه خانه اينترنتي راه انداخته است. با اين وجود حال و هواي ديرينه قهوه خانه‌ها امروز در خاطره جمعي رنگ باخته و مرتب دارد كمرنگ و كمرنگ‌تر مي‌شود، حتي ترس آن مي‌رود كه براي هميشه اصل و ريشه‌اش و مرام و معرفت‌هايي كه جزو جدانشدني ازآن بود، در ميان دود قليان‌ها گم شود. جعفرشهري در اين باره مي‌گويد: گرم ترين، دلنشين‌ترين و مصفاترين مكان قديمي قهوه‌خانه است... هنوز هم جوانان مي‌گويند: قهوه‌خانه پاتوق دوست داشتني ماست اما علي بلوك باشي، پير محقق كه كتابي هم درباره اين مكان جمعي نوشته است، مي‌گويد: اين كجا و آن كجا! حتي ديگر نمي‌توان اگر گردشگري روزي روزگاري گذرش به ايران افتاد نمونه كاملي از قهوه خانه را نشانش داد... زماني قهوه خانه‌ها پاتوق نقالان و سخنوران و نقاشان بودند.جايي براي هنر شناسي و پرورش هنر. بر ديوارهايشان زينت و زيور آويزان بود و سرآمد هر محل تفرجگاهي. مردم در قهوه‌خانه‌ها جمع مي‌شدند تا درد دل كنند. خريد و فروش كنند. تا قيام كنند. به طوري‌كه مسئولان مي‌گويند: نزديك 300 قهوه خانه در تهران وجود دارد كه داراي مجوزند اما تعداد قهوه خانه‌ها در پايتخت بيشتر از اين حرف هاست.كافي است، در خيابان‌هاي تهران بگرديد آن وقت است كه سر هر كوچه، خيابان يا در هر محله دست كم يك قهوه خانه يا سفره خانه مي‌بينيد.اما با تفاوت‌هاي اساسي با قهوه خانه‌هاي ديروز. قهوه خانه‌ها امروز دلشوره خانواده‌ها شده‌اند.جايي براي قليان و سيگار و.... ديگر از نقال‌ها در آن‌ها خبري نيست، از نقاشي‌هاي ديواري كه هر كدام گوياي بخشي از تاريخ و فرهنگ ايران بودند، خبري نيست. از مردمي كه جمع مي‌شدند تا گفت‌و‌گو كنند، خبري نيست... حالا نيروي انتظامي بارها و بارها به خاطر بي‌بندوباري‌هاي جوان‌ها در آنجا براي جمع آوري تعدادي از اين قهوه خانه‌ها وارد عمل ‌شده، آن هم قهوه خانه‌هايي كه تا چند دهه پيش كانون نشر و ترويج فرهنگ سنتي و دستاوردهاي ادبي و هنري گذشتگان ما بودند و وظيفه و نقش مهمي در انتظام روابط اجتماعي و باورهاي جمعي برعهده داشتند. جايي براي بقاي ارزشهاي فرهنگ ايراني- اسلامي. جايي براي شاد بودن شب و روز نداشت. هر كه خسته بود يا دلش گرفته بود و مي‌خواست دمي شاد باشد راهي قهوه خانه ‌مي‌شد. بلوك باشي مي‌گويد كه آن روزها صاحب قهوه‌خانه‌ها بيشتر از پهلوانان و ورزشكاران باستانی كار زورخانه و از دسته جوانمردان زورخانه‌ها بودند. مكاني كه خبرها در آن دهان به دهان مي‌چرخيد و مي‌شد، اطلاع‌رسانی، نشر افکار و اخبار اجتماعی_ اقتصادی و حتی سیاسی. بعد هم مدیحه سرایی، نقالی، شاهنامه خوانی، غزل خوانی، سخنوری و مشاعره اما زمان كه گذشت، تغییرات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه، بعد هم ورود رادیو و تلویزیون کم‌کم قهوه خانه را خلوت، منزوی و متروک کرد تا حدی که متأسفانه به سالن‌هایی کثیف و کهنه با وسایل فرسوده و مستعمل تبدیل شد و در پاره‌اي موارد برگیرنده روابط اجتماعی ناهنجار، برخوردهای نادرست، تجمع معتادان و بزهکاران و از آن دست شد اما اين ميراث عجيب كه با خون و پوست مردم آميخته شده بود بار ديگر به شكل ديگري احيا شد. مرتضی رضوانفر، مدیر پژوهشکده مردم شناسی و نماینده اعزامی ایران در اجلاس کمیته بین دولتی میراث مي‌گويد: ميراث مادي و معنوي تفاوت‌هايي دارند، حتي يونسكو اگر بناها و ميراث ملموس حفظ نشود، دولت‌ها را زير سوال مي‌برد اما ميراث معنوي به عهده مردم است نه دولت. مردم آن را زنده نگه مي‌دارند. چاي به جاي قهوه اين روزها هيچ كس در قهوه خانه‌ها قهوه نمي‌خورد. البته خيلي سال است حتي به قدمت شكل گيري قهوه خانه‌ها که مردم در آن قهوه نمي‌خورند.چاي مي‌خورند. مرور تاريخ نشان مي‌دهد كه با آمدن چاي به ايران و كشت اين گياه در بعضي از مناطق شمالي‌ ايران و ذائقه پذير شدن طعم چاي دم كرده ميان مردم، كم كم چاي جاي قهوه را در قهوه خانه‌ها گرفت. از نيمة دوم قرن سيزدهم هجري چاي نوشي در قهوه خانه‌ها معمول شد، ليكن نام قهوه‌خانه همچنان بر آنها باقي ماند.تبريز، قزوين و اصفهان نخستين شهرهاي ايراني بودند كه قهوه خانه‌ها در آن‌ها پا گرفت. بعد از آن ناصرالدين شاه (1314 - 1264 ق) زمينه را براي گسترش قهوه خانه در شهرهاي بزرگ، از جمله شهر تهران، فراهم كرد. قهوه خانه‌ها ابتدا در بازارها و در محله‌ها و در كنار مجموعه‌اي از واحدهاي صنفي مهم، مانند نانوايي، قصابي، بقالي، سبزي فروشي، حمام و...، كه باهم بازارچه‌اي را در هر محله شهر شكل مي‌دادند، پديد آمد. پس از گذشت زماني كه جامعه پذير گشت، در هر خيابان و محله شهر و در محلهاي تجمع پيشه‌ها، كارگاههاي صنعتي، كارخانه‌ها، مسافرخانه‌ها و بعدها در اطراف گاراژهاي مسافربري و در مدخل شهرها و پيرامون دروازه‌ها و منزلگاه‌هاي ميان شهري، قهوه خانه‌هايي در جنب يكديگر يا با فاصله‌هاي دور و نزديك، ساخته شد. حالا تهران بيشترين قهوه خانه‌ها را دارد كه معروفترين‌شان آذري، اميركبير، سنگلج، بي‌بي و عالي قاپو است.با اين حال از حال و هواي قهوه‌خانه‌هاي قديمي در آن‌ها خبري نيست. آرزوي بازگشت هنر مدیر پژوهشکده مردم شناسی مي‌گويد امروزه نقش اجتماعي قهوه خانه‌ها تغيير كرده و بسياري از داد وستدهاي بازار كه در قهوه خانه‌ها شكل مي‌گرفت، انجام نمي‌شود و آن شكل قديمي كه باز نشسته‌ها جمع مي‌شدند جايش را به حضور جوانان و نوجوانان براي خوشگذراني داده است.با اين وجود جوهره قهوه خانه‌ها از شكوه و عظمتش تبديل به جريان ديگري شده است. جرياني كه حتي نمي‌تواند مانند بسياري از كشورها درآمد زا باشد، جايي براي جلب توريست باشد اما براي تغيير اين شرايط به وجود آمده حتي طرح جامع بازگرداندن هويت به قهوه‌خانه‌هاي سنتي تهران، با موفقيت رو به رو نشد. رضوانفر دليل آن را جريان مردمي مي‌داند. به اعتقاد او در اين موارد دخالت دولت نمي‌تواند جوابگو باشد. بايد آگاهي‌سازي شود بايد از درون مردم نيازها شكل بگيرد. اگر مردم بخواهند به قهوه خانه‌اي بروند كه نقاشي سنتي دارد، خواه نا خواه صاحبان قهوه خانه‌ها به سمت و سوي استفاده از نقاشي‌هاي قهوه خانه‌اي مي‌روند. يعني مي‌شود كه روزي دوباره لوطيان، هنرمندان و نقاشان در قهوه خانه‌ها جمع شوند؛ نقال‌ها شاهنامه خواني داشته باشند و دوباره گفت و گو ميان مردم شكل بگيرد؟ تهران امروز

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها