كريمی مقصر نيست

کد خبر: 52719

گفتگو با حمید استیلی

وقتي "حميد استيلي" در ابتداي فصل سرگرم جذب بازيكنان جديد و آماده ساختن پرسپوليس براي فصل جديد بود، كمتر كسي فكر مي‌كرد او در ليگ هفتم با عنوان دستيار در اين تيم كار كند، پرسپوليس هفته‌هاي متوالي ليگ را با پيروزي پشت سر مي‌گذاشت اما، كمتر كسي تاثير او را بيشتر از حد يك كمك‌ مربي مي‌دانست! اختلافات فني او در طول فصل با "قطبي" شدت گرفت ولي بازهم كمتر كسي حق را به او مي‌داد. پرسپوليس به قهرماني رسيد، اين فرياد «افشين ‌امپراطور» بود كه در استاديوم آزادي شنيده مي‌شد و بازهم كمتر كسي بود كه او را تشويق مي‌كرد. اكنون كه بيش از يك هفته از قهرماني پرسپوليس مي‌گذرد او بي‌پرده شرح ماوقع مي‌كند و از پرسپوليس مي‌گويد: * در ابتداي فصل زماني كه "حميد استيلي" مشغول جذب بازيكن و بستن تيم پرسپوليس براي ليگ هفتم بود، همه تصور مي‌كردند كه او سرمربي تيم خواهد شد، چه شد كه افشين قطبي به عنوان سرمربي،‌ هدايت پرسپوليس را بر عهده گرفت؟ - در ابتداي فصل پس از مذاكراتي كه با حبيب كاشاني داشتم، قرار شد كه من به عنوان سرمربي كارم را در تيم پرسپوليس شروع كنم و بنابراين "مرزبان" را به عنوان كمك مربي، "پرويز كماسي" را به عنوان مربي بدنساز، "سعيد عزيزيان" را به عنوان مربي دروازه‌بان‌ها و "زرينه" را به عنوان پزشك تيم انتخاب كردم. پس از آن قرار بود تا از يك مربي ايراني كه در خارج از كشور مشغول به كار بوده و با علم روز فوتبال دنيا آشنايي دارد به عنوان كمك مربي استفاده كنيم كه پس از انجام تحقيقات سرانجام "افشين قطبي" به ما معرفي شد، به اتفاق كاشاني با او مذاكره كرديم اما "قطبي" تاكيد داشت كه وضعيت خوبي در فوتبال كره جنوبي دارد و تنها مي‌تواند با سمت سرمربي با پرسپوليس همكاري داشته باشد. من در آن زمان به كاشاني گفتم هدف ما ساختن تيمي قوي است پس براي من فرقي نمي‌كند و مي‌توانم پستم را با قطبي عوض كنم. هرچند كاشاني توصيه كرد كه نبايد خيلي سريع و احساسي تصميم‌ بگيرم. * چرا اين تصميم را ‌گرفتيد؟ - آن موقع فقط به قهرماني و موفقيت پرسپوليس فكر مي‌كردم و هيچ توجهي به اختلاف سلايق احتمالي نداشتم. به هر حال معتقد بودم "قطبي" با مربيان بزرگي در دنيا كار كرده كه حضورش مي‌تواند براي پرسپوليس ثمربخش باشد. در طول فصل پرسپوليس سختي‌هاي زيادي را متحمل شد كه در اين بين بيشترين فشار روي دوش من بود اما، سرانجام با قهرماني در ليگ برتر توانستيم دل مردم را به دست آوريم كه همين براي من كافي است. * برنامه‌ريزي و تمرينات آماده‌سازي تيم در ابتداي فصل چگونه بود و اين مهم چه نقشي در قهرماني پرسپوليس داشت؟ - ما سعي كرديم در شروع كار با يك برنامه‌ريزي كاملا علمي جلو برويم. تمرينات پرسپوليس در آن زمان تنها با شش يا هفت بازيكن شكل گرفت كه خيلي‌ها به اين مساله ايراد مي‌گرفتند اما، معتقد بوديم اگر تنها چهار يا پنج بازيكن از اين نفرات بتوانند آمادگي لازم را پيدا كنند، خود پنجاه درصد آمادگي تيم است. در ادامه بازيكنان ديگري را جذب كرديم و پس از تست‌هاي مختلف، از هر بازيكني نسبت به سنجش قبلي خودش تست مي‌گرفتيم و تمام سعي‌مان بر اين بود تا منطبق بر علم روز دنيا تمرينات را شروع كنيم. آن موقع برخي ايراد مي‌گرفتند و انتظار داشتند تيم بايد در ارتفاعات و شهرهايي نظير اردبيل تمرين كند اما، با تحقيقاتي كه از وضعيت آماده‌سازي تيم‌هاي بزرگ دنيا انجام داده بوديم، تمرينات در كيش و مكاني هم‌سطح دريا آغاز شد كه خوشبختانه به بهبود شرايط جسماني بچه‌ها كمك كرد. از نكات تمريني برجسته در دوران آماده‌سازي اوليه تيم پرسپوليس برنامه‌هاي ويژه تاكتيكي بود، ناهماهنگي فاصله بين خطوط يكي از اصلي‌ترين مشكلات فوتبال ايران و آسياست كه ما سعي كرديم روي اين مساله كار كنيم. سرانجام پس از يك دوره پنجاه روزه تمريني، بچه‌ها شرايط خوبي را به لحاظ جسماني و تاكتيكي پيدا كردند و همديگر را به خوبي در زمين پيدا مي‌كردند. پس از آن "قطبي" هم به جمع ما اضافه شد و با انجام يك‌سري برنامه‌هاي ديگر، تيم را با آمادگي كامل روانه ليگ كرديم. * پس از گذشت هفته‌هاي متوالي از ليگ، عده‌اي از كارشناسان معتقد بودند پرسپوليس خوب بازي نمي‌كند و تنها روي شانس و در دقايق پاياني موفق مي‌شود كار را به سود خود تمام كند. - با اين گفته كه پرسپوليس اكثر پيروزي‌هاي خود را با شانس بدست آورده مخالفم اما، سه علت وجود داشت كه باعث مي‌شد تيم ما بتواند به خصوص در دقايق پاياني پيروز ميدان شود. اول تاثير حمايت تماشاگران بود كه تا آخرين لحظه خسته نمي‌شدند و با تشويق‌هاي پي‌درپي روحيه بازيكنان ما را بالا برده و تيم حريف را تضعيف مي‌كردند. نكته دوم حضور يك‌سري بازيكن خلاق در تيم ما بود كه هر لحظه مي‌توانستند با خلاقيت خود نتيجه بازي را حتي در دقايق پاياني تغيير دهند و در آخر آمادگي جسماني فوق‌العاده بچه‌ها بود كه مي‌توانستند تا پايان نود دقيقه با شرايط بدني خوبي بازي را ادامه دهند. البته حضور تماشاچيان در بعضي مواقع براي بازيكنان ما استرس‌زا مي‌شد و آنها با انجام يك بازي احساسي، از سازماندهي تيمي خارج مي‌شدند. * پرسپوليس پس از موفقيت در هفته‌هاي متوالي و صدرنشيني در جدول، به يك‌باره در جام حذفي مقابل تيم پاس همدان چهار بر يك شكست خورد؛ از همان بازي به بعد هواداران و علاقه مندان تيم به بازي برخي بازيكنان مشكوك شدند. - ما در جام حذفي و در خانه حريف بازي مي‌كرديم، پس از گل اول شرايط روحي تيم به هم ريخت و به دنبال آن اخراج چندين بازيكن منضبط ما مزيد بر علت شد. بچه‌ها همه چيز را از دست رفته مي‌ديدند و بايد حمله مي‌كردند كه متاسفانه گل‌هاي بعدي را روي ضدحملات حريف دريافت كرديم. اين اتفاقات در فوتبال روز دنيا هم طبيعي است اما، در فوتبال ايران كه بيشتر احساسي است، اين مساله روحيه بازيكنان و هواداران ما را پايين آورد تا جايي كه حتي به آنها انگ كم‌كاري هم زدند، ولي در مدت يك هفته نمي‌شد اوضاع را به خوبي جمع كرد. خيلي‌ها مي‌گفتند پرسپوليسي‌ها ديگر نمي‌توانند اين حواشي را جمع‌ كنند اما، مهم خوب شروع كردن و خوب تمام كردن فصل بود كه ما توانستيم به آن عمل كنيم. * نيم‌فصل دوم هم با حاشيه شروع شد، قبول داريد؟ - بله. پرسپوليس بنابر دلايلي در نيم‌فصل دچار مشكل شد كه يكي از آنها دعوت نه بازيكن به تيم ملي بود. اكثر آنها در تيم ملي بازي نكردند و با روحيه پايين و شرايط جسماني نامناسب برگشتند. هم‌چنين كسر 6 امتياز، اعتماد به نفس تيمي ما را تا حد زيادي كاهش داد و در آخر مجبور بوديم به‌خاطر شرايط جوي زمستان سال پيش، مدت زيادي را فقط در سالن تمرين كنيم اما، اين مسايل نتوانستند ما را از هدف اصلي‌مان يعني قهرماني در ليگ باز دارد. * بحث اختلاف سليقه شما با "قطبي" از كي، كجا و درباره چه نوع مسايلي بوجود آمد؟ - اختلاف سليقه با قطبي از ابتداي فصل هم وجود داشت اما، اين اختلاف هيچ وقت به بي‌احترامي يا مشاجره نيانجاميد. صحبت‌هاي ما بيشتر در رختكن بود و تا قبل از ورود به زمين تمرين، با قطبي تفكيك وظايف مي‌كرديم. اختلاف سليقه ما حاد نبود و بيشتر درباره انتخاب نوع سيستم بازي در تهران يا شهرستان، ساعات تمرين و فرهنگ بازيكنان ايراني بود. من به رفتار بازيكنان ايراني آشنايي بيشتري داشتم و تمام نظراتم را فقط براي موفقيت تيم و كمك به قطبي ارايه مي‌كردم. البته يك‌سري شيطنت‌هايي هم وجود داشت كه به اين اختلافات دامن مي‌زد اما، در نهايت قطبي به من گفت خيلي دير شما را شناختم. هر مربي فلسفه كاري خود را دارد اما، مهم اين بود كه در شش هفته پاياني تفكرات ما بسيار شبيه به هم شده بود. *آيا اين مساله به چند دستگي بازيكنان، ربطي داشت؟ - تمام اين بازيكنان را من به پرسپوليس آورده‌ام و با تمام آنها ارتباط داشتم كه اين جايي را براي باندبازي باقي نمي‌گذارد. صداقت و عدالت سرلوحه كاري‌ام بود و پس از جلسات تمرين، با هيچ كدام از آنها مگر درباره مشكلات فني‌شان ارتباطي نداشتم. به طور طبيعي در ميان بازيكنان هر تيم كمي حسادت وجود دارد و پس از آن شكست‌هاي مقطعي، دوستي آنها كمرنگ شد و تاحدودي دودستگي بين‌شان بوجود آمد. اين مساله كاملا مورد توجه من بود و سعي مي‌كردم ارتباط آنها را در تقابل با يكديگر بهبود بخشم، سرانجام هم با تاكيد فراوان، اتحاد و همدلي در ميان آنها به خصوص در هفته‌هاي پاياني دوباره زنده شد كه نقش به سزايي را در قهرماني تيم ايفا كرد. در ساليان زيادي كه خدمت "علي پروين" كار كردم، او مهمترين عامل پيشرفت تيم را همدلي و اتحاد بازيكنان مي‌دانست. همواره در تمرينات با تشويق و پاداش‌هايي كه از جيب خودم به بازيكنان مي‌دادم، سعي كردم انگيزه بچه‌ها را بالا ببرم كه قطبي هم از اين مساله استقبال مي‌كرد. * كنار گذاشتن "شيث رضايي" و "محمدرضا ماماني" و در مقطعي هم "واحدي نيكبخت"، تا چه حد در قهرماني پرسپوليس تاثير داشت؟ آيا بهتر نبود پرسپوليس در اين رابطه زودتر دست به كار مي‌شد؟ - ما از ابتداي فصل به بازيكناني كه احيانا نظم و انضباط تيمي را رعايت نمي‌كردند، در مرحله اول از طريق كميته انضباطي باشگاه تذكر مي‌داديم و در مرحله دوم جريمه نقدي در انتظارشان بود. وقتي بازيكني شلوغ‌كاري مي‌كند، او را در ابتدا تنبيه مي‌كنند و هميشه اخراج بازيكن آخرين مرحله است. پرسپوليس آن چنان بازيكنان شاخص زيادي نداشت كه بتواند در قبال هر مساله حاشيه‌اي، بازيكني را اخراج كند. در تيم ما مربيان و بازيكنان جديدي وارد شده بودند كه نمي‌توانستيم از همان روز اول يكي يكي آنها را كنار بگذاريم. معتقدم مربي بايد تا حدي انعطاف‌پذير باشد تا بتواند اخلاق و رفتار متفاوت بازيكنان را درك كند. ضمن اينكه برخي از بي‌انضباطي‌ها سهوي بود. هم‌چنين بازيكنان كنار گذاشته شده از پرسپوليس تلاش زيادي براي موفقيت تيم كردند و آنها هم در قهرماني امروز ما سهيم هستند. * آيا شيث رضايي براي پذيرش مسووليت كاپيتاني كم‌تجربه نبود؟ - با توجه به اين كه بازيكنان باتجربه زيادي در فصل پيش از پرسپوليس جدا شده بودند، پس از كريم باقري و مهدي واعظي، شيث رضايي سومين نفري بود كه به لحاظ سابقه مي‌توانست بازوبند كاپيتاني را به دست ببندد. من در اول فصل با شيث صحبت كردم و به او گفتم كه بايد تغيير رويه داده و شخصيت كاپيتاني پيدا كند، ضمن اين كه او نسبت به فصل قبل‌تر تا حدودي عوض شد ولي از بدشانسي‌اش حواشي پيرامون او به طور پي‌درپي اتفاق افتاد. امسال ديگر اين مسايل وجود ندارد و قرار است مسووليت كاپيتاني پس از كريم باقري با نظر مديريت و مربي تيم به بازيكنان ديگر داده شود. * گفته بوديد در فصل آينده فقط با عنوان سرمربي مي‌توانيد با پرسپوليس همكاري كنيد، چطور شد كه نظرتان تغيير كرد و اعلام كرديد مشكلي با دستياري دوباره "افشين قطبي" نداريد؟ - بله، چنين تصميمي را گرفته بودم اما، اكنون فقط به خاطر مردم و اصرار زياد هواداران حاضرم به عنوان دستيار كنار "افشين قطبي" در پرسپوليس كار كنم. من هميشه در فوتبال از حق خودم گذشتم و تنها دوست نداشتم به شخصيتم توهين شود. در فصل گذشته هم حاضر شدم به‌خاطر موفقيت پرسپوليس، 2 بار از تيم كنار بروم اما، با اصرار كاشاني و قطبي برگشتم. در حال حاضر هم صحبت‌هايي را در اين رابطه با قطبي داشته‌ام و بايد ببينيم در طرف ديگر قضيه، آيا قطبي هم مي‌خواهد با من همكاري كند يا نه؟ * پرسپوليس سال سختي را به لحاظ حضور هم‌زمان در ليگ برتر، ليگ قهرمانان آسيا و جام حذفي پيش رو دارد. وضعيت بازيكنان فعلي و يا حضور نفرات جديد، چگونه خواهد بود؟ - قرار است مديريت باشگاه در بدو امر با تمامي بازيكنان تسويه حساب مالي كند. ما اين تجربه را در ميان تيم‌هاي ليگ و حتي در پرسپوليس داريم كه تيم‌هاي قهرمان در فصل آينده حضور موفقي ندارند، لذا پرسپوليس بايد به لحاظ بازيكن و تفكر تاكتيكي تقويت شده و تغيير كند چرا كه سبك بازي در ليگ برتر با بازي‌هاي آسيايي متفاوت است و بايد خون تازه‌اي را در رگ‌هاي تيم جاري كنيم، لذا سعي داريم در ابتدا قرارداد بازيكنان مورد نظرمان را تمديد كنيم. هم‌چنين ليستي هم از بازيكنان جديد با هماهنگي قطبي، خوردبين به مديريت باشگاه ارايه كرديم تا نسبت به مذاكره و عقد قرارداد با آنها تصميمات لازم گرفته شود. * درباره ديدار با سپاهان و هم‌چنين شرايط تيم در شب قبل از بازي صحبت كنيد؟ - بعد از بازي با صباباتري بچه‌ها شرايط روحي خوبي پيدا كردند و مي‌دانستيم با توجه به فاصله دو امتياز با سپاهان، پتانسيل و توانايي پيروزي در بازي آخر را داريم. ريكاوري به موقع پس از بازي با صبا در استاديوم آزادي خيلي به ما كمك كرد اما، در تمرينات روز بعد متوجه شديم كه بازيكنان كمي حالت غرور به خود گرفته‌اند، خوشبختانه اين مساله را خيلي سريع فهميديم و سعي كرديم به لحاظ رواني روي آنها كار كرده تا بازي پيروزي برابر صبا را فراموش كنند، چرا كه دو قدمي قهرماني بوديم كه يك غرور كاذب در جريان بازي مي‌توانست سرنوشت را تغيير دهد. شب قبل از بازي در هتل، گل‌هاي ديدار با صبا را با بچه‌ها مرور كرديم كه اين كار شرايط روحي تيم را تا حد زيادي بالا برد، كاشاني علي رغم بيماري به همراه اعضاي هيات مديره باشگاه به جمع بازيكنان اضافه شدند و صحبت‌هاي روحيه بخشي را با تاكيد بر اتحاد و همدلي بيشتر داشتند. تغذيه بچه‌ها را كنترل كرديم و خوشبختانه شرايط خوبي فراهم شد. حتي ليدرهاي تيم كه در زمان نزول پرسپوليس تا حدودي دوستي‌شان كمرنگ‌ شده بود، آن شب كنار ما جمع بودند و با يكديگر متحد شدند. روز بازي سعي كرديم بازيكنان هنگام تمرين در حضور صدهزار هوادار قرمزپوش، آرامش‌شان را از دست ندهند. حتي در طول بازي هم به اين مساله تاكيد داشتم و مشخص بود اگر بچه‌ها احساسي عمل كنند، ممكن است به ضررمان تمام شود. بازي براي ما خوب شروع شد و حتي اگر خطاي پنالتي روي كعبي و ضربه خليلي كه به تيرك دروازه برخورد كرد، گل مي‌شد شرايط بازي كاملا تغيير مي‌كرد. در نيمه دوم هم حملات زيادي داشتيم كه بيشتر موقعيت‌ها براي پرسپوليس بود. بايد بگويم يكي از عوامل برد ما مقابل سپاهان فرزاد آشوبي بود، من با ديدن چندباره فيلم بازي مي‌ديدم كه او با دريبل يار مستقيم خود ريسك مي‌كند و پاس‌هاي توي عمق موثري مي‌دهد، در اواخر بازي هم چاره‌اي نداشتيم جز اين‌كه از حداكثر مهاجمان در خط حمله استفاده كنيم چرا كه ديگر چيزي براي از دست دادن وجود نداشت و خوشبختانه در روند پاياني كار هم موثر بود. در مجموع خيلي خوب بازي نكرديم و توقع از بچه‌ها بيشتر از اين بود. هم‌چنين روي گلي كه از سپاهان دريافت كرديم، من به مسعود زارعي گفته بودم كه عماد رضا و حاج‌صفي از جناح تو حمله مي‌كنند و سعي كن كمتر از راست نفوذ كني اما، او لحظه‌اي غافل شد و پس از گل هم از من معذرت‌خواهي كرد. در دقايق پاياني با استرس كار را دنبال مي‌كرديم اما با ديدن اين همه تماشاچي يك نوري در دل من بود كه ما قهرمان مي‌شويم. * واقعا فكر مي‌كرديد قهرمان شويد؟ - قهرماني حق پرسپوليس بود و ما بايد زودتر از اين‌ها به اين مقام دست پيدا مي‌كرديم. به بچه‌ها گفته بودم ما پتانسيل قهرماني در ليگ و حتي در ليگ قهرمانان آسيا را نيز داريم چرا كه تمام تفكرات ما علمي و درست است. امسال فشار زيادي از طرف كاشاني، قطبي، بازيكنان، هواداران و... روي من بود كه فقط قهرماني مي‌توانست خستگي‌ام را برطرف كند. با قهرماني پرسپوليس همه مشكلات را فراموش كردم. * باشگاه پيروزي امسال توجه ويژه‌اي روي مسايل فرهنگي داشت، اين توجه چقدر در قهرماني تيم تاثيرگذار بود؟ - ما امسال اهميت بيشتري به مسايل فرهنگي داديم و باشگاه اقدامات خوبي را در اين زمينه انجام داد. با تشكيل كميته انضباطي در باشگاه سعي شد تا نظم و انضباط بيش از پيش در فضاي اخلاقي باشگاه و تيم ايجاد شود. تجليل از خانواده‌هاي شهدا، جانبازان، معلولين، پيشكسوتان و... از جمله كارهاي فرهنگي باشگاه بود. اگر دقت كنيد ما يكي از تيم‌هايي بوديم كه كمترين اخراجي را در طول فصل داشتيم و اكثر اين اخراج‌ها هم به دلايل فني بود نه اخلاقي؛ حتي بازيكنان ما در اكثر مواقع پس از اخراج‌، اعتراضي نداشتند. هم‌چنين يكي از نكاتي كه مدام به بازيكنان تاكيد داشتيم، احترام به تيم حريف و تماشاگرانشان بود؛ از آنها مي‌خواستيم پس از به ثمر رساندن گل، هواداران تيم مقابل را تحريك نكنند. معتقدم فرهنگ‌سازي در ميان بازيكنان تا حدي بود كه مساله به هواداران تيم هم القا شد. * ارزيابي‌تان از ليگ هفتم چيست؟ خوشبختانه امسال ما شاهد يكي از منظم‌ترين ليگ‌ها در طول ساليان گذشته بوديم؛ گرچه در انتهاي كار فشردگي بازي‌ها تا حدودي عملكرد برخي تيم‌ها را تحت تاثير خود قرار داده بود اما به هرحال اين يك استثنا در راه موفقيت تيم ملي به شمار مي‌رفت و بهتر از تعطيلي موقت ليگ بود. حتي فكر مي‌كنم فشردگي بازي‌هاي پاياني باعث شده بود تا بازيكنان هم حرفه‌اي فكر كنند. آنها سعي داشتند استراحت خوب و تغذيه مناسبي داشته باشند و حتي در تمرينات هم كاملا سرحال بودند. نكته ديگر ليگ هفتم حضور تيم پاس در همدان بود كه باعث شد يك سفر به سفرهاي پرسپوليس اضافه شود و ما بتوانيم با مردم همدان هم ديدار داشته باشيم. ضمن اينكه اميدوارم تبريز هم بتواند نماينده‌اي را در ليگ برتر داشته باشد چرا كه هواداران زيادي دارد. همچنين از سقوط تيم نفت آبادان به ليگ دسته يك بسيار متاسفم؛ اين تيم خوب فوتبال بازي مي‌كرد، حتي دو بازيكن اصلي اين تيم يعني صابر ميرقرباني و پي‌منتا از موثرترين بازيكنان ليگ امسال بودند. معتقدم آبادان مردم فوتبال‌دوست زيادي دارد و حيف است در ليگ برتر تيمي نداشته باشد. * در رابطه با تيم ملي صحبت كنيد، ارزيابي شما از انتخاب دايي، عملكرد او و اتفاقاتي كه منجر به محروميت "علي كريمي" شد، چيست؟ - دايي يكي از پرافتخارترين بازيكنان ايران بود و بايد به انتخاب فدراسيون احترام گذاشت. ما پتانسيل لازم براي موفقيت را به لحاظ ابزاري داريم و ايجاد همدلي و اتحاد ميان بازيكنان، مي‌تواند تضمين كننده صعود ما به جام جهاني باشد. فرصت كمي داريم، منتقدان بايد نظراتشان را بگويند اما در مجموع از تيم ملي حمايت كنيم. معتقدم برگ برنده "دايي" در تيم ملي، قدرت مديريت اوست. اكنون دايي مربي است و بايد به تفكرات او احترام گذاشت و در پايان كار عملكرد او را سنجيد. چطور ما به تفكرات مربيان خارجي احترام مي‌گذاريم اما اين مسايل در مورد مربيان داخلي صدق نمي‌كند؟ درباره "علي كريمي" هم بايد بگويم او خيلي مقصر نيست و از عواقب، انتقادات خود اطلاعي نداشته كه مي‌شود با كمي انعطاف‌پذيري مشكل فعلي را حل كرد. زيرا وجود علي كريمي خلاق، براي هر تيمي غنيمتي است. اما در مجموع مربي نبايد فداي بازيكن شود. بازيكن هر چقدر بزرگ باشد، بايد چه در باشگاه و چه در تيم ملي از مربي اطاعت كند. بهتر است ما هم مثل اروپا قوانيني را وضع كنيم تا بازيكنان حد و حدودشان را بدانند. * آيا "حميد استيلي" دستياري علي دايي در تيم ملي را مي‌پذيرد؟ - حضور در كنار تيم ملي افتخاري بزرگ است اما، به عنوان يك سرباز اكنون شرايط اين همكاري را ندارم. من در زمينه بازيگري آرزوهاي زيادي داشتم و به لطف خدا به تمامي آنها رسيده‌ام. به طور طبيعي انديشه‌هاي بسياري هم براي مربيگري در بالاترين سطوح در سر دارم كه يكي از آنها سرمربي تيم ملي شدن است. دايي تفكر خود را دارد اما مربيگري در سطح تيم ملي فعلا براي من زود است. * و اما حرف آخر؛ - بار ديگر قهرماني پرسپوليس را به تمامي هواداران تيم، اعضاي هيات مديره و مديريت باشگاه، مربيان، بازيكنان و تمامي عوامل تيم تبريك مي‌گويم. وظيفه خودم مي‌دانم از زحمات كاشاني كه امسال باتوجه به حضورش در شوراي شهر، توانست امكانات خوبي را براي تيم فراهم كند تا جايي‌ كه اولين سال بدون دغدغه مالي را تجربه كرديم،‌ تشكر كنم. او مديري است كه در سخت‌ترين شرايط از مربيانش حمايت كرد كه در نهايت قهرماني براي ما رقم خورد. كاشاني هميشه سعي مي‌كرد تفكرات من و قطبي را به يكديگر نزديك كند كه اين اقدام در روند بهبود تيم بسيار موثر بود. اميدواريم در پرسپوليس بماند و اكنون هم مشغول بستن تيم است. جا دارد از خوردبين كه علي رغم بيماري‌اش در طول فصل، دوباره به نيمكت تيم بازگشت و زحماتي زيادي را هم در هنگام بستن تيم كشيد،‌ تشكر كنم. انصافا كادر پزشكي، تداركات و تمامي عوامل پرسپوليس در فصل گذشته با هميت زيادي كار مي‌كردند و در قهرماني ما سهيم‌اند. در پايان هم بايد بگويم حمايت هواداران پرشمار وخوب پرسپوليس مهمترين عامل قهرماني ما بود چرا كه حضور آنها در تمرينات و بازي‌هاي تيم، روحيه مضاعفي به بازيكنان مي‌داد و مي‌توانستيم تا آخرين دقايق بازي بجنگيم. هم‌چنين رسانه‌ها هم نقدهاي منصفانه زيادي را در طول فصل به ما داشتند كه باعث شد سريع‌تر از معمول اشتباهاتمان را متوجه شويم و نسبت به برطرف كردن آنها اقدام كنيم.
منبع: ایسنا
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها