تحلیل از چپ و راست؛

مکتب امام

کد خبر: 1151447

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

مکتب امام

گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیل‌گران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود می‌نگرند و می‌نویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیل‌ها ، مسائل را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بررسی کنیم.

 

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

 

میراث گفتمانی امام خمینی(ره)

حنیف غفاری در سرمقاله «رسالت» نوشت: « بر همگان مسجل است که جنس انقلاب اسلامی ایران گفتمانی است .پیروزی انقلاب  اسلامی ایران منبعث از سلسله عواملی بوده که از نظر مادی و بر اساس متدها و مولفه های تئوریک و گفتمانی غرب قابل محاسبه و تبیین نیست. بی دلیل نیست که بسیاری از استراتژیست های غربی پس از سالها مطالعه در خصوص ماهیت انقلاب اسلامی و بررسی اجزای شکل دهنده و نگاهدارنده این انقلاب با شکوه  به این نتیجه رسیدند که نگاه ها و فرضیات رایج در حوزه های شناختی و تحلیلی غرب، قدرت توجیه و تحلیل این پدیده مقدس را ندارد. در سی  و سومین سالروز رحلت امام راحل(ره)، آثار و برکات اندیشه این بزرگمرد تاریخ و بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران در جای جای منطقه و نظام بین الملل مشاهده می شود. تبلور گفتمان مقاومت در منطقه، یکی از این آثار و برکات می باشد. 

یکی از اصلی ترین رموز ماندگاری نگاه و اندیشه دینی و سیاسی والای امام راحل(ره)، مطابقت دقیق  الگوواره های فکری ایشان با فطرت بشری و استقلال طلبی ذاتی ملت هاست.در سایه اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(ره)، سیاست خارجی مبتنی بر استقلال و نفی دخالت بیگانگان به مثابه یک الگو به جهانیان ارائه و به چراغ راه ملت های مسلمان و آزاده در دنیا تبدیل شد. هنگامی که این انقلاب ایجاد و با رویکردی مستقل از شرق و غرب در عرصه روابط بین الملل نهادینه شد و خود را تثبیت کرد، گفتمان سازی انقلاب فراتر از مرزها رفت.

این گفتمان سازی در سطح منطقه و جهان ادامه پیدا کرد.امروز ما در منطقه و جهان اسلام به صورت خاص شاهد شکل گیری گروه  های مقاومت در برابر دشمنان هستیم. مصادیق این گروه های مقاوم و استوار را امروز در کالبد  حماس، حزب الله، حشدالشعبی و انصارالله مشاهده می کنیم.

در گفتمان امام راحل( ره) انفعال در برابر دشمنان و پذیرش سلطه آنها محلی از اعراب ندارد. همین مسئله سبب شده است تا حتی در برخی ملت های غیر مسلمان نیز  خودباوری و ایستادگی در برابر ظلم ( به عنوان میراث و چکیده پیام گفتمانی امام راحل ) به یک باور ذاتی و عمیق تبدیل شود. 

در طول سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دشمنان تلاش زیادی در راستای تقویت گفتمان‌های مبتنی بر لائیسیته، سکولاریسم، سازش و تسلیم در برابر دشمنان و تبلور آن در میان ملت‌های مسلمان و غیر مسلمان صورت دادند. آن‌ها تصور می کردند که تقویت گفتمان‌های انفعالی و ضد دینی، منجر به تضعیف گفتمان مقاومت و فراموشی آن در بین ملت‌های آگاه خواهد شد؛ اما با وجود گذشت ۴۳ سال از انقلاب اسلامی ، شاهد گستردگی و تعمیق گفتمان مقاومت هستیم. در این خصوص شاهد شکل گیری یک شبکه و منظومه بسیار قوی گفتمانی-عملیاتی در مواجهه با اقدامات بالقوه و بالفعل دشمنان بوده و سپری شدن زمان نیز این منظومه مقدس را تقویت کرده است. 

پس از رحلت امام راحل(ره)، هدایت‌های مدبرانه  رهبر معظم انقلاب اسلامی نقش مهمی را در حلول روح مقاومت و گفتمان نشئت گرفته از آن در کالبد جهان اسلام و نظام بین الملل ایفا کرده است. بدیهی است که پیروزی نهایی امت واحده اسلامی بر دشمنان، حول همین منظومه گفتمانی شکل خواهد گرفت.»

 

نگران نباشید، خبری نمی‌شود!

سید مصطفی هاشمی‌طبا در سرمقاله «شرق» نوشت: « در پی ریزش ساختمان متروپل در آبادان همگان به تکاپو افتاده‌اند. شکی نیست که این فاجعه که موجب جان‌دادن گروهی از هم‌وطنان و واردشدن خسارات مالی، جانی و اجتماعی شده است، نباید بدون پیگیری و تعقیب جزائی مقصران مسکوت بماند و باید هر که در بروز این حادثه قدمی یا قلمی زده است، به اشد مجازات محکوم شود. طبق تجربه گذشته، پس از مدتی با تشکیل پرونده برای مقصران و به‌تدریج و با ارتباطات و استدلالات مختلف، گذشت زمان شامل مقصران این فاجعه شده و همه چیز به روال قبلی بازمی‌گردد. حتی دستور رئیس‌جمهور برای شناسایی ساختمان‌های پرخطر و رفع خطر از آنها به فراموشی سپرده خواهد شد. البته حادثه یادشده و نظرات مقامات اجرائی و قضائی کشور کم‌وبیش موجب نگرانی برخی سازندگان و دارندگان این ساختمان‌ها شده و هراس‌مند از عواقب کار شده‌اند. البته این شامل بی‌تجربه‌هاست وگرنه باتجربه‌ها یا گرگ‌های باران‌دیده همچنان با خیال آسوده سر به بالین می‌گذارند زیرا می‌دانند دستورات مثل جرقه‌های آتش به‌زودی مستهلک می‌شود. نه اینکه خدایی ناکرده مقامات اجرائی و قضائی نخواهند دستورات‌شان اجرا شود، اما مسئله آن‌قدر بزرگ و غیرقابل دسترس شده که نزدیک‌شدن به آن غیرممکن شده است؛ درست مانند مسئله معیشت مردم که به روال معمول ساده‌دلانه می‌خواهیم آن را ترفیع دهیم و روز به روز تحلیل می‌رود. موضوع ساخت‌وساز شهری (و البته روستایی) مصداق سخن نغز سعدی است که می‌گوید:

درختی که اکنون گرفته است پای‌/ ‌به نیروی شخصی برآید ز جای

وگر همچنان روزگاری هلی‌/ به گردونش از بیخ برنگسلی

وظیفه‌ناشناسی، بی‌قاعدگی، اصالت پول، عدم ضابطه‌گذاری و البته ترجیح رابطه به ضابطه و نبود اراده برای برخورد با مسائل، کار را به طریقی پیش برده که مقابله با آن ممکن نیست. تنها به چند مثال بسنده می‌کنیم که عمق فاجعه در پیش، روشن شود.

1- شاید یکی از خطرناک‌ترین سازه‌ها بازار تهران باشد. بازاری که برای مراودات صدها سال قبل طراحی شده بود‌ و کالاهای محدود با حجم کم و مراجعین قلیل در آن وجود داشت‌، به بازاری با کالای پرحجم، پرتنوع و پرازدحام که آدم‌ها و کالاها و گاری‌های دستی دائما در آن در حال برخورد هستند و سیستم‌های تأسیساتی آن نامطمئن بوده و در داخل این بازار پاساژهای چندطبقه ساخته‌اند، تبدیل شده است. با بازار چه خواهند کرد؟

2- با ساختمان‌های 10 و 20 طبقه روی گسل زلزله چه در شمال تهران و چه در جنوب تهران که با مجوز شهرداری و در کوچه‌باغ‌های الهیه، اختیاریه، ولنجک، نیاوران و... ساخته شده و با کمترین میزان زلزله راه‌هایشان مسدود می‌شود و اصلا امکان کمک‌رسانی وجود نخواهد داشت، چه خواهید کرد؟ آیا این ساختمان‌ها پرخطر نیستند؟

3- با مخترعان فروش تراکم سیار و هولوگرام و اضافه‌طبقات روی شالوده‌های محاسبه‌شده برای طبقات محدود چه خواهید کرد؟

4- با اختیارات قانونی دهیاری‌ها که فاجعه‌هایی مثل ساخت‌وسازهای جواهرده رامسر را رقم زده‌اند، چه خواهید کرد؟

5- با نشست زمین به خاطر مصرف بی‌رویه آب زیرزمینی (که همچنان ادامه دارد) چه خواهید کرد؟ شهرک نیروهوایی اصفهان به خاطر نشست زمین خالی از سکنه شده و در خیابان‌های اصفهان و البته در 250 دشت ایران نشست زمین دیده می‌شود. اگر متروپل یک ساختمان جدید و متعلق به افراد نوکیسه بوده، ساختمان‌های تاریخی نصف جهان معرف تمدن ایران است و اگر نشست کند، نماینده مرگ تمدن ایران است و نه‌فقط مسبب مرگ گروهی از هم‌وطنان.

حادثه متروپل آبادان یک مورد است که علی‌الاصول سروصدای زیادی به پا کرده، اما مرگ خاموش زیستگاه ایران در جریان است و همه هم بدان آگاه هستند. نمی‌دانم سرزمین ثروتمندان را فدای کجا و چه کسی می‌کنیم؟ تصمیم‌های سخت تبدیل ارز کالای اساسی نیست. تصمیم‌های سخت به وجود و پایداری سرزمین ایران بازمی‌گردد، سرزمین ثروتمند تکیده. اگر سرزمین تکیده شود، جایی برای زیست و تمدن مردمان آن باقی نمی‌ماند. اگر نگاه ملی نداریم و ملی‌گرایی را محکوم می‌کنیم علی‌القاعده باید دین‌گرا باشیم و به خاطر آنکه ایران تنها کشور شیعه در جهان است، باید آن را حفظ کنیم. تقویت نیروهای نظامی برای حفظ مرزها یقینا امری مستحسن و واجب است اما ایران باید از داخل تکیده نشود. یک بطری خالی به‌سرعت فشرده می‌شود، اما یک بطری پر، فشارها را خنثی می‌کند.

 300 سال پیش نادرقلی متجاوزان به شرق و غرب و شمال و جنوب ایران را سرکوب و بیرون کرد و احیاگر کشور ایران شیعی شد. امروز تکیده‌شدن سرزمین این کشور شیعی در حال اجراست. تصمیمات سخت یعنی احیای سرزمین این کشور شیعی. رئیس‌جمهور باید تصمیمات سخت را برای احیای سرزمین ایران اتخاذ کند و بر آن پای فشارد. تصمیمات امور جاری که بی‌تفاوت به احیای سرزمین ایران باشد، فقط نوعی سرگرمی و دفع‌الوقت است. سرزمین ثروتمندمان را بیش از پیش تکیده نکنیم.»

 

مدارس و رسالت آموزش عمومی

محمد داوری در یادداشتی برای «اعتماد» نوشت: «وقتی از نظام آموزش و پرورش سخن به میان می‌آید منظور همان مدرسه است، کانونی که از وزیر تا مستخدم مدرسه همه و همه نقش پشتیبان و زمینه‌ساز را دارند تا مدرسه کارآمد باشد. در کانون مدرسه نیز محور دانش‌آموز است و مدیریت یا راهبری آموزشی و پرورشی هم با محوریت معلم باید صورت گیرد و سایر نیروهای مستقر در مدرسه نیز نقش پشتیبانی دانش‌آموز و معلم را برعهده دارند، اما همه اینها در طول دوران مدرسه باید با رویکرد رسالت اصلی یعنی «آموزش عمومی» صورت گیرد. آموزش عمومی در تمام نظام‌های آموزشی دنیا برای دوران مدرسه و دوره سنی کودکی و نوجوانی از مهم‌ترین وظایف دولت‌هاست تا حدی که دولت‌ها وظیفه دارند آموزش عمومی را اجباری کنند و خانواده‌ها به ویژه والدینی که در فرستادن فرزندان‌شان کوتاهی می‌کنند را مورد مواخذه و حتی محاکمه و مجازات قرار دهند، چراکه آموزش‌های عمومی به عنوان رسالت اصلی مدارس به این منظور انجام می‌شود که همه کودکان و نوجوانان سطحی از دانش و مهارت‌های لازم برای زندگی فردی و جمعی را بیاموزند تا زیست جمعی تضمین شود؛ همان چیزی که در دنیای جدید تحت عنوان وظایف و حقوق شهروندی نیز مطرح می‌شود. متاسفانه یکی از نشانه‌های ناکارآمدی نظام آموزشی ما این است که مدارس تا حد زیادی از مسیر رسالت اصلی خود یعنی «آموزش عمومی» خارج شده‌اند و متاثر از رویکرد کنکور و دانشگاه محوری به جای تاکید بر آموزش عمومی بر آموزش‌های اختصاصی و کنکورمحور متمرکز شده‌اند و این تمرکز آنقدر مورد افراط قرار گرفته که حتی به مقطع ابتدایی هم کشیده شده است. این در حالی‌ است که در طول 13 سال از پیش‌دبستانی تا سال پایانی دوران مدرسه دانش‌آموزان باید برای ورود به اجتماع دانش و مهارت لازم را فرا گیرند نه برای ورود به دانشگاه. به همین دلیل دانش‌آموزان بدون اینکه تربیت شده باشند تا در زندگی فردی و اجتماعی موفق شوند وارد دانشگاه یا جامعه می‌شوند و حاصل این ورود رشدنیافته هزاران آسیب در ابعاد مختلف است... 

 آسیب‌هایی‌ هم که در زمینه زندگی فردی و هم در زندگی اجتماعی به روشنی خودنمایی می‌کند و عدم رضایت از خود و دیگری مهم‌ترین نشانه عمق و گستردگی این آسیب‌هاست. اگر مدارس از همان دوره پیش‌دبستانی رسالت اصلی خود را آموزش عمومی بدانند و در راس این آموزش‌ها آموزش مهارت‌های زندگی را مورد توجه قرار دهند باید پس از 13 سال خروجی نظام آموزشی ما شهروندانی آگاه نسبت به خود، دیگران، خالق و خلقت باشد و به سطحی از رشد شناختی رسیده باشند که فلسفه و سبک زندگی سازنده‌ای را تضمین کند و از طرفی با دانش و مهارتی که کسب می‌کنند به سطحی از رشد و بلوغ اجتماعی رسیده باشند که در زندگی با دیگران به عنوان همسایه، همشهری، هم‌میهن، همکار و هم‌تیم و... زندگی هم‌افزایی را داشته باشند و از نظر عاطفی و روانی از سلامت و قدرت مناسب برخوردار باشند و به سطحی از رشد و بلوغ اخلاقی رسیده باشند که خوب و بد و زشت و زیبایی اخلاقی را بشناسند و به آن عمل کنند و رشد هنری غریزه زیباشناختی آنها را پرورش داده باشد و دانش و مهارت‌های لازم در حوزه تربیت‌ بدنی نیز ضمن تامین سلامت بدنی تعادل میان قدرت و زیبایی را نیز بتواند برقرار کند. چنین دانش‌آموزانی که تحت تربیت و آموزش عمومی تحویل دانشگاه یا جامعه داده شوند و سپس برای حرفه‌ای آموزش تخصصی هم در دانشگاه دیده باشند، ضمن اینکه صاحب دانش و مهارت حرفه‌ای برای پذیرش و ایفای نقش تخصصی در جامعه هستند به دلیل برخورداری از دانش و مهارت عمومی، هم زندگی فردی خودش را به خوبی مدیریت می‌کنند و هم با انجام وظایف و مطالبه حقوق خود فردی مفید برای جامعه خواهند بود.»

 

راه امام خمینی، همچنان زنده است

عباس حاجی نجاری در روزنامه «جوان» نوشت: «ملت ایران ودیگر مسلمانان جهان این روز‌ها در حالی به پاسداشت سی وسومین سال درگذشت حضرت امام خمینی بنیانگذار انقلاب اسلامی می‌نشینند که راه وسیره آن راحل عظیم الشأن همچنان زنده وپویاست ومیراث گرانقدرش یعنی انقلاب اسلامی ونظام برخاسته از آن پرچمدار حرکتی نوین در دنیای معاصر برای رساندن بشریت به آرمان نظام جهانی مهدوی است.

امام خمینی مصداق انسانی کامل و شخصیتی خود ساخته، مهذب و با کرامت بود که تنها در دامن فرهنگ اسلام ناب امکان پرورش و بروز آن وجود دارد. مقام معظم رهبری در این باره می‌فرمایند: «امام به همه فهماند که انسان کامل شدن، علی وار زیستن و تا نزدیکی مرز‌های عصمت پیش رفتن افسانه نیست.» ورمز ماندگاری راه امام نیز این واقعیت است که میان شخصیت و شیوه رهبری امام با کرامات انسانی و ارزش‌های الهی، مطابقت و تعامل کامل وجود داشته و الهام بخش آن هم ناشی از این واقعیت است و به همین دلیل است که دستگاه تبلیغاتی دشمنان هنوز هم خط امام (ره) و اندیشه‌های والای نهضت اسلامی را هدف قرار داده و تلاش می‌کنند تا همچنان پروژه امام زدایی را در سطح جهان اسلام دنبال کنند.

امام خمینی کسی بود که مبتنی بر شریعت اسلام راه جدیدی را برای اداره نظام‌های سیاسی به انسان امروز ارائه نمود و به تعبیر اندیشمند پسامدرن فرانسوی میشل فوکو منادی معنویت و روحی جدید برای جهان بی روح در عصر حاضر گردید. امام میراث گرانبهایی برای مسلمانان و شیفتگانش برجای گذارد و سنتی نو و مکتبی اصیل برای احیای ارزش‌ها و اصول اسلامی در جهان امروز ارائه کرد. مکتب امام خمینی شامل یک بسته کامل و دارای سه بعد اصلی وبرگرفته از شریعت اسلام است و این سه بعد عبارتند از بعد معنویت، بعد عقلانیت وبعد عدالت ودر تحلیل شخصیت امام باید این سه بعد در کنارهم دیده شود.

شاخص‌های اصلی معنویت در مکتب امام خمینی (ره) مبتنی بر سلوک معنوی، اعتماد به خدا و باور داشتن به کمک الهی، انجام کار‌ها برای خدابود. امام اهل توکل، تضرع، رعایت اخلاق واز گناه به دور بود، صرفاً با تکیه بر عوامل مادی و ظواهر مادی، راه خود را پی نمی‌گرفت؛ امام به کمک الهی باور داشت؛ امید او به خدای متعال، امید پایان‌ناپذیری بود. مظهر معنویت در امام بزرگوار، در درجه اول، اخلاص خود او بود. اما در عین حال در مکتب امام، معنویت از سیاست جدا نبود. سیاست و عرفان، سیاست و اخلاق. امام که تجسم مکتب سیاسى خود بود، سیاست و معنویت را در چارچوب نظام ولایت فقیه باهم داشت و همین را دنبال مى کرد. او محبوبیتش را نه از ثروت و مقام گرفته بود نه از شهرت و علم؛ هرچه داشت مرهون آن ارتباط تنگاتنگ با پروردگار خویش بود.

در بعد عقلانیت، مکتب امام مبتنی بر خرد و تدبیر و فکر و محاسبه بود. یکی از شاخص‌ها در این عرصه و در اداره نظام سیاسی مبتنی بر اصل ولایت فقیه، مردم سالاری دینی یعنی تکیه به آرای مردم بود و قانون اساسی ما هم بر همین مبنا تنظیم شد. امام بزرگوار ما این توفیق را یافت که مسئله حضور مردم و انتخابات مردمی را به یک حقیقت نهادینه شده تبدیل کند. مردم آزادانه پای صندوق‌های رأی آمدند و رأی خودشان را به صندوق انداختند و منشأ تشکیل مجلس و دولت و خبرگان و شورا‌های شهر و امثال این‌ها شدند. این، بارز‌ترین نمونه عقلانیت امام بزرگوار ما بود. تکیه بر خرد و هوشمندی و عدم اعتماد به دشمن شاخص‌های دیگر عقلانیت امام بود. عقلانیت امام و آن خرد پخته قوام‌یافته این مرد الهی، او را به این نتیجه رساند که در مقابل دشمن، کم‌ترین انعطاف و کم‌ترین عقب‌نشینی و کم‌ترین نرمش، به پیشروی دشمن می‌انجامد. اعتماد به نفس و خوداتکایی در ملت یکی دیگر از مظاهر عقلانیت امام بود و این نقطه تحول ملت ایران شد. پیشرفت‌های ما در زمینه علمی، صنعتی، در انواع و اقسام عرصه‌های زندگی، معلول همین اعتماد به نفس است. شعار «ما می‌توانیم» را امام بزرگوار در اعماق جان این ملت نهادینه کرد.

بعد عدالت هم در مکتب امام بسیار برجسته است، اگرچه به یک معنا عدالت هم از همان عقلانیت و نیز از معنویت برمی خیزد، از اول پیروزی انقلاب، امام تکیه بر طبقات ضعفا را اصرار می‌کردند، تعبیر «پابرهنگان» و «کوخ‌نشینان» جزو تعبیراتی بود که در کلام امام بار‌ها و بار‌ها تکرار شد، توصیه به مسئولین برای پرهیز از اشرافی گری و مال اندوزی وارتباط نزدیک مسئولین با مردم، مقابله با فساد واینکه مسئولین باید از میان مردم انتخاب شوند (وابستگی معیار قبول مسئولیت‌ها نباشد) از دیگر شاخصه‌های عدالت در مکتب امام بود.

به لحاظ سیره عملی نیز با آنکه امام از بهترین فرصت و زمینه مناسب برای بهره‌گیری از انواع مظاهر دنیا برخوردار بودند، هیچ گاه به دنبال دنیا نرفته، بلکه از آن گریزان و رویگردان بودند و همه آنچه در راستای وارستگی و خلوص و خدمت به دین خدا و بندگان او به دست آورده بودند، فقط و فقط در راه خدا صرف کردند و هرگز هیچ گونه اثری از کم‌ترین دلبستگی به ریز و درشت و خرد و کلان امور دنیوی در ایشان مشاهده نشد، چرا که او دل را یکپارچه به محبوب سپرده بود حضرت روح الله با نگاهی متفاوت به ملت آنان را، ولی نعمتان حاکمان دانسته و از مسئولان می‌خواهد که «این معنا را در قلب مان احساس کنیم که با این، ولی نعمت‌های خودمان رفتاری بکنیم که خدا از آن رفتار راضی باشد.» (۱۳/۱۰/۶۲) شجاعت، موقعیت شناسی و درایت، دشمن شناسی و مدیریت بحران مولفه‌های برجسته دیگری از این شخصیت ممتاز بود که در جایگاه رهبری نظام اسلامی گوشه‌ای از دولت کریمه فراگیر موعود را به جهانیان نمایان ساخت.

حضرت امام خمینی (ره) مبتنی بر این ویژگی‌های کم نظیر نظام اسلامى را بنیان گذارى کرد وپس از او حضرت امام خامنه‌ای (مدظله العالی) این مسیر را به درستی ادامه داده است وامروز که بیش از چهل وسه سال از پیروزی انقلاب و تشکیل نظام اسلامی می‌گذرد، ملت ما به‌رغم تحمل هشت سال جنگ و پیچیده‌ترین فشار‌ها وتحریم‌ها که هرکدام برای فروپاشی یک نظام سیاسی کفایت می‌کند، روز به روز پیشرفت کرده و استقامت ملت ما دشمنان را به شکست رسانیده و آنان را به این شکست معترف کرده است.»

 

ما و مکتب روح ا...

میرزا رضا توکلی در یادداشتی برای «خراسان» نوشت: «14 خرداد هرسال و همزمان با سالروز رحلت بنیان گذار انقلاب اسلامی، نام امام خمینی (ره) بیش از هر زمان دیگری بر سر زبان ها می افتد و  طبعا بازخوانی اندیشه، سیره رفتاری  و مکتب امام  نیز عمق و گستره بیشتری می یابد.  بدیهی است  از  اندیشه و مکتب امام همانند دیگر اندیشمندان و بزرگان تاریخ خوانش های مختلفی انجام می شود اما بی تردید تبیینِ خلف صالح او  یعنی حضرت آیت ا... خامنه ای  از اندیشه و سیره بنیان گذار انقلاب از ناب ترین  تفسیر ها وتبیین های موجود درباره مکتب روح ا... است.  درطول این سال ها ایشان  به شیوه های  مختلف به تبیین شاخص های این مکتب همت گماشته  و نکات مهمی را دراین باره بیان کرده اند . شاید  یکی از سخنرانی های  رهبر معظم انقلاب درباره امام (ره)و شاخصه های  اندیشه و سیره او،  سخنرانی معروف   14 خرداد سال 90  ایشان  باشد که  به  سراغ  تبیین مکتب این عزیز سفر کرده رفتند و مکتب امام را به عنوان راه روشن و خط روشن حرکت عمومی و همگانی ملت ایران معرفی می کنند. مکتبی که رهبر فرزانه انقلاب عقلانیت و معنویت را دو بعد اصلی آن بر می شمارند  که از دیدگاه ایشان هر کدام دارای مظاهر مختلفی است. رهبر حکیم انقلاب  تکیه‌ به آرای مردم و  انتخاب مردم‌سالاری،قانون اساسی ، سرسختی و عدم انعطاف و اعتماد در مقابله‌ با دشمن مهاجم و تزریق روح اعتماد به نفس و خوداتکایی  و تحول گرایی در ملت را از جمله بارزترین مظاهر عقلانیت مکتب امام بر شمرده و در بخشی از سخنان خود خاطر نشان می کنند :« از جمله‌ مسائلی که مظهر عقلانیت امام بزرگوار بود، این بود که ایشان به مردم تفهیم کرد که آن ها صاحب و مالک این کشورند. مملکت صاحب دارد. این حرف را در دوران حکومت های استبدادی بر زبان جاری می کردند که آقا مملکت صاحب دارد. مرادشان از صاحب مملکت، دیکتاتورها و مستبدانی بودند که بر کشور حکمرانی می کردند. امام به مردم تفهیم کرد که مملکت صاحب دارد و صاحب مملکت، خود مردم هستند.»  ایشان  در تبیین شاخصه های مکتب روح ا... به سراغ عنصر معنویت نیز رفتند و بارز ترین مظهر معنویت مکتب را اخلاص امام بیان کردند ، اخلاصی که سبب شده بود امام کار را برای خدا انجام دهد و « از اول، هرچه که احساس می کرد تکلیف الهی اوست، آن را انجام می داد. از فداکاری در این راه، امام ابا نکرد.»در شاخصه های  مکتب امام عدالت  از دیگر مهم ترین شاخصه هاست  که به بیان رهبر انقلاب برخاسته از همان  بعد  عقلانیت  امام است   و تاکیدات پیوسته امام بر این موضوع  نیز سبب شده که عدالت به خودی خود در کنار عقلانیت و معنویت از جایگاه ویژه ای در مکتب امام برخوردار باشد. واقعیت این است که عدالت  به ویژه  در مفهوم  اجتماعی دستکم در سده های اخیر یکی از مهم ترین چالش ها و دغدغه های فکری و عملی اندیشمندان و مکاتبی است که مدعی بوده و هستند که برنامه ای جامع برای اداره زندگی بشر و سوق دادن او به سرحدّ کمال مطلوب دارند.

نگاهی به سیره و رویکرد امام (ره) به طور واضح شاخصه های مبرهنی از این مقوله را پیش روی ما قرار می دهد . برخورداری تمام اقشار از حقوق برابر،عمل بر اساس قانون و موازین قانونی،مساوی بودن همه در برابر عدالت، برخورداری تمام اقشار از رفاه و زندگی صحیح،پر کردن شکاف های طبقاتی،توزیع عادلانه ثروت و درآمدها، محو هر گونه تبعیض ، ظلم و استثمار،لغو امتیازات ویژه زمامداران، ارتباط نزدیک مسئولان با مردم و انتخاب مسئولان از میان مردم و...   ابعاد جزئی تری از این شاخصه در کلام و سیره امام را مشخص  می کند  که البته  این عدالت در هدف غایی و نهایی  خود برای رسیدن انسان به کمال مطلوب معنوی اوست.

از نکات قابل توجه در تبیین  شاخص های مکتب امام  آن است که معظم له اخلاق  را پایه اساسی مکتب امام معرفی و خاطر نشان می کنند که انقلابی گری و عدالت خواهی بدون اخلاق جایی در مکتب امام ندارد و آن را انحراف از مکتب می دانند :« اگر به نام عدالت‌خواهی و به نام انقلابی گری، اخلاق را زیر پا بگذاریم، ضرر کرده‌ایم؛ از خط امام منحرف شده‌ایم. اگر به نام انقلابی گری، به نام عدالت‌خواهی، به برادران خودمان، به مردم مؤمن، به کسانی که از لحاظ فکری با ما مخالف اند، اما می دانیم که به اصل نظام اعتقاد دارند، به اسلام اعتقاد دارند، اهانت کردیم، آن ها را مورد ایذا و آزار قرار دادیم، از خط امام منحرف شده‌ایم.» تذکر ها و توصیه های  هراز گاه ایشان به ویژه  به برخی تریبون داران درباره مراقبت از  خدای ناکرده بردن آبروی کسی خود مصداق بارزی از تقید به این شاخصه مهم مکتب امام است .مثلا  همین چند وقت قبل  بود که  ایشان  درهمین چارچوب و در پیامی به رئیس مجلس تاکید کردند که  اسامی افراد پیش از اثبات جرم نباید  رسانه ای شود،شاهد مثال های این موضوع البته بسیار است .

بدیهی  است  همان گونه که رهبر انقلاب تاکید کرده اند  بازخوانی اصول مکتب امام  یک راه جلوگیری از تحریف این اصول از سوی برخی است .  باید مکتب امام و اصول امام را فهمید و طبق آن رفتار کرد و با آن عملکرد دیگران را سنجید.»

 


 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    سایر رسانه ها