شعری که 'آیات القرمزی' را تا مرز شهادت برد

کد خبر: 146284

ابلیس: ای حمد از خدا بترس. دل من بخاطر این مردمان تکه تکه شده من بر علیه تو به پا خواهم خاست حمد: من این‌گونه یاد گرفتم که آنان را نادیده بگیرم و خوارشان کنم و به انواع بدبختی‌ها مبتلایشان کنم...

فارس: آیات القرمزی، شاعر بحرینی در یکی از تجمعات در میدان لوءلوء شعری خواند که منجر به ربایش و شکنجه این شاعر شد. ترجمه بخشی از این شعر در ادامه می‌آید: ما زندگی در قصر را نمی‌خواهیم و هوای ریاست هم در سر نداریم ما مردمانی هستیم که ذلت و بدبختی را از بین خواهیم برد. ما انسان‌هایی هستیم که بدون اعمال خشونت ظلم را از اساس ریشه کن خواهد کرد چرا که نمی‌خواهیم مردم در ضعف و بیچارگی خود باقی بمانند *** گفت‌وگوی تمثیلی حمد و شیطان ابلیس: ای حمد از خدا بترس. دل من بخاطر این مردمان تکه تکه شده من بر علیه تو به پا خواهم خاست حمد: من این‌گونه یاد گرفتم که آنان را نادیده بگیرم و خوارشان کنم و به انواع بدبختی‌ها مبتلایشان کنم ابلیس: ای حمد آیا صدای اعتراض مردم را نمی‌شنوی؟ حمد: ای ابلیس من از خون این مردمان سیر نمی‌شوم بعد از من این سرزمین برای هیچ کودک و جوان و بزرگسالی نباید گوارا باشد برای خواری و ذلت هزاران در گشوده شده است و جوان‌ها در زندان به سر می‌برند و کل مردم را داغدار کرده‌ام *** من سعادت را جز در مرگ نمی‌بینم و زندگی با ظالمان را جز ننگ و عار نمی‌دانم *** خون مردمان بی هیچ گناهی ریخته می‌شود گویی بحرین کربلاست

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    سایر رسانه ها