تغییر دبیرکل موتلفه/بازســـازی راست سنتی؟
این رویکرد محافظهکارانه میتواند ناشی از چند دلیل باشد: اولا حزب مؤتلفه که در طول سالهای اخیر دچار افول نسبی در قدرت و تأثیرگذاری شده، ممکن است نخواهد ریسک بزرگی را متحمل شود و دچار تنشهای داخلی بیشتر شود. ثانیا تغییرات عمده و سریع میتواند باعث شکاف در درون حزب و بین اعضای مختلف آن شود که به نظر نمیرسد در شرایط کنونی این حزب به دنبال آن باشد.

اخیرا و در چهاردهمین مجمع عمومی حزب مؤتلفه اسلامی، اعضای جدید شورای مرکزی این حزب از میان نامزدهای معرفیشده انتخاب شدند. در این مجمع، پس از بررسی برنامههای محمدعلی امانی و حمیدرضا ترقی، نامزدهای دبیرکلی حزب، اعضای جدید حزب مؤتلفه اسلامی به اجماع رسیدند و محمدعلی امانی را بهعنوان دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی در دوره چهاردهم انتخاب کردند. اعضای حزب مؤتلفه اسلامی بر این باورند که با این انتخاب و هدایت بزرگان حزب، مدیریت از نسل اول به نسل دوم حزب منتقل شده است و این تغییرات نشاندهنده تحول و ادامه مسیر حزب با نگاهی نو و نسل جدیدی از مدیران است که بر اساس اصول و ارزشهای حزب، اهداف آینده را دنبال خواهند کرد. انتقال مدیریت از نسل اول به نسل دوم حزب مؤتلفه اسلامی، یکی از مهمترین تحولات اخیر در این حزب بهشمار میآید. حزبی که در سالهای اخیر با چالشهای زیادی روبهرو شده و درگیر افول بوده است، حالا به نظر میرسد که با تغییر دبیرکلی و انتخاب محمدعلی امانی بهعنوان دبیرکل جدید، در تلاش است تا مسیر احیا و بازسازی خود را آغاز کند. این تغییرات، نقطه مهمی در تاریخ حزب مؤتلفه اسلامی بهشمار میرود و اعضای این حزب امیدوارند که با انتقال رهبری به نسل جدید، شاهد بازگشت این حزب به عرصههای سیاسی و اجتماعی کشور باشند.
دبیرکل جدید مؤتلفه کیست؟
آنگونه که حزب مؤتلفه گفته امانی دبیرکل جدید این حزب فرزند مرحوم حاج سعید امانی، از فعالان سیاسی و مذهبی است که در مبارزات ضد پهلوی و پس از انقلاب اسلامی نقش داشته است. او در حزب جمهوری اسلامی فعالیت کرده و پس از تعطیلی آن حزب، به حزب مؤتلفه پیوسته و در مسئولیتهای مختلفی مانند عضو شورای مرکزی و قائممقام دبیرکل فعالیت داشته است. امانی از خانوادهای ریشهدار در حزب مؤتلفه است که نقشهای مهمی در تاریخ این حزب ایفا کردهاند. همچنین او سابقه همکاری با شخصیتهای برجستهای چون شهید لاجوردی را دارد.
حزب مؤتلفه از دیرباز در سیاستهای کشور نقشآفرینی کرده؛ اما در سالهای اخیر به دلیل برخی مسائل در رقابتهای سیاسی، با رکود و افول روبهرو شده است. برای همین هم برخی معتقدند که انتخاب امانی بهعنوان دبیرکل جدید ممکن است گام جدیدی برای بازسازی این حزب و بازگشت به عرصه سیاست باشد، ولی همچنان چالشهای زیادی پیش روی حزب در حفظ جایگاه خود در تقسیمبندیهای اصولگرایان و فضای سیاسی کشور وجود دارد.
اوجگیری پس از پیروزی انقلاب و نقشآفرینی در تحولات تاریخی
حزب مؤتلفه اسلامی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سالهای نخست دوران اوج خود را تجربه کرد و اعضای آن در دولتهای مختلف حضور داشتند. این حزب با چالشهایی همچون اختلافات در حزب جمهوری اسلامی مواجه شد و بهطور مستقل به فعالیت ادامه داد. در دورانهای بعدی، مؤتلفه با شکلگیری جریانات جدید اصولگرا و تحولات سیاسی، به حاشیه رانده شد و نتوانست نقش مؤثری ایفا کند. در دهههای اخیر، این حزب در رقابتهای انتخاباتی شکست خورد و نتوانست به جایگاه سابق خود در سیاست ایران بازگردد. مشکلات ساختاری و درونحزبی، مانع از بازسازی آن و حضور دوباره در تحولات سیاسی کشور شده است.
حضور فعال حزب مؤتلفه در انتخابات ریاستجمهوری و تأثیرات آن بر سیاستهای حزب
حزب مؤتلفه اسلامی در تاریخ خود همواره در انتخابات ریاستجمهوری ایران نقش فعال داشته است. این حزب در آغاز از نامزدهای مختلفی حمایت کرده و با وجود عدم پیروزی در بیشتر انتخاباتها، تلاش کرده جایگاه خود را حفظ کند. در دهههای مختلف از محمدعلی رجایی، علیاکبر ناطقنوری، محمود احمدینژاد و دیگر چهرههای اصولگرا حمایت کرده و در دورههایی نیز با انتقاد از دولتها، به مخالفت پرداخته است؛ اما از دهه ۹۰، حزب مؤتلفه با چالشهای زیادی روبهرو شد و نتوانست چهرههای جدیدی به عرصه سیاست وارد کند. بعد از وفات حبیبالله عسگراولادی، حزب از راست سنتی فاصله گرفت و انتقادات شدیدی نسبت به دولتهای اعتدالی داشت. در سالهای اخیر، حزب مؤتلفه نتوانسته است مانند گذشته نقش مهمی در سیاست ایران ایفا کند و با افول مواجه شده است.
مواضع مؤتلفه نسبت به دولت چهاردهم
در ۲۱ آبان ۱۴۰۳، جمعی از اعضای شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی جلسهای با رئیسجمهور داشتند. پیشتر در راستای سیاستهای حزب مؤتلفه اسلامی، بادامچیان با ارسال نامهای به پزشکیان به او گفته بود: «در راستای ابلاغ حضرتعالی در تدوین بودجه ۱۴۰۴ نظریه کارشناسی حزب مؤتلفه اسلامی درباره بودجه که دیدگاههای اساسی را تدوین کردهاند تقدیم میدارم، چنانچه منظور نظر قرار گیرد در تدوین و تنظیم بودجه در نیمسال دوم سال ۱۴۰۳ و در بودجه ۱۴۰۴، آمادگی حزب برای همفکری و همکاری را اعلام میدارم.
» به نظر میرسد در این جلسه پیرامون مسائل بودجهای (که اصلاح آن یکی از مهمترین موارد از نظر مؤتلفه است) هم بحث و گفتوگو صورت گرفته است. بهطور کلی آنچه از موضعگیریهای این حزب بر میآید همراهی استراتژیک با دولت با وجود برخی داشتن برخی انتقادهاست و سیاست همراهی را وظیفهای برآمده از قانونی میدانند.
مواضع و سیاستهای کلی مؤتلفه در حال حاضر
مؤتلفه در بیانیه پایانی آخرین مجمع خود، مبارزه جدی با فساد، لیبرالیسم و سکولاریسم و تحقق پیشرفت و عدالت همهجانبه را از مهمترین وظایف حال حاضر دانسته بود. آنها از مخالفین مذاکره با آمریکا و گره زدن حل مسائل و مشکلات داخلی به برجام محسوب میشوند و معتقدند این آمریکاست که به مذاکره با ایران نیازمند است و سیاست خارجی دولت سابق مورد تأیید آنهاست، چراکه آن را برآمده از عزت و اقتدار برای صیانت از حقوق ملت میدانند. در پربحثترین مسائل روز یعنی فیلترینگ و حجاب نیز اگر نظرات شخصی دبیرکل را برآمده از نظرات کلی این حزب بدانیم چنین برداشت میشود که نسبت به فیلترینگ سیاست روشن و مشخصی اتخاذ نکردهاند و در رابطه با حجاب هم بیشتر به کار ایجابی پسینی قائل هستند.
آیا مؤتلفه تغییرات اساسی خواهد داشت؟
برخی معتقدند به نظر نمیرسد که با تغییر دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی تحولی چشمگیر در رویکردهای این حزب ایجاد شود و مسأله اصلی افول مؤتلفه در سالهای اخیر، بهطور عمده ناشی از جایگاه آن در تحولات جدید جبهه اصولگرایان است، نهتنها به دلیل تغییر در رهبری حزب. آنها میگویند که مؤتلفه در حال حاضر نه آنچنان رادیکال است که بتواند با گروههای تندرو ائتلاف کند و نه همانند بخشی از اصولگرایان تمایل دارد از این جبهه جدا شده یا در میانه نزاع راست و چپ قرار بگیرد.
هرچند تغییر نسل در دبیرکلی مؤتلفه ممکن است به نوعی پویا بودن را برای حزب به همراه داشته باشد و این تغییر بهطور ظاهری جذابیت بیشتری به حزب بدهد؛ اما واقعیت این است که رویکردهای کلی این حزب در سیاست داخلی و خارجی همچنان ثابت خواهد ماند. مواردی همچون برجام، قانون حجاب و سایر مسائل مهم در سیاستهای کلان کشور همچنان در همان چارچوبهای قبلی ادامه خواهند یافت.
بنابراین بهطور کلی باید گفت که تغییر دبیرکل، به خودی خود به تحولاتی اساسی در اصول سیاستگذاریهای مؤتلفه منجر نخواهد شد.
برخی مخالفان این دیدگاه هم معتقدند که تغییر دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی میتواند شروعی برای تحول در رویکردهای این حزب باشد. آنها معتقدند که تغییر نسل در رهبری حزب میتواند فرصتی برای جوانسازی و بهروزرسانی استراتژیها و نگاههای حزب فراهم کند. در حقیقت، تغییر در رهبری حزب ممکن است موجب تجدیدنظر در سیاستهای داخلی و خارجی حزب شود و حتی فرصتهایی برای پیوستن به ائتلافهای جدید با گروههای اصولگرای دیگر ایجاد کند.
این گروه ممکن است اشاره کنند که در دوران رهبری جدید، حزب مؤتلفه میتواند از تجربیات و انرژیهای نسل دوم استفاده کند و بهطور خاص به مسائل روز، همچون تحولات اجتماعی و اقتصادی، رویکردهایی متفاوت اتخاذ کند که بتوانند اثرگذارتر و با خواستههای جامعه هماهنگتر باشند. آنها ممکن است باور داشته باشند که افرادی چون محمدعلی امانی قادرند دیدگاههای تازهتری را وارد حزب کنند و متناسب با شرایط سیاسی جدید، رویکردهای متفاوتی را در سیاستهای کلان کشور پیش ببرند.
همچنین برخی ممکن است به این نکته اشاره کنند که در تاریخ حزبهای سیاسی، تغییر رهبری بهویژه زمانی که به نسل جدید منتقل میشود، میتواند منجر به تغییراتی عمده در استراتژیها و حتی در رابطه با گروههای دیگر در سطح سیاسی شود. بنابراین تغییر دبیرکل ممکن است به معنی تغییر در سیاستگذاریهای حزب مؤتلفه باشد و در صورت استفاده درست از این تغییر، میتواند به احیای قدرت و تأثیر حزب در سیاستهای کشور کمک کند.
اتخاذ استراتژی سکوت
هنوز رویکرد محمدعلی امانی، دبیر جدید حزب مؤتلفه اسلامی بهطور دقیق مشخص نیست و در تماسی هم که با وی گرفتیم، حاضر نشد درباره برنامههای خود و تغییرات احتمالی در حزب توضیحی بدهد. حتی در اولین نشست شورای سیاسی حزب در دوره چهاردهم که بهطور طبیعی باید زمان مناسبی برای اعلام برنامههای جدید باشد، امانی از مطرح کردن هرگونه تغییرات عمده در حزب خودداری کرد.
این وضعیت باعث شده است که تحلیلگران و فعالان سیاسی حزب مؤتلفه این سوال را مطرح کنند که آیا واقعا این حزب به دنبال تغییرات جدی در رویکردهای خود است یا اینکه این تغییرات به صورت تدریجی و کمحجم خواهد بود.
به نظر میرسد اعضای حزب مؤتلفه تمایلی به ایجاد تغییرات پر سر و صدا و با سرعت ندارند و ترجیح میدهند بهطور محتاطانهتری فرآیند بهروزرسانی و تغییرات درونی خود را پیش ببرند.
این رویکرد محافظهکارانه میتواند ناشی از چند دلیل باشد: اولا حزب مؤتلفه که در طول سالهای اخیر دچار افول نسبی در قدرت و تأثیرگذاری شده، ممکن است نخواهد ریسک بزرگی را متحمل شود و دچار تنشهای داخلی بیشتر شود. ثانیا تغییرات عمده و سریع میتواند باعث شکاف در درون حزب و بین اعضای مختلف آن شود که به نظر نمیرسد در شرایط کنونی این حزب به دنبال آن باشد.
بااینحال برخی معتقدند که تغییر در رهبری مؤتلفه ممکن است نقطه عطفی برای احیای این حزب باشد. آنها بر این باورند که اگر امانی بتواند با استفاده از انرژی و انگیزههای نسل جدید، گفتمان مؤتلفه را بهروز کند و ارتباط بهتری با جوانان و بخشهای مختلف جامعه برقرار کند، این میتواند زمینهساز تغییرات گستردهتر در رویکردهای حزب شود. البته این تغییرات بهطور قطع نیازمند زمان و هماهنگی داخلی است و نمیتوان انتظار داشت که همه چیز بهطور ناگهانی و بدون چالشهای مربوط به آن تغییر کند.
علاوه بر این، رویکرد محتاطانهای که حزب مؤتلفه در پیش گرفته، ممکن است به این دلیل باشد که اعضای آن هنوز نسبت به شرایط سیاسی کشور و آینده حزب خود تردید دارند. در واقع، یکی از مسائل مهم برای مؤتلفه این است که چگونه میتواند در فضای رقابتی سیاست ایران در کنار دیگر جریانهای اصولگرا و حتی سایر احزاب به ایفای نقش بپردازد. این حزب نه میتواند بهطور کامل از جریانهای دیگر اصولگرایان جدا شود و نه میتواند همچنان در خطهای قدیمی باقی بماند. بنابراین، حزب مؤتلفه ممکن است ترجیح دهد که تغییرات خود را به تدریج پیش برده و از هرگونه حرکت رادیکال و سریع پرهیز کند تا هم از بروز شکاف داخلی جلوگیری کند و هم از آسیب به جایگاه خود در سیاست ایران.
در نهایت، باید منتظر ماند و دید که تغییر رهبری در حزب مؤتلفه اسلامی چه تأثیری بر آینده این حزب خواهد گذاشت و آیا امانی توانایی پیشبرد برنامههای جدیدی را در درون این حزب خواهد داشت یا خیر. بهطور کلی، به نظر میرسد که هرگونه تغییر در حزب مؤتلفه بیشتر به صورت تدریجی و در چارچوب اصول و سیاستهای سنتی آن خواهد بود تا اینکه شاهد تحولی سریع و قابلتوجه در رویکردهای این حزب باشیم.
صبح نو
دیدگاه تان را بنویسید