ثروت یا وحشت؛ غرب کدام هزینه را می‌پردازد؟

کد خبر: 571784

برای حل بحران مهاجرت غرب باید تحریک به جنگ در کشورهای دیگر و فروش سلاح را به این کشورها متوقف کند تا جنگ در این کشورها پایان یابد و برای بازسازی آن‌ها هزینه کند تا از یک طرف مهاجران بیشتری به غرب سرازیر نشوند و از سوی دیگر آن‌هایی را که مهاجرت کرده اند را متقاعد کند که به کشور خودشان بازگردند.

ثروت یا وحشت؛ غرب کدام هزینه را می‌پردازد؟
مهاجرت
سرویس بین‌الملل فردا؛ سید عارف ابوالفضلی: برای حل اختلافات بین‌المللی دو نوع گزینه پیش روی رهبران دولت‌ها وجود دارد. گزینه مسالمت‌آمیز ( شامل ماده 33 و بند 3 ماده 2 منشور ملل متحد از جمله ﻣﺬاکرﻩ، ﻣﻴﺎﻧﺠﻴﮕﺮی‌، ﺳﺎزش‌، داوری، رسیدگی قضایی و توسل به موسسات یا ترتیبات منطقه‌ای یا سایر وسایل مسالمت‌آمیز بنا به انتخاب خود) و گزینه غیر مسالمت‌آمیز جنگ. انتخاب هریک از این گزینه‌ها بر اساس معیارهایی صورت می‌گیرد که در نهایت هر کدام هزینه و فایده خودش را خواهد داشت و تا سال‌ها اثرات آن برجا خواهد ماند.

در سال 1939 رهبران جهان گزینه جنگ را انتخاب کردند و پس از پایان جنگ جهانی دوم دنیای غرب با خرابی‌های بسیار ناشی از جنگ رو به رو شد که برای بازسازی آن هزینه‌های گزافی پرداخت.

در زمان جنگ سرد حوزه نبردهای رو در رو از کشورهای اروپایی به کشورهای کمتر توسعه یافته و یا عقب مانده کشیده شد. هر یک از دو بلوک تلاش کردند با نفوذ در این کشورها و سرازیر کردن سلاح به این مناطق از یک طرف به حفظ و گسترش قدرت خود بپردازند و از طرف دیگر خود را از منطقه جنگی دور نگه دارند. در آن زمان هیچ یک از دو بلوک شرق و غرب نمی‌دانست که با تبدیل کردن کشورهای ضعیف‌تر به انبار اسلحه چه خطراتی را برای خود در آینده به ارمغان خواهند آورد. اولین نمود آن سازمان‌های فراملی تروریستی مثل القاعده بود.

دراین زمان قدرت‌های بزرگ تصور می‌کردند که هزینه‌های گزینه جنگ فقط شامل نیروی نظامی می‌شود که نه تنها می‌توان با فروش سلاح این هزینه‌ها را جبران کرد بلکه سود کلانی‌ها به دست آورد و با دور بودن از منطقه جنگی هیچ هزینه‌ای متوجه زیرساخت‌ها و اقتصاد و تمامیت ارضی آن‌ها نخواهد بود.

مهاجرت نتیجه‌ جنگ افروزی‌های غرب
جنگ و خشونت در کشورهای ضعیف تر موجب نارضایتی مردم‌، پایین آمدن سطح زندگی‌، گسترش خشونت و ایجاد نا امنی شد و مردم مجبور به ترک محل زندگی خود به مقاصدی شدند که در آن جا بتوانند در رفاه و امنیت زندگی کنند. کشورهای اروپایی و آمریکا اولین و بهترین مقصد برای آن‌ها بود. در زمان جنگ سرد گروه‌های متعددی از کشورهای آفریقایی و آسیایی و آمریکای لاتین به مقصد اروپا و آمریکا مهاجرت کردند. در این زمان به علت شکوفایی اقتصادی این مسئله در غرب کمتر به عنوان بحران مطرح شد و حضور مهاجرین در غرب و در اختیار گرفتن شغل توسط آن‌ها حتی به عنوان فرصت برای پیشرفت گسترده‌تر در عرصه اقصادی تفسیر ‌شد.
اما سوغات مهاجران برای غرب بحران‌های متعدد از جمله بحران‌های فرهنگی و بحران خشونت و بحران فقر بود. که امروز به صورت جدی به یک بحران همه جانبه تبدیل شده است. همچنین حضور این مهاجران موجب شدبسیاری از هموطنان آن‌ها را که از اثرات جنگ رنج می‌بردند و بهبودی در وضعیت امنیت و رفاه آن‌ها حاصل نشده بود متقاعد کرد که در غرب می‌توان در رفاه بیشتری زندگی کرد و آن‌ها هم راه غرب را در پیش گرفتند.
امروزه با وقوع جنگ سوریه بحران مهاجرت جدی تر شده است. چرا که از یک طرف خشونت و نارضایتی مهاجران و مردمان جنگ زده از وضعیت فلاکت بار زندگی در کمپ‌های مخصوص مسئله امنیت را به درجه حساسی رسانده است و از طرف دیگر غرب در دوران رکود اقتصادی است و حتی شهروندان اروپایی و آمریکایی هم پیدا کردن شغل سخت شده است و حضور مهاجران و تصرف جایگاه‌های شغلی توسط آن‌ها تحمل نمی‌شود.
شاید به همین دلیل است که مردم انگلیس با رای به خروج از اتحادیه اروپا تلاش کردند که خود را از مسئولیت بار تحمل مهاجران کنار بکشند و در آلمان احزاب ضد مهاجر چپ و راست روز به روز محبوبیت بیشتری کسب می‌کنند و در آمریکا ترامپ با محبوبیت فوق العاده خود شانه به شانه با کلینتون رقابت می‌کنند.
نکته قابل توجه این است که مهاجران به دلیل نامنی و خشونت جنگ‌های تحمیل شده از طرف غرب و یا پشتیبانی شده توسط غرب و یا خشونت ناشی از فروش بی رویه سلاح به کشورهایشان به غرب می‌روند و غرب خانه و رفاه و شغل و امنیت را از آن‌ها گرفته است باید همین‌ها را به آن‌ها بپردازد که هزینه‌های بسیاری برای غرب دارد.
پایان جنگ‌افروزی تنها راه‌حل بحران مهاجرت
غرب برای حل بحران مهاجرت راه‌کارهای گوناگونی دارد یکی ادامه وضع موجود و پذیرش مهاجران است. یک راه این است که باعث می‌شود مشکلاتش در مسائل اقتصادی و امنیتی و فرهنگی دو چندان شود. راه حل دیگر بستن مرزهاست که نارضایتی مهاجرانی که نمی‌خواهند به خرابه‌های کشورشان برگردند و در نتیجه ناامنی را در پی خواهد داشت و از طرف دیگر این مسئله خلاف حقوق بشر است. یک راه دیگر هم این است که غرب تحریک به جنگ در کشورهای دیگر را متوقف کند و فروش سلاح را به این کشورها به حداقل برساند تا در کشورهایی که جنگ در جریان است جنگ متوقف شود و برای بازسازی آن‌ها هزینه کند تا از یک طرف مهاجران بیشتری به غرب سرازیر نشوند و از طرف دیگر آن‌هایی را که مهاجرت کرده اند را متقاعد کند که به کشور خودشان بازگردند.
به طور یقین حداقل هزینه حضور مهاجران در غرب بحران‌های فرهنگی و خشونت ناشی از آن خواهد بود که تا سال‌ها اثرات آن برجا می‌ماند.

حال سوالی که مطرح می‌شود این است که غرب کدام راه را انتخاب خواهد کرد؟ تحریک به جنگ و خشونت و تحمل کردن هزینه‌های هنگفت اقتصادی و امنیتی و فرهنگی و گسترش وحشت در خاک خودش و یا پرداخت هزینه برای بازسازی کشورهایی که زیرساخت‌های آن‌ها را نابود کرده است.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها