سیزده بار

کد خبر: 300878

سعید توفیقی

ساحل بحر کرم پُر موج است میل سیمرغ بقا بر اوج است علم اعداد ریاضــی برگشت عدد سیزده امشب زوج است سیــزده بار حزینـــم امشب با غم و غصه عجینم امشب به خود عشق قسم ، دلشده ی سیزده سالــه ترینــم امشب سیزده بار زخود رستم من سیزده مرتبــه سرمستم من سیزده بار به آقا سوگنــد قاسم ابن الحسنی هستم من سیـــزده بار دلــم در محــن است تا سحر ذکر دلم یا حسن است آن شهیدی که شب روضه ی اوست سیزده ساله ترین بی کفن است گر مسلمان امام حسنیــد سائل لطف مدام حسنید سیزده بار بگوئید حسین تا بفهمند غــلام حسنید سیزده حجــله بنا بگذاریــد سـیزده بـار حـنـا بـگذارید سفره ی عقد بچینید و در آن قـاب عکس شهدا بگذارید سیزده بار حسینـــی بشــوید بر بلا شـــاهد عینی بشوید حال که رخصت گریه دارید فاتحه خوان خُمینی بشوید یاد از پیر جماران بکنید سیزده مــوی پریشان بکنید سر دهید اشهد انّ قاسم خویش را باز مسلمان بکنید سیزده بار ز خود پر بکشید سیزده جام بلا سر بکشید یاد از حجله قاســـم بکنید سیزده لاله ی پرپر بکشید کوفیان یکدفعه بی تاب شدند در شگفت از رخ مهتاب شدند تا که از خیمه خود کرد طلوع سیزده قـــرص قمر آب شدند چه جمالی کَفَلق لایق اوست سیزده حور و ملک شایق اوست بسکه دارای کمالات است او سیزده بار خدا عاشق اوست دیده شد قبقبه ، چشمش کردند بلکه صد مرتبه چشمش کردند قمــر سیزده تا کــه ســـر زد چشمها یک شبه چشمش کردند سیزده مرتبه در خویش شکست استخوانش ز پس و پیش شکست سنگها قصد طوافـــش کردند شیشه ی تنــگ بلوریش شکست آتش جنگ چو افروخته شد جگر فاطمه ها سوخته شد حرکت نعل ز اندازه گذشت بدنش روی زمین دوخته شد
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها