تاثیر آقازادگی در انحراف جامعه اسلامی

کد خبر: 472267

پس از رحلت پیامبر آقازاده ها برای خود آقایی می کردند. بدین معنا که پس از رحلت، آقاها و مولاهای متعددی در جامعه پدیدار شدند. اینگونه افراد، خود، صاحب قدرت و مقام در جامعه بودند و به تبع آن ها، پسرانشان به مدعیان دین تبدیل شدند

جامعه اسلامی پس از رحلت پیامبر، با نفوذ آقازاده ها و اشراف دچار انحرافات متعددی شد. به تبع پدیدار شدن این جریانات، امت اسلامی از مسیر تبیین شده توسط پیامبر عظیم الشأن اسلام منحرف شد. اینگونه افکار، زمینه ساز مخالفت هایی با ائمه که وارثان اصلی جانشینی پیامبر بودند، شدند. برای آگاهی از جریان این داستان به گفتگو با حجت الاسلام دکتر جواد سلیمانی امیری، محقق و پژوهشگر، استاد حوزه و دانشگاه پرداختیم.
  • انحراف در جامعه اسلامی از چه زمانی آغاز شد؟

انحراف در جامعه مسلمانان پس از رحلت پیامبر اعظم (ص) به دلیل ظهور عصر جدیدی نمایان شد. جامعه اسلامی در زمان پیامبر دارای ویژگی تنزیل بود. بدین معنا که رهبر جدیدی در دین پا به عرصه عالم گذاشته بود و به مرور، با نزول معارف و عقاید نهضت خویش، سعی در نهادینه کردن اینگونه فرامین، در جامعه اسلامی داشت. به دلیل اینکه انقلاب پیامبر(ص)، انقلابی الهی بود، معارف از آسمان بر پیامبر نازل می شد و رسول خدا نیز آن را به جامعه ارائه می داد.

عصر تنزیل، عصر جدال میان ایمان و کفر بود. در آن زمان، جبهه کفر خود را به صورت عریان به نمایش می گذاشت. عصری که ایمان آوردن، منافع مادی و اجتماعی در پی نداشت و تنها، زحمت در دنیا و منفعت اخروی و معنوی را در پی داشت. با مرگ رسول خدا عصر تنزیل پایان یافت و عصر تاویل آغاز شد.

  • خصوصیات این عصر چه بود؟

در عصر جدید، ارتباط مستقیم با معارف و آموزه های اسلام، که توسط پیامبر(ص) دریافت و به گوش مردم می رسید، قطع شده بود. همچنین کسانی که در عصر تنزیل از یاران پیامبر(ص) بودند، در عصر تاویل، هرکدام تفسیری خاص از مسیر تبیین شده توسط رسول خدا را به مسلمانان ارائه می دادند. این امر موجب پیدایش اسلام های جدید و متعددی در جامعه شد. یعنی هر کدام از بزرگان برای خود خط و مسیری جدید از رسول خدا را تعریف می کردند. لذا عصر تاویل، عصر لغزش خواص بود. هرکدام از این بزرگان اعتقاد داشتند که فهم بهتر و کاملتری نسبت به دیگران از راه و سنت رسول خدا دارند.

  • چرا در زمان پیامبر(ص) اینگونه انحرافات پدیدار نشده بود؟

در عصر تنزیل پیامبر(ص) برای جلوگیری از پیدایش اینگونه مشکلات، به تمامی بزرگان دستور پیروی از حضرت علی (ع) را -آن هم به دلیل ویژگی های یکسان آن امام با پیامبر - داده بودند. اما پس از مرگ پیامبر اشراف و بزرگان به فرموده های پیامبر گوش نکردند.

  • نقش اشراف و آقازاده ها در انحراف جامعه اسلامی پس از رحلت پیامبر چه بود؟

پس از رحلت پیامبر آقازاده ها برای خود آقایی می کردند. بدین معنا که پس از رحلت، آقاها و مولاهای متعددی در جامعه پدیدار شدند. اینگونه افراد، خود، صاحب قدرت و مقام در جامعه بودند و به تبع آن ها، پسرانشان به مدعیان دین تبدیل شدند. یک سری از این آقازاده ها عبارتند از پسر خلیفه دوم، عبدالله بن عمر، پسر خلیفه اول، عبدالرحمان بن ابوبکر و دختر خلیفه اول، عایشه، که آقازاده ای از نوع دختر بود و همچنین عبدالله بن زبیر. این افراد، شخصیت هایی هستند که در طول تاریخ، به چهره های تاثیر گذاری در تاریخ اسلام تبدیل شده و در برخی موارد انحرافاتی را در دین ایجاد کردند.

  • حرکت آقازاده ها و اشراف در جامعه اسلامی چگونه بود که برای عموم مردم قابل شناسایی نبودند؟

اینگونه افراد به سبب احترام پدرانشان در جامعه اسلامی، صاحب احترام بودند. همچنین به دلیل اینکه وارث حرکات و سوابق پدرانشان در جامعه بودند، رفتارشان به گونه ای بود که انگار خود صاحب این پیشینه هستند. اینگونه رفتار ها از سمت این افراد، باعث ایجاد نگرش مثبت در جامعه برای آنان شد. در صدر اسلام پدران آن ها، به عنوان کسانی که در راه خدا جهاد و هجرت کرده بودند، افرادی خوش سابقه نزد مسلمانان و صاحب احترام در جامعه اسلامی بودند. بنابراین به سان آنان، اشراف و آقازاده ها در جامعه جایگاه و احترام داشتند، چون مردم احترام به آنان را احترام به پدرانشان می دانستند. همچنین احترام به پدران آنان را احترام به مکتب اسلام و پیامبر می دانستند. البته باید به این افراد به صورت شخصیت های تاریخی نگریست، نه نگرش امروزی به سبب محرز شدن لغزش های خود و پدرشان.

  • نمونه ای از تاثیر آقازاده ها در جریانات جامعه اسلامی را بیان می کنید؟

در جنگ صفین، سپاه معاویه فریاد می زدند، الطیبون من طیب عندنا، بدین معنا که پاک و پاکزاده در سپاه ماست. در سپاه حضرت علی (ع) نیز فریاد می زدند طیب بن طیب عندنا، پاک پسر پاکزاده نزد ماست. منظور سپاه معاویه، عبدالله بن عمر و منظور سپاه امام علی (ع)، محمد بن ابوبکر بود. در آن زمان، این دو آقازاده نقشی تعیین کننده در جامعه اسلامی داشتند.

  • چگونه اشراف و آقازاده ها مردم را جذب افکار خویش می کردند؟

برخی از این اشراف، سیاستمدار بودند و به راحتی مردم را جذب افکار خویش می کردند، مانند عبدالله بن زبیر. برخی زاهدنما بوده و به سبب خواندن درس هایی از دین، در جامعه به عنوان فقیه شناخته می شدند، مانند عبدالله بن عمر. اینگونه ویژگی ها، باعث برجسته شدن برخی از اشراف و آقازاده ها در جمع مسلمانان و فریب جامعه اسلامی می شد.

  • جریان آقازادگی در تاریخ اسلام چه شباهت هایی با عصر حاضر دارد؟

یکی از شباهت های جریان آقازادگی در تاریخ اسلام با عصر حاضر این است که آقازاده ها در آن زمان مانند امروزه، دارای نفوذ زیادی در دولت ها بودند. در تاریخ اسلام به غیر از امام علی (ع) و امام حسین (ع)، دولت ها به آقازاده ها و اشراف، جایگاه و نفوذ بالا در جامعه را هدیه می دادند.

به طور مثال اسامه بن زید، بر خلاف جریان آقازادگی و بر اساس لیاقت فرماندهی سپاه اسلام را به عهده گرفته بود، اما اشراف و آقازاده ها، با انتخاب پیامبر مخالفت کردند. همچنین نمونه مقابل این امر این بود که عثمان هرگاه قصد بررسی اوضاع کشورهای اسلامی را داشت، عبدالله بن عمر را صرفا به دلیل آقازادگی و نه بر اساس لیاقت، به عنوان نماینده خود به این کشورها اعزام می کرد.

شباهت دوم این جریان با دوره معاصر، خوش نامی این افراد در افکار عمومی به سبب نفوذ و قدرت در دولت بود. آقازاده ها از این جهت به راحتی توانایی فریب بخشی از جامعه و سوق دادن آنان به راه و مسیر مد نظر خود را داشتند.

برخی از این اشراف به سمت کسب منافع مادی و به دست آوردن درآمد ویژه از اسلام رفتند. بنابراین از دولت حقوق و مزایای خاصی کسب می کردند. اشراف و آقازاده ها تبدیل به جیره خوارانی در جامعه اسلامی، به سبب نفوذ و قدرتشان شده بودند. بنابراین زمانی که امیرالمومنین (ع)، جیره این افراد را قطع کرد، از بیعت با علی (ع) سر باز زدند. برخی از این اشراف، صاحب منسب در دولت می شدند، اتفاقی که امروزه نیز شاهد آن هستیم.

  • جریان آقازادگی در تاریخ اسلام چه تفاوت هایی با عصر حاضر دارد؟

تفاوت جریان آقازادگی در تاریخ اسلام با عصر حاضر، در این است که امروزه دست افراد برای نفوذ و کسب قدرت بازتر است. بنابراین آقازاده ها با قدرت بیشتری در جامعه حاضر و نوعی مصونیت قضایی را برای خود قائل می شوند. اینگونه مصونیت، مشکلات متعددی را در جامعه ایجاد می کند. بطور مثال در زمان دولت امیرالمومنین(ع)، جامعه و مردم بیشتر دولت را برای برخورد مناسب در مسیر مقابله با تخلفات احتمالی اشراف و آقازاده ها، حمایت می کردند. اما در عصر حاضر افکار عمومی و مسئولان در مقابل جریان آقازادگی کوتاه می آیند. به عنوان نمونه در اوایل انقلاب افرادی مانند آیت الله خزعلی و آیت الله محمدی گیلانی زمانی که با انحراف فرزندانشان روبرو شدند، حساب خویش را از فرزندان جدا کردند تا به درستی با آنان برخورد شود، اما امروزه شاهد این چنین رفتارهایی از برخی مسئولان نیستیم.

  • آیا جریان آقا زادگی باعث پیدایش خلافت پادشاهی معاویه در جامعه اسلامی شد؟

معاویه، سمبل اشرافیت قریش و تعصبات قومی، قبیله ای و نژادی اعراب است. جریان آقازادگی در پادشاهی معاویه سهم داشت اما سهمش کلان نبود. بیشترین سهم را برای گروهی قائل می شوند که به سبب در خواست بی عدالتی در تقسیم بیت المال، با رهبری معاویه، اولین خلافت پادشاهی در اسلام را بنا نهادند.

  • اشرافیگری در آقازاده هایی مانند فرزندان زبیر چگونه بوجود آمد؟

ایجاد اشرافیگری در فرزندان زبیر به این جهت بود که، زبیر انسانی بسیار ثروتمند و فرزند وی عبدالله بن زبیر تبدیل به نمونه کاملی از اشراف و آقازاده ها شد، که با کسب جایگاه در حکومت اسلامی، موجبات افزایش میل اشرافیگری در خود و خاندان زبیر را فراهم آورد.

  • چگونه افرادی مانند طلحه که از پیامبر لقب طلحه الخیر گرفته بود، کارشان به انحراف کشید؟

اینگونه افراد در تمام فتوحات اسلام، غنیمت های زیادی را کسب می کردند اما به سبب زیاده خواهی، هیچ گاه به سهم خویش رضایت نمی دادند. به طور مثال زمانی که برای تقسیم بیت المال به نزد پیامبر حضور یافتند، برای مهاجران بدری، که خود در میان آنان بودند در خواست کسب سهم پنج هزار درهمی از بیت المال را داشتند. اینان در زمان عثمان دارای جایگاه و حق ویژه از بیت المال بودند. اما چون خود به دنبال خلافت بودند، با ترغیب مردم علیه عثمان، باعث کشته شدن وی شدند. اما پس از مرگ عثمان، مردم برای خلافت به امیرمؤمنان علی (ع) روی آوردند و با فشار زیاد آنها، آن حضرت، خلافت را پذیرفتند.

در آن زمان جو به گونه‏ای بود که کسی به سادگی به خود جرأت نمی‏داد که از مردم جدا شود. بنابراین اولین کسی که برای بیعت با علی (ع) پیشقدم شد، طلحه بود و پس از وی زبیر با علی (ع) دست بیعت داد، اما، به دلیل آنکه امیرمومنان، تسلیم زیاده خواهی‏های این دو نشدند، در صدد به راه انداختن جنگ با علی، به جهت خونخواهی عثمان برآمدند و با تحریک کردن عایشه جنگ جمل را به راه انداختند.

البته از همان زمان بیعت، امیرمؤمنان (ع) به آن دو گوشزد کرده بودند که از نیت سوء آنها آگاهند و در نامه خود به معاویه، اشاره‏ای کردند که از هماهنگی‏های این دو با معاویه در بیعت شان با خود، بی‏اطلاع نیستند.

  • اطرافیان ائمه، مانند یاران امام حسن (ع) که افرادی دمدمی مزاج بودند، چه ضررهایی به نهضت ائمه وارد می کردند؟

امام حسن (ع) به دلیل داشتن یاران دمدمی مزاج، هیچگاه نمی توانستند در مسائل مختلف بر روی آنان حساب باز کرده و تصمیم مناسب را اتخاذ کنند. این امر موجبات تزلزل در اراده جامعه اسلامی را فراهم کرده بود. حضور اینگونه یاران، اراده امام حسن (ع) را نیز متزلزل کرده بودد، چون هیچگاه، امام به پایبندی آنان به سخنانشان ایمان نداشتند. لذا زمانی که امام از آنان سئوال کرد که آیا صلح را بپذیرم یا خیر، آن ها گفتند ما زندگی می خواهیم، ما زندگی می خواهیم یعنی جنگ را رها و صلح را بپذیر.

  • نقش همراهان و افرادی که در کنار پیامبر و امامان معصوم بوده اند اما بیشترین ضرر را به آن ها می رساندند، چه بود؟

نمونه این افراد شخصیت ملعونی به نام اشعث بن قیس است، چرا که وی ابتدا به اسلام روی آورد، سپس مرتد و مجددا مسلمان شد. خاندان وی، افرادی خطرناک و منافق بودند. نفوذ اشعث در جامعه به سبب داشتن نسبتی نزدیک با رسول خدا بود. وی با تمام گروه ها در تاریخ اسلام هم مسیر بود. با هر سه خلیفه، با علی (ع) و با خوارج هم مسیر شد. در قتل امیرالمومنین (ع) نیز شرکت داشت. خانواده وی در خاندان ائمه راه یافتند. دختر وی همسر امام حسن (ع) شد و به دستور معاویه حضرت را مسموم کرد و به شهادت رساند. یکی از پسران وی، ابتدا در نامه ای به مسلم بن عقیل امان نامه داد تا مسلم به کوفه برود. اما زمانی که مسلم به کوفه وارد شد، امان نامه خود را باطل و مسلم را به شهادت رساند. یکی دیگر از پسران وی در نامه ای از امام حسین (ع) دعوت به عمل آورد تا امام به کربلا بیایند اما در روز عاشورا، به جای همراهی با امام، فرماندهی بخشی از لشکر دشمن را به عهده گرفت.

  • با توجه به اینکه ملعون بودن اشعث بر ائمه محرز بود، چرا باز هم ایشان به دختر و پسران وی اعتماد می کردند؟

دختر اشعث به امام حسن (ع) تحمیل شده بود. اشعث که در زمان علی (ع) دارای نفوذ و قدرت بود، بارها در مجامع عمومی از امام درخواست داشت که دختر وی را برای همسری امام حسن (ع) برگزینند. اصرارهای متعدد وی امام را وادار به این ازدواج کرد چرا که ایشان، امام جامعه بودند و باید با شرح صدر با اینگونه افراد برخورد می کردند. مانند رسول خدا که از انحراف برخی از یارانشان اطلاع داشتند، اما به خاطر رهبری و حفظ مصلحت جامعه و حکومت اسلامی مجبور بودند که با تسامح با اصحاب رفتار کنند، تا ایشان را در جامعه اسلامی حفظ کنند. همچنین امام حسین (ع) نیز به نامه ارسالی توسط پسر اشعث اعتماد نداشتند، بلکه به نامه جمیع کوفیان اعتنا کردند. چرا که ایشان تصمیم به جامه عمل پوشاندن به جهادشان داشتند. اگر هم این جهاد از کوفه آغاز نمی شد، ایشان در جایی دیگر این قیام الهی را صورت می دادند.

  • آیا در عصر حاضر نیز افرادی مانند کوفیان وجود دارند؟

افرادی که در کوفه برای امام نامه فرستاده بودند با کشته شدن مسلم از دور امام حسین (ع) پراکنده شدند. برخی دیگر از این افراد هم برای به دست آوردن ثروت و مقام به لشکر عمر بن سعد ملحق شدند. اینگونه افراد در عصر حاضر نیز به میزان قابل توجهی در جامعه وجود دارند که شخصیت آن ها به طور کامل برای مردم روشن و مشخص است.

منبع: دوهفته نامه چشمه استان مازندران

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها