طنز پس پریروز؛ رضا احسان پور:
اندكي پندارها تعمير ميشد بد نبود
بعد از آن گفتارها تعمير ميشد بد نبود
بعد تعمیر دوتا قبلی که گفتم بیت قبل
ذرّهای کردارها تعمیر میشد بد نبود
مُردم از بس که شنیدم حرفهای گلگلی!
مجری اخبارها تعمیر میشد بد نبود
گرچه آمار از گل و بلبل، پر است این روزها
باز هم آمارها تعمير ميشد بد نبود
چون اصولاً كار نيكو كردن از پر كردن است
حفرهي بيكارها تعمير ميشد بد نبود
تا ورافتد عادت مردارخواري از اساس
معدهي كفتارها تعمير ميشد بد نبود
پاچهخواري، پاچه پاره ميكند شلوار را
پاچهي شلوارها تعمير ميشد بد نبود
هر چه ديوار است، كج رفته است هي تا ناكجا!
لوچي معمارها تعمير ميشد بد نبود
هی به جای ساز، سیما گل نشانم میدهد*
تنبک و گیتارها تعمیر میشد بد نبود
تازگی قانون به آنجای خلایق نیست، پس
کلّهم هشدارها تعمیر میشد بد نبود
غیر مقداری قلیل اصلاً نداریم اختلاس
معنی مقدارها تعمیر میشد بد نبود
زیر لب میگفت با خود شخص صاحبمنصبی:
نشتی تودارها تعمیر میشد بد نبود
عيب، هرگز از من و ما نيست؛ ماها مهرهايم
پس لذا آچارها تعمير ميشد، بد نبود
بيضيِ قسمت بجاي دايره داريم ما!
سوزن پرگارها تعمير ميشد، بد نبود
راه پیش و پس نمانده غیر صبر و صبر و صبر...
چارهی ناچارها تعمیر میشد بد نبود
اختیارم را نمیخواهم بخواهم، پیشکش!
کاش این اجبارها تعمیر میشد؛ بد نبود!
::
شعر دیگر مثل سابق نیست، درباری شده
لاجرم دربارها تعمیر میشد بد نبود
- - -
* سیما، همان صدا و سیماست که صدایش توی وزن نگنجیده است و خب درست هم هست! چون منظور، تلویزیون است و حتی اگر بخواهند هم نمیتوانند تصویر آلات موسیقی را از رادیو پخش کنند!
دیدگاه تان را بنویسید