از عدالت‌طلبی اصیل تا فیش‌بازی رسانه‌ای/ مگر چقدر برای نظام اسلامی ارزش افزوده دارید؟

کد خبر: 541711

سیاهه تطبیقی اموال خود و خانواده تان را در سه مقطع سال های 55 ، 75 و 95 را منتشر کنید تا مشخص شود ارزش افزوده ی قدرت و ثروت و نفوذ شما در کسب آنچه دارید چقدر عادی است؟ لطفا به جای فیش حقوقی ارزش افزوده تان برای نظام مظلوم اسلامی را با ذکر مثال واقعی معلوم کنید.

از عدالت‌طلبی اصیل تا فیش‌بازی رسانه‌ای/ مگر چقدر برای نظام اسلامی ارزش افزوده دارید؟

از عدالت طلبی اصیل تا فیش بازی رسانه ای

سرویس اجتماعی فردا؛ محمد صادق دهنادی*: آنهایی که سازمان متبوع ما را می شناسند می دانند که حقوق مدیران در آن چقدر است و علی رغم یدک کشیدن نام شهرداری حتی حقوق و مزایایش با خود شهرداری هم متفاوت است. بنابر این اگر امروز می خواهم درباره ی حقوق_های_نجومی و حقوق_های چند ده میلیونی صحبت کنم نه توجیه کننده کسی هستم و نه از سر شکم سیری است و نه از طرفداری از جناح بازی و خیلی مبانی دیگر...

مرزهای حیثیتی نظام مدیریتی کشور

فرض کنید قرار شد از فردا همه حقوق مدیران به سه - چهار میلیون تومان برگردد! فکر می کنید نیازها و خطرات ارضی و سمائی مربوط به زندگی یک رئیس بانک، یک قاضی، یک شهردار، یک مسوول بیمه یا... تغییری خواهد کرد؟ آیا او ساده زیست خواهد شد؟ و یا یک عده آدم ساده زیست و درست و حسابی آماده داریم تا پس از قلع و قمع حدود هزار مدیر چند ده میلیونی جایگزین ایشان شوند؟ آیا موج های رسانه ای اگر بتواند فیش حقوقی را تغییر شکل دهد؛ اندازه جیب کسی کوچک تر خواهد شد؟

آیا هنگامی که در یک موج هیجانی زیر و بالای یک صنعت یا یک سازمان و مجموعه ای را به نابودی کامل می کشیم دقیقا به فرجام پرونده ای که بر طبل آن می کوبیم می اندیشیم؟

جواب مشخص است. در کشور ما آینده نگری معمولا منتفی است و نهایتا مباحث اصلی با جناحی و سیاسی شدن تغییر ماهیت می دهد و در نهایت به هیچ جا هم نمی رسد. تجربه ی دولت مهرورز قبلی نیز کاملا نشان داده است که ایجاد پاکدستی و ساده زیستی صوری یک سرش کانادا است و یک سرش زندان اوین.

فیش های حقوقی نجومی

منتقدان مجرم چه کسانی بودند؟

خیلی ها در این چند روز اعتراض کردند. به جز رهبر مخلص و پاک انقلاب به نظر می رسید هیچکدام این اعتراض ها وارد نبود، بالاخص منتقدین ابوالمشاغل. خیلی از این افرادی که زبان به انتقاد باز کردند و بعضا فیش خودشان را هم برای مردم چاپ کردند؛ درست است که یک حقوق چند ده میلیونی نمی گیرند اما چندین حقوق چند میلیونی نوش جان می کنند!

من جمله یکی از همین حضرات به طور مثال خودش کار خصوصی دارد. چند مجله و نهاد را اداره می کند. عضو چند شورا و مجموعه است و تازه در همه وقایع مهم و غیر مهم حاضر است. او به حقوق های چند ده میلیونی اعتراض دارد اما به نظر می رسد اگر کسی مثل رئیس بانک رفاه تمام انرژی و وقت و ایده اش را فقط صرف کار خودش کرده باشد و این حقوق را گرفته باشد به او و امثال او که رندانه از هر خرمنی خوشه ای به دهان می گیرند - یعنی همه کاره ها و هیچ کاره ها - شرافت دارد.

زمان یک مدیر چقدر می ارزد؟

به نظر می رسد در کشور ما درآمد و حقوق هر دو قشر (مدیران و ابوالمشاغل ها) با دستمزد استیو جابز یکی است. تاکید نگارنده به کلمه درآمد به جای یک فیش حقوقی قابل دور زدن دلیلی دارد که بعدا توضیح کامل آن ذکر خواهد شد.

زمان گذاری افراد و کیفیت کاری و تمرکز فکری آن ها بر یک کار بسیار مهم است. واقعا باید مشخص شود که یک کار چقدر می ارزد؟ و در پایان بدون این که در دام شعارهای مردم فریبانه بیفتیم در کنار همه سوالات بپرسیم که برای یک سمت شبانه روزی مانند مدیریت چه به لحاظ هزینه های اضافی خانوادگی و اجتماعی و چه به لحاظ سختی کار چه هزینه ای مقرون به صرفه است؟

باید مراقب بود. به کارگیری و افتضاح امثال خاوری و معاون اول زندانی دولت مهرورز نتیجه ی نگاه سطحی به مقوله ی عدالت_اجتماعی هستند و گروه زیادی از نخبگان به دلیل برخوردهای شعاری با مقوله عدالت از سیستم ها برای همیشه خداحافظی کردند.

بسیاری از ابوالمشاغل ها نیز بخاطر نگاه غیرحرفه ای به امور و تساهل بالادستی ها بدون این که بازخواست شوند با دریافت ساده زیستانه ی چند نوع کار، پول ده ها نهاد بیت المال را با هم تباه می کنند. کدام بد است و کدام بدتر ؟ شما قضاوت کنید...

کاریکاتور فیشهای حقوقی نجومی

دفاع از افشاگر افشا شده

چند روز پیش سید یاسر جبرائیلی فیش واقعی حقوق حاج حسین شریعتمداری مدیر مسئول محترم روزنامه کیهان را منتشر کرد تا مشخص شود پیشکسوت عدالت طلب انقلاب سر مدعای قدیمی اش مانده است . فیش جعلی برای آقای افشاگر، نشان داد که موضوع فیش ها حالا در حال تبدیل به یک دعوای جناحی کثیف است.

نکته بسیار زشت چنین دروغ هایی که البته رفقای کیهان هم باید به نوبه ی خود به آن حساس باشند این مطلب که در جامعه مجازی هیجان طلب ما هر گونه خطایی بی تحقیق توسعه یافته و انتشار می یابد. برای ما روزنامه نگارها و همچنین نیروهای عدالت طلب کشور ضروری است که توجه بیشتری به قانون و صداقت است.

زمان دولت گذشته لیست مفسدین اقتصادی همیشه بجای قوه قضائیه در جیب احمدی نژاد بود و اساسا رای به دکتر احمدی نژاد رای به این گفتمان تلقی می شد. در ماجرای بانک پارسیان هم در همان دوره مشخص شد که از برخورد هیجانی با گزارش های قصد و غرض دار علیه مدیران ممکن است چه آبروریزی هایی برای مقامات ایجاد شود. اما مع الاسف باید گفت مجموعا پارادایم افشاگری در کشور ما طرفداران بی شماری دارد.

ملت هیجان زده ما اعم از اصولگرا و اصلاح طلب هم همیشه دنبال محرمانه هایی هستند که معمولا در آن اولین قربانی آبرو ی یک بخت برگشته است. این در حالی که در دین ما هتک حرمت یک مجرم نیز جایز نیست. به نظر می رسد، فساد این نوع افشاگری ها که معمولا با درصدی از دروغ غلو و اغراض سیاسی و اجتماعی همراه است از فساد دزدی بیت المال، اختلاس، حقوق های نجومی و... کمتر نیست زیرا خطای بزرگ مالی را می توان با مجازات خاطی و استرداد اموال جبران کرد اما بی اعتمادی مردم به نظام و اجتماع را هرگز.

همه ی ما باید بپذیریم در جمهوری اسلامی ایران ملاک رسیدگی به جرائم قانون و دادگاه صالح است. حتی اگر مثل همین فقره حقوق نجومی، آن قوه به وظیفه نظارتی خودش درست عمل نکرده باشد. اگر کسی را می شناسید که بدون مراجعه به بخش های نظارتی شخصا علاقه به کسب اطلاعات و بازی با آن دارد در مسیر بدی قرار دارد.

یادمان نرود حفظ آرامش و اعتماد عمومی اینقدر مهم است که مولای ما امام علی علیه السلام وقتی در دادگاه یکی از چهار شاهد یک جرم بزرگ دیر به دادگاه می آمد بی درنگ دعوا را فیصله می دادند و آن سه نفر شاهد را به جرم تهمت حد می زد.

عدالت طلبانی که معمولا در این قضایا و مشابه آن بجای دادگاه در رسانه ها اسناد منتشر می کنند باید بدانند که اندیشه شکل دادن جمهوری اسلامی در دل جمهوری اسلامی به رهبری خودشان نه عملی است و نه پر فایده.

انتشار فیش حقوقی جعلی حسین شریعتمداری

فرجام رسوایی فیش های نجومی

در قصه ی فیش های نجومی دو گروه رسواگر و رسوا شده و هم چنین مسئولان کاهل نظارتی هر کدام به اندازه ای با اخلاق اجتماعی بازی کردند و به نحو اتم و اکمل جمهوری اسلامی را دشمن به شاد نمودند. حالا که این کار صورت گرفته، برداشتن گام های تکمیلی این اتفاق باید مورد مطالبه عموم باشد.

برخی از اقداماتی که می تواند در آینده نزدیک دور زدن فیش های حقوقی را در قالب هدیه خانه و ماشین و سکه و... از ریشه درمان کند، توجه به تلفیق در مفهوم درآمد و فیش حقوقی و رصد دقیق همزمان درآمد، فعالیت و منزلت است. کشور چه در چارچوب مصوبات مجلس و یا بخشنامه های قوه قضا باید درباره ی موارد ذیل به اجماع و عمل برسد.

1- اجرای نظام هماهنگ پرداخت برای دولت و شهرداری ها و خصولتی ها ، نهادهای انقلاب، سازمان ها و شرکتهای آن ها و پیمانکارانی که معمولا حیاط خلوت سازمان ها هستند.

2- بحث کافی درباره نظام مزایا، فوق العاده ها پاداش و خدمات نقدی و غیر نقدی مشمولان این نظام به نحوی قوانین نامتناسب باعث دفع نیروهای زبده و فرار مدیران کاری و کار بلد نشود.

3- صدور آیین نامه درباره امکانات قابل ابتیاع و لازم الفروش مجاز ادارات ارگان ها اعم از هتل ، ورزشگاه و.... هر امتیاز رفاهی که کار کردن را در یک بانک یا وزارت_نفت را از جاهای دیگر دلپذیرتر می کند و اداراتی چون آموزش و پرورش و ارشاد را در ته صف علاقمندی مدیران و پرسنل قرار می دهد.

3- تعیین تکلیف نهایی سختی_شغل ، حق خلاقیت و پاداش کار آفرینی و سود آوری آن در یک قانون مستقل

4- ایجاد سامانه ملی دسترسی به مجموع درآمد افراد به جای مبنا بودن فیش_حقوقی از طریق ایجاد سامانه شفاف گردش مالی بر اساس کد ملی و مبارزه با پولشویی و دور زدن قانون

چه این که مشاهده شده فردی دارای حقوق_نجومي نیست اما در کسوت عضو هیات علمی، حکم مشاور، محقق، نویسندگی، تدریس، عضویت در هیات مدیره، کسب و کار خارج از اداره به در آمدی فراتر از حقوق نجومی دست می یابد.این نوع افراد با زخمی کردن و اشغال مناصب جان مدیریت در جمهوری اسلامی را گرفته اند.

5- تعیین تکلیف درآمدهای نجومی ثبت نشده برخی از بیت المال ، نهادها و اشخاص بدون هر گونه محاسبه و مالیات دادن.

شفاف عرض کنم مداحان حرفه ای، سخنرانان، مجری ها، هنرمندان، خوانندگان من جمله از این هایی که امروز گرد و خاک زیادی برای فیش های نجومی برپا کرده اند و در قالب سرود و خطابه حماسه ها می آفرینند. در کنار پیمانکاران متنفذ و گردن کلفت که معمولا با فشار و ولابی پروژه می گیرند، هیچ نظارتی بر تناسب درآمد و عملکرد و توانایی شان نیست و ده ها برابر نجومی ها برداشت دارند و کسی هم نمی بیند و اتفاقا مدیران نجومی پس از خروج از سیستم اداری تجربیات شان برای غارت بیت المال را در آن اشتراک گذاری می کنند.

باید با اجرای مقررات جامع پرداخت کشور و همچنین اجرای قوانین پولشویی و ورودی و جابجایی و ردیابی پول تحت نظر باشند. این مضحکه است که کسی مدیر شود و بخاطر سمت و منصب ش در اتاق شیشه ای بنشیند و خدایی نکرده روزنامه نگار و مداح و سخنران و بازیگر و خواننده و منتقدی که از هزار جا حقوق و صله و پاکت می گیرد و یک ریال هم مالیات نمی دهد، در هر محفل و مجلسی دم به افشاگری باز کند. سخن گفتن در این فقره سخت نیست.

از عدالت طلبی اصیل تا فیش بازی رسانه ای

فیش حقوقی یا مجموع درآمد ؟

انحرافی ترین کاری که می توانیم از این به بعد شاهد آن باشیم انتشار فیش های حقوقی برای نشان دادن پاکدستی و درستکاری باشد.آن هایی که بویی از سیاست برده اند می دانند این کار چقدر مسخره است! انگار جامعه آنقدر ساده و بیسواد است که نمی فهمد فردی که به مجلس یا یک وزارتخانه می رود برای حقوقش نمی رود! از جمله این که الان وزیر بهداشت از محل ثروت شخصی اش می تواند بخش بزرگی از وزارت متبوع اش را بخرد و در راه خدا آزاد کند.

برخی ادعا می کنند کسی می تواند در دولت یا مراکز عمومی در آمدی داشته باشد و بیرون از محدوده ی کار رسمی در ساعات غیر اداری ! بزینس دیگری راه بیندازد. اما این تصور خطای بزرگی است. در مملکتی که 85 درصد اقتصاد آن دولتی و خصولتی است هر کسی هر درآمدی داشته باشد مستقیم یا غیر مستقیم دستش وسط جیب بیت المال است. تازه این خارج از بحث تاثیر قدرت و رانت و راه های سوء استفاده دیگر در بزینس های شخصی است که بحثی مستقل است

به نظر می رسد برای مبارزه با راه های عوام فریبی مالی کارمندان که به زودی به جای فیش های شفاف حقوقی روش های نوین سوء استفاده از بیت المال و در رفتن از مالیات را کلید خواهد زد، توجه به چند نکته ضروری است:

1-درآمد مجموعه خدمات سازمان اعم از خدمات مشهود و نامشهود به پرسنل خود است. چیزی که هیچ جا ثبت نمی شود اما گاه ده ها برابر رقم مالی فیش ارزش دارد. جشن های پرسنلی و جشنواره فرهنگی - رفاهی برخی نهادهای متمول گاهی به اندازه حقوق سرانه یک کارخانه ی در حال تعطیلی می ارزد.

این رویه هایی که در فیش حقوقی قابل توجه و قبول نیز نیست، موجب ایجاد فضای متفاوت بی عدالتی در جامعه می شود. بنابر این هزینه ی بیت المال برای نیروی انسانی با هر عنوانی باید در حوزه درآمدی سطح بندی و محاسبه شود.

2-پاداش، هدیه، وام مسکن سازمانی، ماشین، راننده، تسهیلات بیمه ای، سفر و فرصت مطالعاتی خارج از کشور و ویلای فول بورد تابستان و زمستان، بن های غیرنقدی و تسهیلات دیگر الفاظی هستند که در هیچکدام از فیشها درج نمی شوند و قابل درج هم نیستند. باید درباره ی وضعیت نابسامان این نوع خدمات در پسانجومی حقوق مدیران فکر جدی کرد.

3- درآمد اعم از پاداشی است که در قالب ملک و خودرو در تعاونی های مصرف و مسکن با هزار کمک و بخشودگی واگذار می شود و باعث شده که بانک های ایران چند برابر بانکهای رباخوار یهود هزینه داشته باشند و بهره دریافت کنند. تا زمانی که بانک ها به جای بانکداری هزینه های جاری اینچنینی دارند، تفکر درباره پائین آوردن نرخ تسهیلات و سودآوری آن ها خطاست. کلیه املاک و مستغلات غیر درآمدی و غیر سرمایه ای بانک ها باید برای از بین رفتن زمینه هزینه زایی برای این بنگاه ها تعیین تکلیف شود.

4-لطفا فیش منتشر نکنید.سیاهه تطبیقی اموال خود و خانواده تان را در سه مقطع سال های 55 ، 75 و 95 را منتشر کنید تا مشخص شود ارزش افزوده ی قدرت و ثروت و نفوذ شما در کسب آنچه دارید چقدر عادی است؟

5-لطفا به جای فیش حقوقی ارزش افزوده تان برای نظام مظلوم اسلامی را با ذکر مثال واقعی معلوم کنید.

6-بزرگترین دارایی در جهان ارتباطات سرمایه شهرتی است. با این قسمت مهم بیت المال چه کرده اید؟ در این بار حرف های بسیاری داریم که در یک مقاله مستقل باید بدان پرداخت.

* دانشجوی دکتری مدیریت رسانه ای

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها