چرا «پدر موشکی ایران» کار فرهنگی را رها کرد و سپاهی شد؟

کد خبر: 909687

سه ماه قبل از شروع جنگ عراق، شش ماه بعد از شروع کار اطلاعاتی، ۹ ماه بعد از زدن دفتر فرهنگی، یکسال بعد از رفتن به جهاد و حدودا یک سال و نیم بعد از انقلاب، «حاجی» رسمی سپاه شد.

چرا «پدر موشکی ایران» کار فرهنگی را رها کرد و سپاهی شد؟

خبرگزاری میزان: سه ماه قبل از شروع جنگ عراق، شش ماه بعد از شروع کار اطلاعاتی، ۹ ماه بعد از زدن دفتر فرهنگی، یکسال بعد از رفتن به جهاد و حدودا یک سال و نیم بعد از انقلاب، «حاجی» رسمی سپاه شد.

شهید «حسن طهرانی مقدم» به عنوان پدر موشکی جمهوری اسلامی ایران، بیشترین نقش را در توسعه صنعت موشکی جمهوری اسلامی ایران داشته است؛ موشک‌هایی که امروز با برد ۲ هزار کیلومتری، خواب راحت را بر چشمان دشمنان جمهوری اسلامی ایران حرام کرده‌اند.

«دانشمند برجسته»، «مدیر بلند همت» و «پارسای بی‌ادعا» صفت‌هایی بودند که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای چند روز پس از شهادت «حسن طهرانی مقدم» در سال ۱۳۹۰ به او اطلاق کردند. خبرگزاری میزان بُرش‌هایی از زندگی این قهرمان کشورمان را که در کتاب «مردی با آرزو‌های دوربُرد» گردآوری شده است، منتشر می‌کند.

داستان هفتم

امنیت مردم مهم‌تر از رفاه‌شان بود. برای همین همه، حسن آقا و باقی نیرو‌های جهادی، سازندگی را رها کردند و رفتند کمک محمد آقا. آن روز‌ها گروهک‌های نفاق و تجزیه‌طلب طرفدار شوروی در شمال کشور لانه کرده بودند و هر روز خبر‌های جدیدی از انفجار‌های بزرگ و کوچک در جا‌های مختلف پخش می‌شد.

توی همان شرایط بود که فرمانده وقت سپاه، محمد مقدم را کرد مسئول اطلاعات سپاه منطقه سه کشور. یعنی به نوعی مسئول امنیت گیلان و مازندران آن روزها، که شامل گلستان امروزی هم می‌شد. اما محمد آقا دست تنها و بدون حسن و باقی بچه‌های قدیمی هیئت محبان فاطمه (س) و مسجد زینب کبری (س)، بعید بود بتواند کاری بکند.

توی همان چند ماه بود که حسن آقا به صورت فشرده کار اطلاعاتی و نحوه طبقه بندی خبر‌ها و لایه دوستی‌ها را یاد گرفت. همان طور که توی چندماهی که بین جهاد و سپاه فاصله بود، به کمک عبدی - بهترین دوستش - کار فرهنگی را یاد گرفته بود. دفتر فرهنگی زده بودند توی تهران و کارشان شده بود تغذیه کتابخانه‌های مساجد با کتاب‌های درست و جوابیه نوشتن برای مقاله‌های التقاطی و نشریه درست کردن برای مدارس. تازه بعد از همه این‌ها بود که حاجی رسمی سپاه شد. سه ماه قبل از شروع جنگ عراق، شش ماه بعد از شروع کار اطلاعاتی، ۹ ماه بعد از زدن دفتر فرهنگی، یکسال بعد از رفتن به جهاد و حدودا یک سال و نیم بعد از انقلاب. وقتی که ضدانقلاب‌ها استاد مطهری و آیت الله قاضی را شهید کرده بودند و در فکر کار‌های خرابکارانه بیشتری بودند. چاره‌ای نبود. امنیت مردم مهم‌تر از رفاه و فرهنگ و همه چیزشان بود.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها