جامعتین به مطالبات و رای مردم توجه بیشتری کنند/ اصولگرایی که جایگاه مردمی ندارد اصولگرا نیست

کد خبر: 274488

جامعه مدرسین وعلما باید به مردم نزدیک تر شوند و برای رای مردم و نظر اکثریت مردم وزن و اعتبار بیشتری قائل شوند. مهمتر از همه اینها این است که هر کسی خودش را محور مطلق نداند بلکه به مشورت و مشاوره و توجه به نظرسنجی ها بیشتر اهمیت بدهند. تکلیف مداری درست است ولی به هر حال در خلاء نمی شود مشی سیاسی را پیدا کرد. بلاخره مردم و جامعه هستند با مطالباتشان.

جامعتین به مطالبات و رای مردم توجه بیشتری کنند/ اصولگرایی که جایگاه مردمی ندارد اصولگرا نیست
سرویس سیاسی«فردا»، ابراهیم بهشتی - حجت الاسلام غرویان عضو جامعه مدرسین در گفتگوی با «فردا» از ضرورت تجدید نظر جامعتین در برخی کنش ها و تعریف خود از اصول گرایی سخن گفت و تاکید داشت که هشدار آیت الله یزدی درباره انشقاق در جامعه مدرسین به جا بوده است. او توصیه می کند که علما و جامعه مدرسین و جامعه روحانیت باید فاصله خود با مردم و مطالبات آنها را کمتر کنند.

حاج آقا غرویان شما این اصطلاحا پیش درآمدی که آقای روحانی در جهت تعامل و ارتباط با روحانیت و علما داشته است را چگونه ارزیابی می کنید. آیا خوشبین هستید که بین دولت آینده و روحانیت رابطه حسنه ای برقرار شود؟

قرائن نشان می دهد مراجع به خاطر پیروزی آقای روحانی در انتخابات به طور طبیعی وحدت و همدلی بیشتری پیدا کردند. یعنی موفقیت آقای روحانی باعث وحدت بیشتر مراجع، علما و روحانیت شد و این یکی از آثار پر برکت این انتخابات بود. شخصیت آقای روحانی شخصیتی وحدت ساز است و این خود بسیار بسیار امیدوار کننده است. ملبس بودن به لباس روحانیت، یک عامل جذب حوزه به سمت حکومت و دولت است و خود این باعث همکاری بیشتر علما و مراجع با دولت خواهد شد. آشنایی آقای دکتر روحانی با ادبیات حوزوی و ادبیات علما و مراجع و آداب و طرز سلوک رفتاری در حوزه امتیازات بسیار بزرگی است که می تواند زمینه های همکاری بیشتر را فراهم کند.

در انتخابات ریاست جمهوری مشخصا دو تشکل روحانی جامعتین ( جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز) از کاندیدای دیگری حمایت کردند. این نمی تواند مانعی بر سر ارتباط یا تحکیم رابطه دولت با روحانیت باشد؟

نه. به نظر من مانع اصلی این نیست. جامعتین اصول گرا هستند. نکته ای که به نظرم بعد از این انتخابات باید تحلیل شود این است که اصلا اصول گرایی چه معنایی دارد. اصل به معنای ریشه است و ریشه در درخت باعث استحکام و پایداری است. ما باید ببینیم این اصول گرایی اصطلاحی در ادبیات سیاسی ما ریشه در کجا دارد. خیلی ها می گویند اصول گرایی شکست خورد. این چه اصول گرایی است که مردم به آن رقبتی نشان نمی دهند. ریشه این اصول گرایی در کجاست؟ به نظر من این ریشه باید در بین مردم باشد. آن اصول گرایی که در بین مردم جایگاه و پایگاهی نداشته باشد و مردم به آن پشت کنند، معلوم می شود که اصول گرایی نیست. اصول گرایی ظاهری و سطحی است. حضرت امام (ره) فرمودند میزان رای ملت است. اصول گرایی هم باید اصل و ریشه خود را در بین دلهای مردم و قلوب مردم محکم کرده باشد. این انتخابات نشان داد که ما باید در تعریف و مفهوم اصول گرایی بنشینیم و تحلیل مجدد کنیم. اصول گرایی این نیست که هر کسی طبق سلیقه و فکر خودش اصول گرایی را معنا کند. اصول گرایی باید در دینداری و مردم ریشه داشته باشد. جامعه روحانیت و علما و حوزویان دوباره یک تجدید نظری در تعریف اصول گرایی خواهند کرد. حداقل رفتارهای خودشان را بررسی مجدد می کنند تا ببینند این رفتار سیاسی با اصول گرایی به معنای واقعی سازگاری دارد یا ندارد.

معطوف به فرمایشات شما و با توجه به فضای سیاسی به نظر می رسد یک اختلاطی بین اصول گرایی به معنای یک برند سیاسی با اصول گرایی به معنای یک مفهومی که همه را می تواند در بر داشته باشد بوجود آمده است. به نظر شما کنش های گروه های مرجعی همچون جامعتین در این اختلاط مفهومی چقدر تاثیر داشته است؟ فکر نمی کنید برخی از کنش های این دو گروه مرجع هم نزدیک به همان مفهوم سیاسی اصول گرایی بوده است؟

بله. من ایده آلیستی و انتزاعی و مجرد از واقعیت های اجتماعی بحث نمی کنم. به هر حال اصول گرایی را اصول گرایان در جامعه متبلور می کنند. جامعتین و اعضای آنها هستند که مفهوم اصول گرایی را در کنش های اجتماعی و سیاسی خودشان نشان می دهند. آنچه مهم است رفتار و عملکرد سیاسی است والا مفهوم انتزاعی اصول گرایی که فایده ای بر آن مترتب نییست. من معتقدم رفتار اشخاص در جامعتین باید با معیار امام (ره) و منویات مقام معظم رهبری تنظیم شود. مثلا مقام معظم رهبری یکی از محورهای فکریشان جذب حداکثری و دفع حداقلی بود. این را علما و همه اصول گرایان باید مد نظر قرار دهند و طوری رفتار کنند که باعث جذب حداکثری مردم شود. اما به اسم اصول گرایی عکس این عمل کردند و نتیجه این شد. نکته دیگر این است که من آقای دکتر روحانی را جزو اعتدال گرایان می دانم و معتقدم این تقسیم بندی اصلاح طلبی- اصول گرایی دارد زمانش به سر می رسد و یک مفهوم جدیدی با انتخاب آقای روحانی پدید آمد بنام اعتدال گرایی که نه آن اصول گرایی خشک است و نه اصلاح طلبی افراطی.

جامعتین چقدر می تواند در تحقق اعتدال به دولت آقای روحانی کمک کند؟

علما و روحانیت در جامعتین خیلی می توانند بر مردم نفوذ داشته باشند. البته یک مقدار باید بنشینند و اوضاع جامعه را واقع بینانه تر تحلیل کنند و مطالبات مردم را ببینند. پشت دیوارهای بسته نمی شود درباره واقعیات عینی جامعه صحبت کرد. به روز بودن و عالم به زمان بودن و مطالبات مردم را درست تشخیص دادن خیلی مهم است. مقام معظم رهبری هم فرمودند که رقابت ها تمام شد و رفاقت ها باید آغاز شود. این باید سرلوحه کار باشد تا آن جایگاه جامعتین دوباره احیا شود. اخیرا آیت الله یزدی هم به نکاتی اشاره کردند و گفتند که تفرقه باعث آسیب های بزرگی به جامعتین شد. این تفرقه ها مشکل اصلی است که متاسفانه باعث آسیب می شود.

من هم می خواستم به همین سخنان آیت الله یزدی اشاره کنم و این فراز از اظهارات ایشان که گفتند جامعه مدرسین تا مرز انشقاق هم پیش رفته است. شما به عنوان عضو این تشکل روحانی جنس اختلافات موجود در جامعه مدرسین را چگونه می دانید. اختلافات سیاسی است یا مبنایی و فکری؟ آیا این اختلافات واقعا آنقدر پررنگ است که آیت الله یزدی هشدار دادند؟

بله اگر مهم نبود که ایشان نمی گفتند. اختلافات بیشتر سیاسی است. در اصول همه با هم مشترک اند ولی هر کسی تکلیف خود را یک طوری می داند. افرادی هستند که خودشان را محور مطلق می دانند و تکلیف را در آن چیزی که خودشان تشخیص می دهند، متعین می دانند. اینها باعث این تفرقه ها می شود. البته من فکر می کنم اختلاف علمی و اختلاف نظر در این سطح یک امر طبیعی است ولی باید به نظر سنجی های مردمی توجه بیشتر می شد. تکلیف مداری درست است ولی به هر حال در خلاء نمی شود مشی سیاسی را پیدا کرد. بلاخره مردم و جامعه هستند با مطالباتشان. اینکه ما باید به تکلیف عمل کنیم حرف درستی است اما این تکلیف در خلاء محقق نمی شود و باید در متن همین مردم و جامعه تعین پیدا کند. باید بیشتر به مردم شناسی و جامعه شناسی و مخاطب شناسی بپردازیم تا بتوانیم در امور سیاسی مطالبات مردم را درست تشخیص دهیم و موفق شویم.

در مجموعه های این گونه وقتی اختلافات از یک حدی می گذرد و بخصوص مبنایی می شود، گریزی از انشقاق و جدایی نیست. آنچه الان مشهود است تفاوت بارزی میان سیر و سلوک سیاسی و شاید فکری بین آیت الله مصباح یزدی و آیت الله یزدی و بدنه جامعه مدرسین است. این اختلاف و تفاوت در عرصه های مختلفی از جمله انتخابات دیده شده است. با این وجود شما پیش بینی نمی کنید که مجموعه آقای مصباح کلا از جامعه مدرسین جدا شوند؟

البته آیت الله مصباح مدتهاست که در جلسات جامعه مدرسین شرکت نمی کنند.

بله ولی تعدادی از اعضای جامعه هستند که متمایل به شیوه فکری و سیاسی ایشان هستند و آیت الله یزدی هم در مصاحبه اخیر از آنها یاد کرده بودند .

اینها چند نفر بیشتر نیستند و اکثریت جامعه مدرسین با همان طیف فکری آیت الله یزدی همراهی دارند. من خیلی بنا ندارم بپردازم به این موضوع. امیدواریم گذشت زمان مسایل را حل کند.

در انتخابات اخیر ریاست جمهوری، آقای ولایتی نامزد مورد حمایت جامعتین رای پایینی آوردند. خود شما اگر بخواهید ارزیابی از کنش انتخاباتی جامعه مدرسین داشته باشید، آیا مواردی هست که باید در جامعه مدرسین لحاظ شود یا تجدید نظری صورت گیرد؟

من باز هم تاکید می کنم به این که جامعه مدرسین وعلما باید به مردم نزدیک تر شوند. فاصله خودشان با واقعیات جامعه و موقعیت مطالبات مردم را کمتر کنند و برای رای مردم و نظر اکثریت مردم وزن و اعتبار بیشتری قائل شوند. مهمتر از همه اینها این است که هر کسی خودش را محور مطلق نداند بلکه به مشورت و مشاوره و توجه به نظرسنجی ها بیشتر اهمیت بدهند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها