اصولگرایی شکست نخورد، اصولگرانماها شکست خوردند/نان به نرخ روزخورها را در دولت آینده خواهیم دید

کد خبر: 269911

من حرفم این است که چرا این افراد به نام اصولگرایی به این جریان آسیب وارد کرده و می کنند که امروز همه جا بحث شکست اصولگرایان مطرح شود. سره از ناسره باید می شد، که شد. مردم آنهایی که پای بند به ارزش های امام و انقلاب بودند را شناختند، متوهمان و تفرقه افکنان را شناختند و کسانی هم که نان به نرخ روز خوران حرفه ای اند را بیشتر خواهند شناخت. من مطمئن هستم که این نان به نرخ روزخوران در دولت آینده نیز حضور خواهند داشت.

اصولگرایی شکست نخورد، اصولگرانماها شکست خوردند/نان به نرخ روزخورها را در دولت آینده خواهیم دید
سرویس سیاسی «فردا»- اصولگرایان شکست خوردند یا جریان اصولگرایی و در این راستا چه جریان و جریاناتی مسبب این اتفاقات بودند؟ این سوالی است که در ذهن بسیاری از اهالی سیاست و مردمی که پای صندوق های رای آمدند در طول هفته گذشته ایجاد شد و پاسخ های متعددی برای آن بیان شد. در این بین دکتر عماد افروغ، تحلیلی متفاوت از علل عدم موفقیت اصولگرایان در انتخابات یازدهم دارد و در گفتگو با «فردا» این انتخابات را نوعی آسیب شناسی در حوزه گفتمان اصولگرایی دانست. این گفتگو را در ادامه بخوانید.
- ارزیابی شما از نتیجه انتخابات چیست و آیا عدم موفقیت اصولگرایان در انتخابات یازدهم را شکست این جریان تلقی می کنید؟

من به هیچ وجه صلاح نمی دانم که از کلمه شکست برای اصولگرایی و اصول گرایان واقعی استفاده شود. اصولگرایی نباید صرفاً به مثابه یک جریان سیاسی دیده شود که با نتیجه انتخابات سرنوشت آن بالا و پایین شود، ضمن اینکه هنوز هم برای من معلوم نشده که جناج مخالف اصولگرایی پیروز انتخابات شده باشد. مسئله امروز بغرنج تر و پیچیده تر از آن است که بخواهیم بگوییم یک طرف جریان علی الاطلاق اصولگرا و یک طرف دیگر علی الاطلاق اصلاح طلب بودند، چراکه اشتراکات در هر دو جریان زیاد است.

- پس بنابراین چه آینده ای می توان برای جریان اصولگرا پیش بینی کرد و در کل چه عواملی سبب شد تا امروز این جریان نتواند به موفقیت دست یابد؟

گفتمان اصولگرایی نه تنها شکست نخورده بلکه به خاطر پیشینه ای که دارد می تواند یک بازسازی در خود ایجاد کرده و دوباره با پشتوانه قدرت مدنی و با فراگیری بیشتر به عرصه قدرت رسمی بازگردد. گفتمان اصولگرایی گفتمان جامعی است که در پیوند با منظومه تمام عیار انقلاب اسلامی می تواند عطش جامعه را سیراب کند. این گفتمان از هر حیث، چه به لحاظ مفهوم وتعریف سیاست، چه به لحاظ نوع نگاه به عدالت اجتماعی و چه به لحاظ جایگاهی که برای اخلاق و معنویت برای سیاست قائل است، نشات گرفته از گفتمان انقلاب اسلامی و اندیشه های امام راحل (ره) است. بنابراین تعبیر شکست، مفهوم بجایی برای جریان اصولگرایی به مثابه یک گفتمان نیست. پیروزی و شکست صوری و انضمامی برای یک گفتمان جامع مفهوم ندارد. اما اگر منظور ما از شکست،کلیت این گفتمان نباشد و افراد و شاخه ها و شعبات عینی و انضمامی منتسب به این گفتمان مد نظر باشد، آنگاه صورت مسئله فرق خواهد کرد و در واقع موضوع ما ظهور و افول جریانات منتسب به اصول گرایی و مسئله ما آسیب شناسی این جریانات خواهد بود. در بررسی موفقیت انضمامی و عینی این گفتمان ریشه دار و جامع نیز می توان به پیروزی انقلاب اسلامی و سرنگونی رژیم پوسیده و منحط پهلوی و در کل دیکتاتوری پادشاهی، استقرار نظام جمهوری اسلامی، استقلال سیاسی و موفقیت در دفاع مقدس و سایر موفقیت ها اشاره کرد. در دهه اول انقلاب اسلامی، وجه عینی این گفتمان را در حد امکانات و فرصت ها و محدودیت هایش لمس کرده و با آن آشنا شدیم. همین که گفتمان انقلاب اسلامی توانست یک رژیم مستبد با آن ریشه تاریخی را از بین ببرد یک پیروزی بزرگ و مقدمه و بستری است برای انتقال این گفتمان به جهانیان. اما در دهه دوم انقلاب و سال های بعد از جنگ، از این گفتمان فاصله گرفته شد و توسعه اقتصادی غیر فرهنگی، یک سویه و شتابان در دستور کارمان قرار گرفت. این توسعه اقتصادی جای خودش را به توسعه سیاسی داد که این توسعه سیاسی نیز در راستای همان توسعه اقتصادی از سه ویژگی بیگانگی با فرهنگ، غیر جامع و شتابان بودن برخوردار بود و بعد از آن رجعتی به اصل گفتمان انقلاب اسلامی صورت گرفت. اما متأسفانه در این بین، فردی تیزهوش و دارای شم زمانی و مکانی قابل توجه و تفکر برنامه ریزی شده، به خوبی توانست از فضای احساسی و عاطفی رجعت فوق، کمال بهره برداری را کرده و بر این موج سوار شود و زمام امور را به دست گرفته و با ایجاد امید در ملتزمان به گفتمان انقلاب اسلامی و اصولگرایی نوظهور، منویات خود را یکی پس از دیگری و با حمایت های ایدئولوژیک برخی چهره ها ی دینی به پیش ببرد.

- هیچ کس در آن دوران به این نتیجه دست نیافت که این فرد و این دسته در واقع پایبند به اصول نیست؟

وقتی مباحث مربوط به چینش کابینه و این دست مسائل به وجود آمد، عده ای از اصولگرایان که همواره سعی داشتند به آرمان های امام (ره) متصل تر و پایبندتر باشند و عقد اخوت نیز با کسی نبسته بودند متوجه شدند که این نسخه، نسخه اصیل اصولگرایی نبوده و بدل آن است. این افراد بلافاصله نقدهای خود را مطرح کردند.

- اما گروهی دیگر بودند که این نقدها را قبول نداشتند...

بله. گروهی دیگر در درون به اصطلاح جریان اصول گرایی این نقدها را قبول نداشتند و شروع به مخالفت با منتقدان به طرق مختلف و حتی غیر اخلاقی کردند. در این خصوص نیز یا به تخریب منتقدان پرداختند، یا سیاست های غلط در پیش گرفته را توجیه کردند و یا اینکه مصلحت اندیشانه جلوی هرگونه حق گویی را گرفتند. در اثر این سکوت ها، توجیهات و تأییدات، بتدریج وجه انضمامی اصول گرایی دچار آسیب جدی شد. البته، پر واضح است که به لحاظ گفتمانی نمی توان آنها را اصول گرا نامید. بارها گفته شده که اصول گرایی با اصول تعریف می شود نه با به اصطلاح اصول گرایان. این ها به نظر من اصولگرا نبودند و فقط نام اصولگرایی را یدک می کشیدند. یک اصولگرا ذاتاً نمی تواند محافظه کار باشد. وقتی محافظه کاری و مصلحت اندیشی مطرح می شود و در برابر زشتی ها سکوت اتخاذ می شود، نام این را ما نمی توانیم اصولگرایی بگذاریم. عده ای که همواره نان به نرخ روز خور هستند، عده ای که همواره موضع عوض می کنند و همیشه می خواهند با اتصال کلی به جریان های مختلف در جریان قدرت باقی بمانند، این ها هم به گفتمان اصولگرایی آسیب وارد کردند و هم سیاست های ناموجه دولت را تطهیر کردند. این افراد کاری کردند که سیاست های ناموجه دولت در 8 سال گذشته به گونه ای نهادینه شود.

- ارزیابی شما از رفتار اصولگرایان در انتخابات یازدهم چیست؟ آیا آنها واقعا بر مبانی اصولگرایی پای بند بودند؟

در این انتخابات ابتدا فضا طیفی بود و این فضای طیفی واقعیت جامعه ما بود. این جامعه طیفی، در آرایش کاندیداها خودش را نشان داد. در این انتخابات به طور کلی می توان آرایش کاندیداها را 2 به 6 معرفی کرد. یعنی 6 نفر اصولگرا یا تا حدودی منتسب به اصولگرایی و 2 نفر نیز اصلاح طلب یا تاحدودی اصلاح طلب حضور داشتند. در این بین آقای حداد همانطور که قبلا اعلام شده بود بهترین کار ممکن را انجام داد و کناره گیری کرد و بر عهد خود استوار ماند. آقای حداد با این کار نشان داد علیرغم همه انتقاداتی که در مجلس هفتم به ایشان وارد است به جریانی وابسته است که التزامش به انقلاب اسلامی بیشتر از برخی از اصول گرایان است. اتفاقاً کسانی هم اطراف ایشان بودند که بیشترین نقدها را به عملکرد دولت های نهم و دهم داشتند. افرادی مانند آقایان نادران و توکلی. این ها نشان دادند که نسبت به سایرین پایبندتر هستند. مصداق ائتلاف نیز مشخص شده بود و قرار را بر این گذاشته بودندکه نظرسنجی ها ملاک باشد. در پایان 5 نفر از جمع اصولگرایان باقی مانده بودند و کماکان فضا طیفی بود، اما با کنار رفتن آقای عارف، فضای انتخابات قطبی شد. من همان زمان هم مصاحبه کرده و گفتم که بهتر بود ایشان کناره گیری نمی کردند و اجازه می دادند فضای طیفی به قوت خودش باقی بماند. اینکه ایشان بگویند من به توصیه یک نفر آمدم و به توصیه یک نفر رفتم، در عقلانیت سیاسی و توسعه سیاسی امر موجهی نیست. بنابراین وقتی طرف مقابل فضا را قطبی کرد، عقل سیاسی حکم می کرد که اصولگرایان نیز فضا را قطبی کنند، اما چنین کاری انجام نشد. در آن زمان بازهم ما گفتیم که این نهایت بی درایتی است که در این شرایط فضای اصولگرای قطبی نشود. اشاره شد که بیایید و برعهد خود مبنی بر ائتلاف، با ملاک نظرسنجی ها پای بند باشید.

- از نظر شما چه کسانی مسبب اصلی عدم قطبی شدن جریان اصولگرا بودند؟

کسانی که در 8 سال گذشته مؤید سیاست های دولت بودند، از عوامل اصلی عدم ائتلاف هستند. افرادی که به نام اصولگرا آمده بودند و به نفع دیگری کنار نرفتند، همان کسانی بودند که در طول 8 سال گذشته، سیاست های دولت را تأیید می کردند. این افراد همان کسانی بودند که در ابتدا مخالف منتقدین دولت بودند و این اواخر خودشان نیز به جمع منتقدین پیوستند و موافقت خودشان با دولت را به مخالفت و مخالفت با منتقدین را به همنوایی تبدیل کردند. به عبارت دیگر جریان اصول گرایی دو بار و از سوی جریاناتی واحد ضربه خورد، یکبار با سکوت و تطهیر سیاست های ناموجه دولت مستقر و یکبار هم با عدم ائتلاف و و ایجاد انشقاق در جبهه اصول گرایی.

- شما علت اصلی ناکامی جریان اصولگرایی را در واقع چه می دانید؟

در این ماجرا دو گروه سهیم بودند. به نظر من علت اصلی ناکامی جریان به اصطلاح اصولگرایی، عدم ائتلاف و پای بندی به عهد افراد بود. موضع گیری افرادی که در آستانه انتخابات به نقد عملکردهای دولت پرداختند، در طول 8 سال گذشته موجود است و به راحتی می توان دید که برخی که در آن زمان نان به نرخ روز خوردند و مصلحت اندیشی کردند و مؤید سیاست های دولت بودند، در آستانه انتخابات چگونه به جمع منتقدین پیوستند. اجازه دهید وارد مصادیق نشوم، بروید و به آرشیو مواضع این افراد و لابی های آنها در مجلس هفتم، هشتم و نهم رجوع کنید، همان کسانی که طرفدار یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری بودند که تن به ائتلاف نداد و در دولت مستقر نیز مهره و نیرو داشتند و دارند.

- و گروه دیگر...

یک طرف دیگر این ماجرا هم کسانی بودند که حامیان اصلی ایدئولوژیک دولت به حساب می آمدند. این افراد در طول 8 سال گذشته همواره به صورت متحجرانه و اخباری، و با اتخاذ سیاست های فرقه گرایانه و با ایجاد انشقاق و اختلاف و مشی متوهمانه و وحدت شکنانه خود، سیاست های دولت را مورد حمایت قرار دادند. درک های غلط از انقلاب اسلامی، درک های غلط از امام زمان(عج) و بی توجه به حقوق مردم از جمله رفتارهای این طیف در حمایت از دولت بود. این طایفه هم نهایتاً ائتلاف نکرد و با اختلاف افکنی سبب بروز این اتفاقات شد.

- بنابراین شما عدم پای بندی به مبانی ائتلاف و عدم پیوستن به ائتلاف را دو دلیل اصلی ناکامی اصولگرایان می دانید؟

بله. کسانی که به ائتلاف پای بند نبودند و کسانی که به این ائتلاف اضافه نشدند و آن را محقق نکردند، الان بعد از رقم خوردن نتیجه انتخابات زبان به سخن گشوده اند و می گویند ما گفتیم، ما به فلانی و بهمانی گفتیم که ائتلاف کنند و این گونه مسائل را مطرح می کنند. حال سؤال این است که چرا قبل از انتخابات این مسائل را نگفتید؟ چرا این مسائل را خبری نکردید، الان که فایده ندارد. نوشدارو بعد مرگ سهراب چه سودی دارد. اصلاً فرض را بر این بگذاریم که توصیه هایی هم قبل از انتخابات شده باشد، وقتی مردم از توصیه ها آگاه نباشند چه سودی دارد؟ کسانی که به این راحتی عهد می شکنند معلوم است که این پیام را به مردم منتقل می کنند که تشنه خدمت بودن شعاری بیش نیست، مردم پیام تشنگی قدرت را استشمام می کنند. معلوم است که دعوا دعوای خدمت نیست، دعوای قدرت است.

گفتمان اصولگرایی شکست نخورده و نخواهد خورد. من حرفم این است که چرا این افراد به نام اصولگرایی به این جریان آسیب وارد کرده و می کنند که امروز همه جا بحث شکست اصولگرایان مطرح شود. سره از ناسره باید می شد، که شد. مردم آنهایی که پای بند به ارزش های امام و انقلاب بودند را شناختند، متوهمان و تفرقه افکنان را شناختند و کسانی هم که نان به نرخ روز خوران حرفه ای اند را بیشتر خواهند شناخت. من مطمئن هستم که این نان به نرخ روزخوران در دولت آینده نیز حضور خواهند داشت. حتی افرادی از دولت دهم را نیز به گونه ای در دولت یازدهم خواهیم دید.

- سرانجام گفتمان اصولگرایی را چگونه ارزیابی می کنید؟

گفتمان اصولگرایی باقی خواهد ماند، خودش را بازتولید می کند و عرصه مدنی را از آن خود می کند و بعد از آن هم عرصه سیاسی را متأثر خواهد نمود. بنابراین گفتمان اصولگرایی نه تنها شکست نخورده است، بلکه این اتفاق می تواند مقدمه ای برای یک آسیب شناسی جدی در این جریان باشد.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها