صدرالحسینی: امریکا هم نتانیاهو را نمی خواهد

کد خبر: 1258613

جنگ غزه در طول هفته‌های گذشته سطح جدیدی از نزاع درون‌گروهی در محافل داخلی رژیم صهیونیستی را گشوده است که می‌تواند زمینه را برای نابودی قریب‌الوقوع «بنیامین نتانیاهو»، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی فراهم کند

صدرالحسینی: امریکا هم نتانیاهو را نمی خواهد

سیدرضا صدرالحسینی، کارشناس مسائل منطقه در گفت‌و‌گو با «ایران» به بررسی تبعات بحران تحمیلی پس از عملیات طوفان‌الاقصی برای مقام‌های اسرائیلی پرداخته و معتقد است محاکمه «نتانیاهو» خواست اکثریت مردم سرزمین‌های اشغالی بویژه خانواده اسرا و مفقودین است.

به نظر می‌رسد طرح آتش‌بس چند روزه میان حماس و اسرائیل خلاف اهدافی بوده که رژیم صهیونیستی در حملات نظامی بیرحمانه خود علیه مردم غزه در پیش گرفته است. نظر شما چیست؟

شکست غافلگیرانه‌ای که تل‌آویو در پی عملیات «طوفان‌الاقصی» متقبل شد، مقام‌های اسرائیلی را مصمم کرده بود حملات نظامی خود را تا پیشروی در غزه و جبران خسارات هنگفت اخیر ادامه دهند. نتانیاهو در این مدت همواره ادعا می‌کرد آتش‌بس زمانی پذیرفته خواهد شد که بتواند حماس را از بین ببرد، همه اسرای خود را آزاد کند، همه تونل‌های زیر غزه را تخریب کرده و مردم غزه را به نقاط معلوم و نامعلوم کوچ دهد. نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی تنها در صورت اجرای این شروط مایل به اجرای آتش‌بس بود، اما ورق به گونه دیگری رقم خورد. رژیم صهیونیستی در این مرحله مجبور شد با توجه به قدرت مقاومت و حمایت مردم شجاع غزه توقف جنگ را بپذیرد. آن هم در حالتی که نه دسترسی به اسرای خود را پیدا کرد، نه توانست مردم غزه را کوچ بدهد، نه تونل‌های زیر غزه را پیدا کرد و نه مقاومت فلسطین و حماس را از بین برد، حتی مجبور شد زندانیان بی‌گناه فلسطینی را در مقابل یک سوم از آنچه حماس آزاد خواهد کرد، آزاد کند و اسرای خود را تحویل بگیرد.

بعد از گذشت حدود ۵۰ روز از جنگ با مردم غزه، بالاخره تاب‌آوری رژیم صهیونیستی به آخر رسید و سران رژیم بدون هیچ دستاوردی آتش‌بس با حماس را پذیرفتند. مقامات اسرائیل صراحتاً اقرار کردند که این شکست را قبول می‌کنند. بر همین اساس باید گفت که شکست مذکور و نتیجه‌های آن برای تل‌آویو در فاز سیاسی، امنیتی و اجتماعی نشان از واهی بودن موضع‌گیری‌هایی بود که این رژیم در خلال حملات خود به غزه مطرح می‌کرد. طی روزهای اخیر بارها مقامات اسرائیل در آستانه آتش‌بس و تبادل اسرا بر طبل جنگ کوبیدند و اعلام کردند که به هر ترتیب بعد از آتش‌بس مجدداً به جنگ باز خواهند گشت و آتش جنگ علیه غزه را دوباره فعال خواهند کرد، اما این در حالی بود که مقاومت توانست اراده خود را بر روند جاری تحمیل کند و معادلات سیاسی- امنیتی را بر هم بزند.

نقش ایالات متحده را در بر هم خوردن محاسبات تل‌آویو نسبت به تحولات جاری چگونه می‌بینید؟ آیا همانگونه که وزیر امور خارجه ایران به نقل از واسطه‌های خبری عنوان کرده، اراده امریکا مبتنی بر تداوم آتش‌بس است؟ یعنی امریکا شرایط را برای ادامه جنگ از سوی اسرائیل مناسب نمی‌بیند؟

ایالات متحده به خوبی نسبت به وضعیت متزلزل نتانیاهو در صحنه داخلی اشراف دارد و روند جنگ با حماس هم آسیب‌پذیری ظرفیت‌های این رژیم را در مقابله با محور مقاومت نشان داد. این در حالی است که امریکایی‌ها از سوی دیگر درگیر بحران جنگ اوکراین هم هستند و هزینه‌های زیادی را بابت آن متقبل شده‌اند بنابراین در شرایطی که حملات واکنشی اسرائیل به غزه نه تنها نتوانسته اهداف این رژیم را در صحنه میدانی تأمین کند بلکه باعث فرسایشی شدن روند جنگ شده است؛ واشنگتن ترجیح می‌دهد آتش‌بس رخ دهد و توپ را به زمین اسرائیل بیندازد. این درحالی است که مقام‌های امریکایی به خوبی می‌دانند که پس از پایان این جنگ، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در داخل اراضی اشغالی به دلیل دست و پنجه نرم کردن با بحران‌های داخلی و پرونده‌های قضایی و مالی گسترده محاکمه خواهد شد. به همین دلیل برای آنکه تمام هزینه‌ها را به گردن وی بیندازند، توپ را در زمین نتانیاهو انداخته‌اند. حتی اگر نخست‌وزیر این رژیم تصمیم بر تشدید جنگ بگیرد ایالات متحده سعی می‌کند هزینه تبعات ادامه جنگ را پای نتانیاهو بنویسد.

یعنی وضعیت شکننده داخلی در تل‌آویو، مهم‌ترین عامل در محاسبه ایالات متحده مبنی بر کم‌رنگ کردن حمایت از ادامه جنگ و موافقت با طرح آتش‌بس بوده است؟

واشنگتن به خوبی می‌داند پس از نتانیاهو شرایط به نوعی دیگر پیش خواهد رفت. ایالات متحده می‌خواهد نخست‌وزیربعدی رژیم صهیونیستی پس از نتانیاهو، متحمل هزینه‌های کمتری در قبال پرونده فلسطین شود. در داخل تل‌آویو، مخالفان و موافقان جنگ روبه‌روی یکدیگر قرار گرفته‌اند و یک دو قطبی را رقم زده‌اند. اما در کنار این دوقطبی، شاهد بروز قطب سوم یا همان افکار عمومی در میان مردم اسرائیل هم هستیم. این قطب سوم عموماً از خانواده مفقودین و سربازان فرار کرده از جبهه جنگ تشکیل می‌شود که قطعاً مخالف ادامه این وضعیت و ادامه جنگ علیه غزه هستند. در مقابل قطب سوم تازه شکل گرفته، قطب اول خواهان محاکمه نتانیاهو و همقطاران او در تل‌آویو هستند و قطب دوم که افکار رادیکالِ راستگرا را تشکیل می‌دهند، خواهان ادامه جنگ هستند. بر همین اساس باید هر سه قطب را به موازات یکدیگر تحلیل کرد. آنچه که از تحلیل اوضاع به دست می‌آید این است که دست تندروها در این میان بسته خواهد بود، چراکه حتی وزیر اقتصاد اسرائیل هم اعلام کرده که روزانه ۶۰۰ هزار دلار، رقم هزینه و ضرر جنگ با حماس و علیه مردم غزه است. این دلایل به همراه مقاومت مردمی در غزه و حمایت‌های مردم در بسیاری از کشورهای جهان، موجب به وجود آمدن شک و تردید نسبت به ادامه جنگ در تل‌آویو شده است.

چه میزان این احتمال وجود دارد که نتانیاهو پس از آتش‌بس و انحلال کابینه جنگی خود، محاکمه شود؟

جنگ جاری در هر حالتی که به پایان می‌رسید، نتانیاهو باید برای پرونده‌های مختلف اقتصادی و اخلاقی به دادگاه می‌رفت، اما شکست مفتضحانه‌ای که رژیم صهیونیستی و ارتش او پذیرفت و اتهام‌زنی‌هایی که از هفته دوم جنگ آغاز شد، نشان‌دهنده این است که پرونده‌های جدیدی برای شخص نتانیاهو در قوه قضائیه یا دیوان عالی رژیم صهیونیستی باز شده و رفتن دولت نتانیاهو قطعی است. این اولین و ابتدایی‌ترین نتیجه پیروزی مقاومت فلسطین قلمداد می‌شود. محاکمه وی جزو خواسته اکثریت مردم سرزمین‌های اشغالی بویژه خانواده اسرا و مفقودین است.

جمهوری اسلامی در بروز وضعیت تازه در روند تحولات از جمله آتش بس موقت چه نقشی داشت؟

با توجه به جهت‌گیری‌های سیاست خارجی دولت سیزدهم، گرایش کشورهای عربی و اسلامی به ایران به صورت چشمگیری افزایش یافته است. یکی از کشورهایی که اصرار به برگزاری اجلاس کشورهای اسلامی و عربی داشت جمهوری اسلامی ایران بود. فعالیت دیپلمات‌های ایرانی ذیل اهداف راهبردی کشور در حمایت از جبهه مقاومت بسیار قابل توجه بوده و مورد توجه رسانه‌های منطقه‌ای و تاحدودی بین‌المللی قرار گرفت. ایران به موازات دیپلماسی رسمی، تلاش کرد از طرق مختلف افکار عمومی نیز منطقه و جهان را متوجه اتفاقات تلخ سرزمین‌های اشغالی نماید. حضور پرقدرت آقای رئیسی در نشست ریاض، سخنرانی قاطع و شال گردنی که ایشان به نشانه حمایت از ملت فلسطین از لحظه ورود به فرودگاه ریاض بر گردن خود انداخته بود یکی از اقدامات مهمی بود که مورد توجه بویژه عرب زبانان قرار گرفت. جایگاه جمهوری اسلامی در حال حاضر برای کشورهای منطقه کاملاً شناخته شده است.

روزنامه ایران

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    سایر رسانه ها