چرا دانشمند شوخ طبع شد؟

کد خبر: 129168

سال‌ها پیش شبی در حال رفتن به مشهد با اتوبوس بودم. راننده نوار ترانه گذاشت.. رفتم جلو و گفتم بی‌زحمت صدای این را کم کنید. راننده ببین آشیخ جان! من در مسیر مشهد کار می‌کنم که بتوانم زیارت بروم. فکر نکن بی‌دینم ولی خوابم می‌برد شما آخوندها اگر ....

درست با همان سرعتی که جوهر خودنویس روی کاغذ کاهی پخش می‌شود، فیلم‌های کوتاه جنجالی نیز اعم از آنکه اصل، گزینش‌شده یا بدلی باشند، خیلی زود در سایت یوتیوب و سیستم بلوتوث تلفن‌های همراه تکثیر می‌شود. قربانیان و گاه برندگان این سیستم جدید ارتباطی، در گروه‌های مختلف اجتماعی عضویت دارند.از سخنران مذهبی حجت‌الاسلام مهدی دانشمند نیز فیلم کوتاهی در این عرصه توزیع شده است که موضوع آن، مقایسه غیرت خروس و آدمیزاد است. این فیلم که قسمت کوتاهی از یک سخنرانی بلند است، به گفته مهدی دانشمند، مربوط به سال 1371 و سخنرانی وی در جمع زندانیان یکی از شهرهای استان خراسان است که متناسب با ادبیات مخاطبان بیان شده است. به گزارش «فردا» این واعظ اصفهانی هر چند تلاش می‌کند تا با منبرهای خاص خود، ارتباط نزدیک‌تری با مخاطبان برقرار کند، با این حال تاکید دارد که نباید شأن روحانیت را نادیده گرفت؛ آن‌گونه که در فیلم مارمولک چنین شد. در انتهای خیابان بوستان ششم، خیابان پاسداران حسینیه‌ای به نام بنت‌الزهرا(س) قرار دارد که به همت سردار جوادزاده و به یاد شهیدان این خانواده برپا شده است. در همین حسینیه و پس از شنیدن سخنرانی جذاب مهدی دانشمند و دیگر واعظان و مداحان این مجلس، همشهری ماه به سراغ او رفته تا سبک ویژه خود در سخنرانی دینی را برای خوانندگان همشهری ماه تشریح کند. بخش‌هایی از این گفتگوی خواندنی که در شماره 62 این ماهنامه منتشر شده در ادامه می‌آید: • در طایفه پدری و مادی ما جز من فرد روحانی دیگری وجود ندارد. من اولین طلبه این خانواده در حال حاضر هستم؛ یا به عبارتی اول‌الاولین هستم. آخر‌الآخرین آن را خدا می‌داند. در دوره راهنمایی که درس می‌خواندم، دبیر دینی و عربی به نام استاد فتوت داشتیم. ایشان از بس با بچه‌ها بسیار دوستانه و زیبا برخورد می‌کردند، یک روز سر کلاس فرمودند که «امام زمان(عج) غریب هستند و کسی را ندارند. کی دلش می‌خواهد سرباز حضرت مهدی(عج) شود؟» این حرف‌ها مربوط به سال 60 و اصفهان است. من و چند تا از همکلاسی‌ها وارد حوزه علمیه شویم و بعد از آن در حوزه ماندگار شدیم. • 13 سالم بود که معمم شدم. به تکلیف نرسیده بودم که به منبر می‌رفتم. در 17 سالگی به کاشان و در 18 سالگی به یزد دعوت شدم. سال‌ها پیش شبی در حال رفتن به مشهد با اتوبوس بودم. راننده نوار ترانه گذاشت. من در صندلی پشت راننده بودم. رفتم جلو و گفتم بی‌زحمت صدای این را کم کنید. راننده گفت جای شاگرد بنشینم که رفته بود ته اتوبوس خوابیده بود. نوار را خاموش کرد و گفت ببین آشیخ جان! من در مسیر مشهد کار می‌کنم که بتوانم زیارت بروم. فکر نکن بی‌دینم ولی خوابم می‌برد و باید بالاخره یک چیزی روشن کنم. شما آخوندها اگر چیزی دارید به ما بدهید که هم چیزی یاد بگیریم و هم بخندیم تا خوابمان نبرد. شما آخوندها فقط روضه می‌خوانید و بلدید مردم را گریه بیندازید.من گفتم که به صحبت‌های مرحوم کافی گوش کنید. گفت مگر مرحوم کافی چقدر صحبت دارد. من همه سخنرانی‌های ایشان را حفظم. حوزه علمیه فقط همین کافی را بیرون داده است. آن سفر تمام شد و من به حوزه علمیه اصفهان برگشتم و ماجرا را برای استادمان تعریف کردم. ایشان هم من را خوب می‌شناخت و دیده بود که طلبه‌ها را می‌خندانم. در من این توان را می‌دید که بانشاط صحبت کنم. البته به من گفت حواس‌ات باشد که جامعه امروز ما به‌گونه‌ای است که اگر کسی بانشاط صحبت کند، ممکن است آبروی خودش را هم در این مسیر بگذارد. من یادم است یک معامله با امام زمان(عج) کردم و گفتم آقا! من حاضرم از آبروی خودم بگذرم ولی اسلوب سنتی تبلیغ شیعه را عوض کنم و با زبان جوانان صحبت کنم تا به جای نوار ترانه، نوار من را گوش بدهند. • وقتی یک قسمت کوتاه از یک جلسه سخنرانی را برش زده و به صورت بلوتوث از مجلس بیرون بیاورند، چون سر جای خودش نیست شاید توی ذوق بزند. مثل همین زنده‌باد خروس. این سخنرانی را من برای زندانی‌ها کردم. حدیث پیامبر اکرم(ص) را هم توضیح دادم که غیرت را از خروس یاد بگیرید. حالا برای یک مشت زندانی چطور می‌شود این حرف را زد. باید با زبان خودشان بگویم.یکی از شهرستان‌های استان خراسان. مال حالا هم نیست. در سال 71 آنجا رفته بودم. شما اگر اصل سخنرانی را گوش کنید، به قول چند نفر از دکترهای جامعه‌شناسی و روانشناسی، شاهکار است. ولی تعمدا یا از روی بی‌سلیقگی آمده‌اند روایت را قیچی کرده‌اند و فقط جمله زنده‌باد خروس را باقی گذاشته‌اند. • من خیلی از دست مردم ناراحتم. آن مردمی که خندیدند و نفهمیدند. خندیدند و فکر نکردند. خندیدند ولی به عمق مطلب من نرسیدند. اگر بعد از دانشمند، مبلغ دیگری با سبک جدید نیامد، کمی هم مردم مقصرند. من ثابت کردم که روحانیت می‌تواند بخنداند و بفهماند ولی عده‌ای نخواستند که این سبک، یک سنت شود و صدها روحانی برای نسل‌های بعدی به آن رو بیاورند. الان در حوزه‌های علمیه که می‌روم به طلبه‌ها توصیه می‌کنم سبک من را استفاده نکنند چون ممکن است دردسرساز شود. من خیلی متاسفم از اینکه کار من درک نشد. • فیلم مارمولک جنایت و خیانتی بود به لباس روحانیت. در اصفهان من خودم دیدم که چهار نفر بی‌تربیت، به بزرگ‌ترین عالم شهر گفتند مارمولک. اگر این فیلم اصلاح می‌کرد و مردم را با روحانیت آشتی می‌داد خوب بود. ولی به مردم توهین کردن را یاد داد. آن‌وقت فکر می‌کنند ما نان گندم نخورده‌ایم و می‌گویند این فیلم مردم را با روحانیت آشتی داد. اگر می‌‌خواهند این‌طوری آشتی بدهند، چرا از روحانیت شروع می‌کنند. بروند از قاضی‌ها، مسؤولان یا نمایندگان مجلس شروع کنند. • یک جوانی را دیدم مسیحی شده، پرسیدم چرا این کار را کردی؟ گفت چون مسلمان‌ها دروغ می‌گویند. گفتم تو فقط 100 تا مسلمان که دوست و رفیق و خانواده‌ات بودند را می‌شناسی. یک میلیارد و پانصد میلیون مسلمان در جهان وجود دارد که خیلی‌ها اهل صداقت هستند. آنهایی هم که دروغ می‌‌گویند، اشتباه خودشان است. اسلام که نگفته دروغ بگویند.علت دین‌زدگی در جوانان، یکی این است که دین و محتوای آن را نمی‌شناسند. هم اینکه اشتباه متدینین را به حساب دین می‌نویسند که کار اشتباهی است.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها