واعظ آشتیانی: بيتدبيريهاي ورزش را به رييس جمهور گزارش ميكنم
واعظ آشتياني اعلام كرد كه مسوولان كنوني فدراسيون دوچرخه سواري ايران در نامهاي از كنفدراسيون آسيا خواستهاند تا كرسي عضو هيات رييسه و مسوول كميته پيستهاي دوچرخهسواري آسيا را از او پس بگيرند! او در مورد بخشهاي مختلفي از جمله دوچرخهسواري، باشگاه استقلال و به طور كلي ورزش كشور سخن گفت كه در ادامه متن گفتوگوي او با خبرنگار ورزشي ايسنا را خواهيد خواند.
ایسنا: اميررضا واعظ آشتياني رييس اسبق فدراسيون دوچرخهسواري و مديرعامل پيشين باشگاه استقلال كه پس از آمدن علي سعيدلو به راس سازمان تربيت بدني، مسووليت قائم مقامي را بر عهده گرفت، پس از گذشت بيش از يك سال از حضور رييس جديد سازمان تربيت بدني انتقادهايي به حوزه ورزش دارد و براي بيان اين انتقادها كارشناسترين فرد سازمان تربيت بدني را به يكي از برنامههاي پربيننده تلويزيوني دعوت ميكند تا ثابت كند ورزش ايران بيبرنامه است. واعظ آشتياني اعلام كرد كه مسوولان كنوني فدراسيون دوچرخه سواري ايران در نامهاي از كنفدراسيون آسيا خواستهاند تا كرسي عضو هيات رييسه و مسوول كميته پيستهاي دوچرخهسواري آسيا را از او پس بگيرند! او در مورد بخشهاي مختلفي از جمله دوچرخهسواري، باشگاه استقلال و به طور كلي ورزش كشور سخن گفت كه در ادامه متن گفتوگوي او با خبرنگار ورزشي ايسنا را خواهيد خواند. * آقاي واعظ! شما دوران مديريتياي را در فدراسيون دوچرخهسواري داشتيد كه نتيجه آن در بازيهاي آسيايي دوحه و كسب سهميه المپيك پكن مشخص شد. پس از آن هم توانستيد به هيات رييسه كنفدراسيون آسيا راه يابيد. در مورد اين دوران صحبت كنيد و فعاليتهايي كه در آن زمينه داشتيد. ـ موفقيتها در يك تشكيلات، يك سازمان و يا يك فدراسيون، مسالهاي است كه با تلاش جمعي به دست ميآيد و به طور حتم يك نفر در آن نقش چنداني ندارد. همه عوامل زحمت ميكشند تا به موفقيت برسند. در راس اين تشكيلات نيز مدير حضور دارد كه بايد زمينههاي اقتصادي پيشرفت كار را فراهم كند. ما هم اگر در دوچرخهسواري موفق بوديم نتيجه اين تلاش همگاني بوده و از همه همكارانم در آن دوران در فدراسيون تشكر ميكنم. ما سهميه المپيك در جاده گرفتيم و نتايج خوبي كسب كرديم. در بازيهاي آسيايي دوحه هم پس از بازيهاي 1974 تهران و كسب سه مدال نقره و دو برنز، بهترين نتيجه را كسب كرديم. اين در حالي بود كه در بازيهاي آسيايي پيشين، ما تنها يك مدال نقره گرفته بوديم. اين از ارزشمندترين فعاليتهاي ما در دوچرخهسواري بود كه اميدوارم با همت و تلاشي كه دوچرخهسواران دارند اين امر در بازيهاي گوانگجو نيز محقق شود. ما با استفاده از همين موفقيتها بود كه در سال 2008 در نشست ساليانه فدراسيونهاي دوچرخهسواري آسيا موسوم به ACC به عنوان عضو هيات رييسه انتخاب شدم و پس از آن رييس كنفدراسيون مسووليت پيست آسيا را به من داد. *موضوع نامه فدراسيون ايران به كنفدراسيون آسيا چيست؟ اگرچه تاكنون مسوولان ورزش كشور در اين زمينه هيچ كمكي نكردهاند، اخيرا هم با تماسي از سوي مسوولان ACC اعلام شده كه از ايران به آنها گفتهاند سهميه من را بگيرند. حتي آن مسوول به من ميگفت در ايران چه خبر است؟ متاسفانه آنها به من گفتند رييس كنوني فدراسيون به كنفدراسيون نامه نوشته كه كرسي واعظ آشتياني را حذف كنيد و من مطمئنم اين اتفاق با هماهنگي سازمان تربيت بدني بوده و متاسفم كه در ورزش كشور ارزش اين جايگاهها را نميدانند و خوب تشخيص نميدهند و متاسفم براي فدراسيون ايران به جاي اينكه حمايت كند، چنين نامهاي مينويسد. البته مسوولان كنفدراسيون آسيا اعلام كردند كه اين نامهها بياهميت است و من به كارم ادامه ميدهم، مگر اين كه مسالهي خاص ديگري پيش بيايد. من ميخواهم بپرسم كه آيا انتخاب متخصصين در رشتههاي مربوطه و حمايت از آنها در ردههاي ملي و بينالمللي معنياش اين است؟ من اين مساله را طي گزارشي به رييس جمهور ارائه ميكنم و به وضعيتي كه در مورد كرسيهاي بينالمللي به وجود آمده رسيدگي خواهم كرد. من متاسفم اين درك در سازمان تربيت بدني وجود ندارد كه داشتن كرسيهاي بينالمللي ميتواند چه تاثيري بر ورزش ايران داشته باشد. * اين مساله را در رشتههاي ديگر هم شاهد هستيم. ـ بله، همين طور است. من نميخواهم از فرد خاصي و يا شخص خاصي حمايت كنم اما به عنوان يك ايراني ميگويم كه آقاي رييس جمهور كه در تلاش هستند در عرصههاي بينالمللي جاي ايران را باز كنند چگونه اجازه ميدهند با بيتدبيري و سوء مديريت، اين اتفاقها در ورزش بيفتد. ما كرسي دبيركلي شناي آسيا را از دست داديم. در كاراته همين اتفاق افتاد. دكتر توكل از فدراسيون جهاني كشتي كنار گذاشته شد و همين مساله در انتظار علي مرادي در كنفدراسيون وزنهبرداري آسياست. چه كسي پاسخگوي اين مسائل است؟ * با توجه به مسائلي كه شما ميگوييد و اشتباههاي برخي از مديران فدراسيونها كه رسانهها اخيرا آنها را منتشر كردهاند و حتي بعضي از آنها گذر از خط قرمزهاي جمهوري اسلامي است، اين وضعيت را در ورزش چگونه ارزيابي ميكنيد. ـ همه اينها نشان ميدهد هيچ نظارتي بر عملكرد افراد در ورزش وجود ندارد. نشان ميدهد در ورزش بيتدبيري موج ميزند و رعايت خطوط قرمز كه جزيي از اهداف بينالمللي جمهوري اسلامي است، در ورزش رعايت نميشود. وقتي كه يك سري افراد ناآشنا در زمينههاي تخصصي، مسووليت به عهده ميگيرند، چنين اتفاقهايي هم ميافتد. * پس با اين وجود وضعيت رواني را چندان براي بازيهاي آسيايي مناسب نميدانيد؟ ـ من نگرانم چه اتفاقي ميخواهد در گوانگجو بيفتد. من ميخواهم از سازمان تربيت بدني اين سوال را بكنم كه در يك سال گذشته انرژياي كه صرف اختلاف افكني بين سازمان و كميته المپيك شده چه مسائل منفياي را به وجود ميآورد. دود مساله به چشم چه كسي ميرود؟ آيا ما با اين وضعيت ميخواهيم ورزشكارانمان را به بازيهاي آسيايي بفرستيم؟ آيا اين حرف كه كميته المپيك تنها بايد بليت بخرد يا اينكه از عبور و مرور دستاندركاران كميته ملي المپيك از محدوده سازمان تربيت بدني جلوگيري ميشود و در بحث بودجه چنان مسائلي را مطرح ميكنند، آيا اين مساله درست است؟ به نظر من در قضيه سازمان تربيت بدني و كميته ملي المپيك اگر عليآبادي خويشتنداري نميكرد، ما با يك اتفاق بزرگ و بسيار بد در ورزش مواجه ميشديم. شايد دقيقا مسالهاي كه در فوتبال براي ما اتفاق افتاد، اين بار در كميته ملي المپيك و كل ورزش كشور ميافتاد، افرادي هستند كه به عنوان ستون پنجم دشمن اين رفتارها را به كميته بينالمللي المپيك به صورت مستند گزارش كنند. * وضعيت ورزش ايران در بازيهاي آسيايي را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ ـ اگر همان نتيجه دوحه را بگيريم خيلي خوب است. البته معلوم نيست ما همان مدالها را بگيريم و همان رتبه را كسب كنيم. معلوم نيست دوباره ششم شويم چرا كه آسيا نيز فعاليتهاي گستردهاي انجام داده و در بخشهاي مختلفي سرمايهگذاري كرده است. حتي ما اگر 11 مدال طلا هم بگيريم، معلوم نيست باز در مكان ششم باقي ميمانيم يا خير. * از بحث مديريت ورزش كه بگذريم ميخواهم در مورد باشگاه استقلال صحبت كنم. دو بحث اخيرا در مورد باشگاه استقلال مطرح شده است. اول موضوع بدهكاريهاي اين تيم و دوم مسائلي كه پيرامون كمپ مطرح ميشود. ميخواهم در اين زمينه توضيح دهيد. ـ من مسائلي را مطرح ميكنم كه تنها پاسخم را به صورت مستقيم سازمان تربيت بدني ميتواند بدهد. چه در مورد بودجه استقلال در دو فصل گذشته و چه در مورد كمپ استقلال مخاطب من سازمان تربيت بدني است و نه كس ديگر. سازمان تربيت بدني ميخواهد از طريق يك واسطه جواب من را بدهد در حالي من مستقيم جواب سازمان را ميدهم. * يعني منظورتان مسوولان كنوني استقلال و آقاي فتحاله زاده هستند؟ ـ من آقاي فتحاله زاده را در حدي نميدانم كه پاسخش را بدهم. روي سخن من با سازمان تربيت بدني است. در هر زمينهاي كه صحبت ميكنم تنها سازمان ميتواند پاسخگو باشد. حتي هماكنون اعلام ميكنم هر كس در سازمان تربيت بدني ادعاي كارشناسي دارد، حاضرم در يك برنامه پربيننده تلويزيوني و بيطرف، با يك مجري بيطرف حاضر شوم و مناظره كنم و ثابت كنم كه ورزش ايران برنامه ندارد و از سوء مديريت رنج ميبرد. *موضوع بدهيهاي استقلال در زمان مديريت شما چيست؟. ـ در دو فصل گذشته در استقلال 10 ميليارد تومان به من پول دادند كه 400 ميليون تومان آن پاداش قهرماني استقلال در فصل 88 ـ 87 بوده و 300 ميليون تومان بابت جذب مربي خارجي. پس ما پولي در حدود 9 ميليارد و 300 ميليون تومان دريافت كردهايم. حالا بايد توجه كنيم در فصلي كه من از هفته ششمش به استقلال آمدم، تا روزي كه رفتهام اين مبلغ (9 ميليارد و 300 ميليون تومان) را دريافت كردهام. از طرف ديگر سال 1387 و در ليگ هشتم، بودجه استقلال 8 ميليارد تومان بسته شد و در ليگ نهم نيز 8 و نيم ميليارد تومان كه جمعش ميشود 16 و نيم ميليارد تومان. از طرفي اعلام كردم كه ما 9 ميليارد و 300 ميليون تومان از سازمان دريافت كرديم پس بقيه اين پول را از كجا آورديم؟ اين جاي سوال دارد. وقتي من به استقلال آمدم بدهيهاي فصل گذشته را بايد پرداخت ميكردم كه استقلال سيزدهم شده بود. استقلال از فصلهاي پنجم و ششم ليگ برتر چيزي حدود 5 ميليارد تومان بدهي داشت كه از اين مبلغ يك ميلياردش بدهي به سازمان ليگ بوده است. نكته جالب توجه اين است كه در فصل هشتم، سازمان تربيت بدني تعهدي كه بابت 8 ميليارد تومان بود را به ما نداد ولي در فصل نهم تعهد فصل قبلش را عملي كرد اما مدعي شدند كه در فصل نهم 6 ميليارد به ما پول دادهاند اما بر اساس اسناد و مداركي كه موجود است، اينها معوقه فصل پيش بوده است. اين كه اكنون ادعا ميكنند واعظ دو ميليارد و 700 ميليون تومان، بدهكاري گذاشته، بله درست است. اما اين از جمله تعهدات فصل نهم سازمان تربيت بدني است كه بايد پرداخت ميشد. حتي اينها توجه نميكنند كه ما بدهيهاي فصلهاي پنجم و ششم را هم پرداخت كرده بوديم. من براي همين دو ميليارد و 700 ميليون تومان به آقاي سعيدلو گفتم كه شما بدهكاريد و بايد بدهيد. سعيدلو به من گفت كه من پول ندارم اگر هم داشته باشم در بخش همگاني خرج ميكنم و با توجه به تعهدي كه براي بازيكنان ايجاد كرده بودم و اعتمادي كه آنها به من داشتند، تصميم گرفتم كه استعفا دهم. من تاسف ميخورم كه پرداخت 5 ميليارد تومان بدهي را در دوران مديريت من نميبينند اما اين دو ميليارد و 700 ميليون تومان را ميبينند. من فرد خاصي را محكوم نميكنم اما اين بدهيها از فصل پنجم باقي مانده بود. خارج از اين فلسفه آمدن يك مدير براي چيست؟ مگر قرار است يك مدير استراحت كند؟ او بايد تلاش كند تا بتواند بدهيها را بدهد. روزي كه خواستم از استقلال بروم سعيدلو به من گفت 60 درصد از بودجه را بايد تو بياوري و 40 درصد هم سازمان بدهد. من قبول نكردم اما بعد از من كسي آمد كه 50 درصد بودجه را بياورد و 50 درصد را هم سازمان بدهد. البته اگر هم آن فرد بودجه را نياورد، سازمان تربيت بدني است كه بايد پاسخگو باشد. * راجع به كمپ استقلال هم حرف و حديثهايي مطرح است. گويا زمين كمپ معارض دارد. ـ راجع به كمپ هم بايد بگويم اين زمين متعلق به اداره كل تربيت بدني استان تهران است و هيچ تعلقي به استقلال ندارد، ضمن اين كه زمين معارض هم دارد و هر گونه سرمايهگذاري در آن داراي شبهه است. من تعجب ميكنم كه چرا سازمان بازرسي كل كشور در اين زمينه سكوت كرده است؟ گويا سازمان تربيت بدني اعلام كرده ما كار ساخت و ساز را انجام ميدهيم و معارضش را بعدا حل ميكنيم، در حالي كه اين مساله براي آن معارض ارزش افزوده خواهد داشت و به طور كلي كار خارج از چارچوب قانوني است. اگر اين زمين قرار است در اختيار استقلال قرار بگيرد، بايد در هيات وزيران بررسي شود. از طرف ديگر سعيدلو مصاحبه كرده بود و گفته بود كه ميخواهد در اختيار استقلال و پرسپوليس زمين قرار دهد. وقتي رييس سازمان تربيت بدني چنين مسالهاي را مطرح ميكند، خودش اين كار را انجام بدهد چرا يك باشگاه بزرگ را درگير اين مساله ميكند كه بعدا دچار مشكل شود. به نظر من يا برخي نسبت به قوانين آگاه نيستند و يا ميخواهند كاري را به صورت سرسري انجام دهند.
دیدگاه تان را بنویسید