وقتی دچار «جوگرفتگی» می‌شویم...

کد خبر: 144842

عباس رضایی ثمرین/ ما ایرانیها به نگاه کاریکاتوری به پدیده ها عادت کرده ایم

حواشی به وجود آمده در انتهای بازی فوتبال دو تیم پرسپولیس و استیل آذین باز هم تمرکز رسانه‌ها را از مسائل و معضلات اصلی فوتبال به مسائل فرعی کشانده و طی دو روز گذشته خروجی اکثر رسانه‌ها، حتی غیرورزشی ها را تحت تاثیر قرار داده است، در این میان ذکر چند نکته کاملاً ضروری به نظر می رسد؛ اول اینکه به نظر می رسد ما ایرانیها به نگاه کاریکاتوری به پدیده ها عادت کرده ایم؛ یا آنها را بسیار بزرگتر از حد خودشان می‌بینیم و یا اینکه به قدری کوچکشان می کنیم که با ذره بین هم دیده نمی شوند. از این رو در مورد اخیر هم بهتر است صورت مسئله را بار دیگر تعریف کنیم. یک بازی فوتبال، آنهم نه در لالیگا و بوندس لیگا که در لیگ برتر ما -که الحمدلله همه مختصات کیفی و حرفه‌ای آن را می‌دانند- انجام شده و در این بازی اتفاقاتی افتاده که نباید می‌افتاده است. بازیکنی چندین بار اقدام به اتلاف وقت کرده و مربی تیم مقابل، در آن شرایط پرفشار بازی در جواب یکی از آخرین موارد اتلاف وقت، به بازیکن خودش گفته توپ را به حریف نسپارد و این توپ نهایتاً گل شده است. پس از این گل هم که برخی درگیریهای غیراخلاقی در زمین رخ داده است. مختصات تمام اتفاقات به وقوع پیوسته در آن بازی جنجالی، در همین حد است و هر گونه تلاش برای بزرگتر از حد جلوه دادن این اتفاقات و ربط دادن آن به به مسائل اخلاقی و اجتماعی و غیره کاملا مهمل و در مواردی مضحک به نظر می رسد. دوم اینکه بر خلاف آنچه ادعا می‌شود، نه پدیده‌ای همچون اتلاف وقت، نه رعایت نکردن بازی جوانمردانه و نه حتی درگیری شدید در بازی، هیچ کدام مختص فوتبال ما نیستند و مدعیان کم حافظه اگر چشم خویش بگشایند قطعاً به یاد می‌آورند که حتی در کشورهای اروپایی صاحب فوتبال نیز -اگر چه به صورت نادر- این موارد مشاهده شده است، متاسفانه همین دست اظهار نظرها و فضاسازی‌ها یکی از اصلی ترین دلایل «جوگرفتگی» برخی منتقدان و اصحاب رسانه پس از این دست اتفاقات در فوتبال ماست. شاید اگر اینگونه دمیدن‌ها، آتش‌ها را تندتر نکند، برخوردهای ما با چنین حوادثی نیز منطقی تر و واقعبینانه تر از حالت فعلی باشد. نکته سوم خطاب به کسانی است که پس از این بازی فوتبال، حوادث آن را مصداق انحطاط اخلاقی جامعه دانسته و در سوگ اخلاق مرثیه‌ها سروده اند. این خاصیت تعمیم دادن مسائل کوچک و نتایج کلی گرفتن از آنها هم این روزها تبدیل به داستان رقت انگیزی شده است، عده‌ای ویژگی های منفی شخصیت مثلاً یک پزشک در یک فیلم را به کل جامعه پزشکان تعمیم داده و دمار از روزگار کارگردان در می آورند و عده دیگر چند حادثه غیراخلاقی در یک بازی فوتبال را نشانه ای بر مرگ اخلاق در جامعه می دانند، هر دوی این گروهها در اشتباهند و اشتباهشان در تعمیم بیجای مسائلی است که اساساً قرار نیست تعمیم پذیر باشند. گیریم که علی دایی -که حتی به گواه دشمنانش، از سالم ترین افراد فوتبال است- در پاسخ به کار غیر اخلاقی دروازه بان حریف، دچار یک کار غیر اخلاقی دیگر شده باشد، خب این چه ربطی به انحطاط اخلاقی جامعه و مرگ اخلاق و این دست گزاره های دهان‌پر‌کن اما بلاوجه در باب مردم جامعه دارد؟ گاهی اوقات به نظر می‌رسد فشارهای اقتصادی و روحی و روانی در جامعه کار را به جایی رسانده که حتی منتقدان و مفسران نیز منتظر فرصت کوچکی هستند تا از جامعه و مردم گرفته تا زمین و زمان را مورد حمله قرار دهند و ندای «وا اخلاقا»، «وا اسلاما» و «وا مصیبتا» سردهند، منطقی باشیم، قرار نیست آسمان به ریسمان ببافیم... چهارم اینکه به نظر می رسد گم گردن مسائل اصلی و پرداختن به مسائل فرعی از سیاست ما به حوزه های دیگرمان هم سرایت کرده است. طبیعی است که وقتی آن مسئول محترم در میان این همه گرفتاری ریز و درشت مردم، نگران فارسی نبودن جواب آزمایشات و نسخه‌های پزشکان باشد، کارشناسان و ورزشی نویسان ما نیز اصلی ترین مسئله فوتبال ما را رعایت نشدن فیرپلی در بازی پرسپولیس و استیل آذین خواهند دانست. اگر در میان این همه معضل که شریان های حیاتی فوتبال ایران را مسدود کرده، اصلی ترین مشکل همین است که ذکر آن رفت، خب بسم الله، اما آیا واقعا اینچنین است؟ از کجا معلوم نقش آفرینی پررنگ برخی مدیران اصلی فوتبال در فضاسازی های رسانه ای بعد از حوادث اینچنینی، تلاشی برای مکتوم ماندن معضلات و مشکلات اصلی فوتبال نباشد؟ الله اعلم. اظهارنظرهای جناب کفاشیان را بنگرید، افاضه فرموده اند که جامعه بی اخلاق شده و این بی اخلاقی به فوتبال هم کشیده شده است، الله اکبر از این استدلال که اعصاب آدمی را به چالش می‌کشد. نکته پنجم و آخر هم خطاب به جناب حسین هدایتی است، مواردی در این مقال قابل طرح بود که از ذکر آن منصرف شدم، اما همین‌قدر بگویم که اگر ایشان با دوستان رسانه‌ای خود -که به نظر نمی رسد تعدادشان کم باشد- مشورت می کردند، حتماً به ایشان گفته می شد که دیگر دوران بیانیه و انحلال و اینگونه اقدمات شعاری به سر رسیده و بعید است از این رهگذر چیزی عاید کسی شود، علی‌ای‌حال برای ایشان نیز می توان آرزوی موفقیت داشت.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها