چند نکته درباره نمایشگاه کتابی که فروشگاه شده است
خواندن در آینده ؛ ماندن در گذشته
نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران برای اهالی کتاب «جشن بیکران» است. اگرچه حالا کتاب آرام آرام دارد از سبد فرهنگی خانوار در ایران بیرون گذاشته میشود (به دلیل مشکلات اقتصادی و معیشتی و البته بالا رفتن قیمت خود کتاب) اما نمایشگاه کتاب همواره همچون یک میعادگاه کتابخوانها توانسته دوستداران این کالای فرهنگی را به محل برگزاری بکشاند. اما در این میان نقدهایی هم به این رویداد فرهنگی وارد است، نقدهایی که به دلیل قرارگیری همواره ما در «برهه حساس کنونی» شاید نتوان به آشکاری آن را عنوان کرد اما میتوان به برخی از اشکالات بنیادین این رویداد اشاره کرد. از چالش تکراری و فرسایشی محل برگزاری آن گرفته که تقریبا هر سال بحث بر سر آن بالا میگیرد و هر سال هم وعده جابهجایی محل آن در سال آینده داده میشود تا تغییر ماهیت نوع برگزاری آن که طی دو دهه گذشته از یک رویداد و جشنواره تنزل پیدا کرده است به یک فروشگاه بزرگ کتاب و بس. امسال هر چند نمایشگاه با شعار «آینده خوانی است» در حال برگزاری است اما آنچه بیشتر از آن به چشم میآید اینکه ما همچنان در گذشته داریم درجا میزنیم.
از نوستالژی چمران تا ترافیک مصلی
محل برگزاری نمایشگاه کتای همیشه یکی از مشکلات برگزاری آن بوده است. تا دو دهه پیش محل دائمی نمایشگاههای تهران واقع در اتوبان چمران جای ثابت برگزاری نمایشگاه کتاب بود، جایی که هنوز هم برای اهالی کتاب وجهی نوستالژیک دارد و اغراق نیست بگوییم در هیچ زمان دیگر نمایشگاه کتاب جایی بهتر از آن خواهد داشت. اما آوار ترافیک در معابر اطراف در زمان برگزاری نمایشگاه در این مکان باعث شد شهرداری به فکر تغییر محل دیگری برای نمایشگاه باشد. مصلی تهران دیگر میزبان نمایشگاه متاب تهران بود، مرکزیت محل آن و نزدیکی به مترو از ویژگیهای مهم محل تازه بود اما در طول برگزاری چندین دوره از نمایشگاه انتقادهایی هم بر آن وارد بود. از جمله همین امسال که اعضای پارلمان شهری گلایه دارند معضل ترافیک به دلیل برگزاری نمایشگاه همچنان ادامه دارد.
کسادی شهر آفتاب
اما انتقادی که در این میان عجیب و البته تکراری به نظر میرسد کسادی مجموعه نمایشگاه «شهرآفتاب» در روزهای برگزاری نمایشگاه کتاب است. محلی که اساسا برای برگزاری چنین نمایشگاههایی طراحی شد و تنها یک بار میزبان نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران شد. 14 اردیبهشت 95 و بیست و نهمین دوره نمایشگاه کتاب تهران تنها زمانی بود که روبان قرمزی در ورودی شهرآفتاب توسط مسئولان وقت قیچی شد. اما همه چیز را یک باران بهاری با خود برد! هنوز هم تصاویر آبگرفتگی این مجموعه نمایشگاهی دلیل محکمی برای عدم استقبال ناشران برای حضور در این مجموعه است. هر چند در سال گذشته شهرداری با تغییر نام مجموعه به نمایشگاه بینالمللی تهران تلاش کرد که آن را دوباره رونق دهد!
نمایشگاه یا فروشگاه
شاید بنیادیترین نقد به نمایشگاه کتاب به تغییر ماهوی این رویداد مربوط باشد. نمایشگاهی که دو دهه پیش با برگزاری جلسات تعاملی میان ناشران و نویسندگان، حضور بازدیدکنندگان در رویدادهای همزمان با نمایش کتای و غیره شکلی فراتر از یک فروشگاه داشت حالا تبدیل شده است به یک فروشگاه بزرگ کتاب با ابعادی قابل توجه! آنقدر که ناشران و نویسندگان تمایلی برای حضور در ازدحام پیش رو را ندارند! اگر قرار به خرید کتاب باشد که کتابفروشیهای شهر هستند و آنچه قرار اسن نمایشگاه کتاب علاوه کند همان چیزی است که این اتفاق را از یک فرشگاه صرف به یک رویداد فرهنگی ارتقا دهد.
نشرهایی که نیامدند!
همین موضوع هم باعث شده است که بسیاری از ناشران قید حضور در نمایشگاهها را بزنند. چرا که هر چه باشد حداقل برای آنها این نوع برگزاری نمایشگاه آوردهای به همراه ندارد. به ویژه آنکه اگر تا چند سال پیش عدم حضور آنه خسرانهای مالی به همراه داشت حالا با برگزاری همزمان نمایشگاه مجازی این ضرر مالی هم به حداقل رسیده است. بسیاری معتقدند این شیوه برگزاری شاید مناسب دهه 60 بود که دسترسی به کتاب حداقل در شهرهای دورافتاده ایران مشکل بود اما حالا با وجود فضای مجازی بیشتر از آنکه نیاز به دسترسی باشد نیاز به آگاهی بخشی در رابطه با کتاب است که نمایشگاه میتوانست در چنین حوزههای موثر باشد و البته که نیست.
تا میانههای برگزاری نمایشگاه هم حاشیه کم نداشته است، از دست به دست شدن بحث تحریم نمایشگاه بگیرید که البته اغلب نشرهایی که حرف بر سر تحریمشان است در بخش مجازی نمایشگاه حضور دارند تا نصب بنرهای عجیبی که شامل توصیههایی درباره حجاب البته از زبان نویسندگان غربی بوده است!
دیدگاه تان را بنویسید