سینمای ایران مافیایی است

کد خبر: 52394

خانم «گلاب آدينه» به بسياري نشان داد و ايراداتي که گرفتند مثلا اين بود که; خانم بفروش نيست.! فيلمنامه ها آن چيزي که بايد بشود، از کار درنمي آيد، در اين خصوص که آيا آمادگي درگير شدن با آن مافيا و گشتاپويي که در سينما هست را دارد.

سینمای ایران مافیایی است

نويسنده و بازيگردان فيلم سينمايي «دعوت»، معتقد است حرف و انديشه نو در سينماي ما کم است و جا دارد که فکرهاي تازه اي به آن القا» کرد. به گزارش «فردا»، چیستا یثربی با بیان این مطالب در مصاحبه با روزنامه ابتکار می گوید: هرچند با توجه به جو شديدا مافيايي و گشتاپويي که در سينماي ما هست، مطمئن هستم که بسيار عذاب خواهم کشيد. همانطور که در اين چند کار سينمايي هم که انجام دادم يا پولم را ندادند، يا اسمم را نزدند يا اسم مشترک زدند و.... نويسنده و کارگردان نمايش «زني براي هميشه»، در ادامه می افزاید: کم کم دارد مجاب مي شود و دورخيز برداشته که کارگرداني فيلم بلند سينمايي را هم تجربه کند، چراکه فيلمنامه ها آن چيزي که بايد بشود، از کار درنمي آيد، در اين خصوص که آيا آمادگي درگير شدن با آن مافيا و گشتاپويي که در سينما هست را دارد. وی در این خصوص می گوید: «راستش آمادگي درگير شدن را نمي دانم، اما آمادگي اين چالش را دارم. اگرچه مي دانم که هيچوقت سراغ اين تهيه کننده هاي بازاري نخواهم رفت و خوشبختانه خداوند اين امکان را به من داده که تهيه کننده خارجي پيدا کنم. چون من به سراغ آن ها رفتم و جواب هاي بسيار مضحکي شنيدم. از جمله فيلمنامه «پري کوچک دريايي» که بر اساس نمايشنامه اي به همين نام نوشتم و حدود 9سال خانم «گلاب آدينه» به بسياري نشان داد و ايراداتي که گرفتند مثلا اين بود که; خانم بفروش نيست.! اما آخرين جمله من به يکي از کارگردان هاي معروف سينماي ايران اين بود; من از پيش شما بعنوان يک فيلمنامه نويس مي روم و شما مي توانيد اسم من را حذف کنيد يا اسم مشترک بزنيد، مي توانيد پولم را ندهيد، ولي يک روز فيلمي ساخته مي شود و آن وقت اين تماشاگران هستند که بين ما قضاوت خواهند کرد.» اين استاد دانشگاه همچنين در اين خصوص که آيا مي توان اميدوار بود به کارگردان هاي مستقل سينماي ايران، که تعدادشان بسيار کم است، يک نفر اضافه خواهد شد، اينگونه پاسخ داد: «انشاا...، فقط مي توانم بگويم به اميد خدا. آن هم به اين دليل، که در ايران خيلي چيزها غيرقابل پيش بيني است. مثلا امسال قرار بود من در جشنواره تئاتر دو نمايش «حياط خلوت» و «با صحرا بخوان بي صدا» را داشته باشم اما گفتند «حيات خلوت» را بخاطر «با صحرا بخوان بي صدا» انصراف بده، بعد در بازبيني و بدون اعلام دليل، «با صحرا بخوان بي صدا» را هم رد کردند! ولي با تمام اينکه در اينجا همه چيز غيرقابل پيش بيني است، من اميدوارم که اين اتفاق بيفتد و حداقل پس از حدود سه چهار اتفاق دردناکي که در سينما داشتم و با تمام وجود آن چيزي که مي خواستم عايدم نشد، فکر مي کنم وقت آن رسيده که کارگرداني کنم.» در ادامه نويسنده و کارگردان نمايش «سرخ سوزان»، در پاسخ به اين سوال که چرا اهالي سياست، حکام و بخصوص سياستگذاران فرهنگي، با تمام تلاشي که اهالي تئاتر براي شناساندن اين هنر انجام مي دهند، باز هم آن طور که بايد، حمايت و پشتيباني هاي لازم را از اين هنر پر اهميت بجا نمي آورند، تا جايي که اينگونه تصور مي شود که بسياري از آنها اصولا هنر نمايش را نمي شناسند، و همچنين نگاه شما به چگونگي ارتباط تئاتر و دولت، اظهار داشت: «اين واقعيتي انکارناپذير است که در تمام دنيا، تئاتر وابسته به کمک هاي دولتي است و نمي شود اين را منکر شد. اما در آنجا تئاترخصوصي هم وجود دارد و به نظر من بايد اين مسئله را کاملا باز گذاشت. يعني کسي که مي خواهد از اسپانسرهاي دولتي کمک بگيرد و سوبسيد دولتي بگيرد، بالاخره بايد شرايط آنها را هم بپذيرد. هنرمنداني که از پول دولت استفاده مي کنند قطعا بايد به قوانيني که دولت بخاطر آنها پول خرج مي کند احترام بگذارند. نمي شود که هم از دولت پول گرفت و هم به آن فحش داد، و البته که هيچکس همچنين اجازه اي نمي دهد. اما من فکر مي کنم که مي توان شيوه هاي خلاقانه اي را انتخاب کرد که هم هنرمند حرفش را زده باشد و هم به کسي بي احترامي نشده باشد. اين بحث هم که تئاتر خصوصي چه مزايايي دارد را بارها همه گفته و مي دانند که چه تاثيرات مثبتي مي تواند داشته باشد. یثربی در ادامه می افزاید: به هر حال امروز در حالي که سينماي خصوصي و گالري خصوصي داريم اما چيزي به نام تئاترخصوصي نداريم و تئاتر را بخاطر ماهيت زنده اش آنقدر خطرناک تشخيص داده اند که هنوز مجوز آن را نداده اند. يعني حتي اگر مجوز ارشاد را هم داشته باشي باز هرجا که خواستي نمي تواني اجرا کني، بنابراين با اين شکل تمام تئاتري هايي که کار مي کنند به نوعي از حمايت دولت برخوردار هستند. حالا شهرداري، کانون پرورشي و... فرقي ندارد. اما در اين شرايط، وقتي که تئاترخصوصي عملا و به هيچ شکلي وجود ندارد، مي ماند راه حل، و من فکر مي کنم بايد در نهايت به اين تن در داد که تئاتر ما تئاتر دولتي است ولي بايد تاجايي که ممکن است نفوذ دولت را توسط تقويت تشکل هاي صنفي مثل خانه تئاتر و... تا حد ممکن کم کرد. و از طرفي ما هم بعنوان هنرمند تا آخرين توان استقلال خود را حفظ کنيم.»

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها