تحلیل از چپ و راست؛

جنگ روانی، تبعیض حقوقی و حاشیه‌سازی

کد خبر: 1108251

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

جنگ روانی، تبعیض حقوقی و حاشیه‌سازی

گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیل‌گران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود می‌نگرند و می‌نویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیل‌ها ، مسائل را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بررسی کنیم.

 

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

 

معنایابی تشدید جنگ نرم علیه دولت سیزدهم

عباس حاجی نجاری امروز در یادداشتی برای «جوان» نوشته است: «یکی از مهم‌ترین توصیه‌های رهبر معظم انقلاب اسلامی به دولت سیزدهم در مراسم تنفیذ حکم سیزدهمین دوره ریاست جمهوری، هوشیاری در برابر جنگ روانی دشمنان بیرونی و عوامل داخلی آن‌هاست ... تحلیل ابعاد و چرایی جنگ روانی دشمن در‌شش ماهه نخست سال ۱۴۰۰ نشان می‌دهد که به‌رغم اینکه در ماه‌های منتهی به برگزاری انتخابات میزان تحرکات جریان‌های معارض سیاسی و رسانه‌های بیگانه باهدف فعال‌سازی گسل‌های امنیتی و رادیکال کردن مطالبات اقتصادی و اجتماعی، در راستای ناامید‌سازی مردم از نظام و تحریک به تحریم انتخابات بسیار افزایش‌یافته و وجود برخی از معضلات نظیر قطعی مکرر برق، کم‌آبی و خشکسالی و تجمعات حمایتی از اعتراضات مردم خوزستان، نارضایتی و اعتراض در تیرماه ۱۴۰۰ به اوج خود رسیده بود، اما پس از تنفیذ و تحلیف و روی کار آمدن دولت سیزدهم، به شکل ملموسی از ظهور و بروز نارضایتی‌های اجتماعی و تجمعات کاسته شد، که تغییر دولت و افزایش نسبی امید مردم در رسیدگی به مطالباتشان و انتظار برای اصلاح و بهبود شرایط و به‌ویژه توفیقات دولت در همین دوران محدود در مقابله با بیماری کرونا و برخی اقدامات میدانی در تأمین نیاز‌های مردم و رسیدگی به مشکلات، متأثر از آن است. ... بدیهی است که در چنین میدانی، علاوه بر مسئولیت دولتمردان برای اصلاح نظام اداری و انجام تغییرات مدیریتی لازم برای تغییر مدیران بی‌انگیزه و یا مخل برنامه‌های دولت برای حل مشکلات کشور که خوشبختانه عزم و اراده و ظرفیت‌های کشور نویدبخش تحقق آن است، مسئولیت رسانه‌های جبهه انقلاب در مقابله با این جنگ نرم و پیچیده دشمنان بسیار مهم و حساس است؛ تقویت امید و اعتماد مردم، پرهیز از بازی در میدان مطلوب دشمن در بزرگنمایی مشکلات، مطالبه گری پیرامون لزوم اهتمام جدی دولت برای مهار تورم، تأکید بر در نظر گرفتن موضوع عدالت در ساحت‌های مختلف توسط دولتمردان، تبیین الزامات داشتن اقتصاد مستقل از موضوع سیاست خارجی و حمایت از سیاست‌های دولت در عدم پیوند زدن اقتصاد کشور به مذاکرات و یا سیاست‌های بیگانگان در عین نقد منطقی نسبت به سیاست‌ها و راهبرد‌ها و... ازجمله محور‌های مورد تأکید در مقابله با این جنگ روانی است.»

 

اقتصاد مقاومتی اقتصاد کارآفرینی است

حجت‌الله عبدالملکی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی امروز در یادداشتی برای روزنامه «ایران» نوشته است: «اهمیت کارآفرینی در اقتصاد مقاومتی به گونه‌ای است که اقتصاد مقاومتی را می‌توان از جنبه دیگر، اقتصاد کارآفرینی هم نامید، چرا که مردمی بودن، دانش‌بنیانی، مولد بودن، درون‌زایی و برون‌گرایی از جمله اصلی‌ترین ویژگی‌های اقتصاد مقاومتی است که به طور کامل با موضوع کارآفرینی منطبق است.

ظرفیت‌های بالای اقتصاد ایران نظیر جمعیت و میانگین سنی آنها که حاکی از قوت جمعیتی است، می‌تواند تضمین‌کننده پیشرفت‌های چشمگیر باشد، اما باید بپذیریم اقتصاد کشور به رغم وجود این ظرفیت‌ها کماکان با قله‌های پیشرفت فاصله دارد.

همسو سازی نیروهای اقتصادی کشور در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی نیازمند عزم و حمایت همه جانبه آحاد مردم از این رویکرد دارد؛ فرصت‌های کارآفرینی به اندازه تک‌تک مردم وجود دارد و از همین جهت بسیج همگانی برای توسعه کارآفرینی باید سرآغاز شکل‌گیری حرکت‌های بزرگ و مؤثر تولیدی در کشور و افزایش چشمگیر سرعت در مسیر پیشرفت باشد تا جایی که افتخارات عظیمی به نام ایران و ایرانی ثبت شود. ... عوامل متعدد و متنوعی به طور مستقیم و غیرمستقیم در توسعه کسب و کارهای پایدار و تولید نقش دارند که دولت به عنوان تسهیل‌کننده، موظف است زیرساخت‌های لازم نظیر توسعه فناوری‌ها، تأمین مالی نوین و هوشمند، رفع موانع و تسهیل قوانین و مقررات برای سهولت کسب و کارها، آموزش‌های لازم اعم از فنی و مهارتی و نگرشی را فراهم و برای تسریع این عوامل اقدام کند.

همچنین با توجه به شرایط جغرافیایی و جمعیتی کشور و با درنظر گرفتن ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های مختلف اقتصادی و اجتماعی، در جهت ایجاد اشتغال پایدار تأکید بر این است که بر تولیدات با ویژگی‌های خاص توجه شود؛ به عبارت دیگر تولیدات متناسب با مزیت‌های ملی، منطقه‌ای و محلی، مشاغل پراشتغال و کم‌سرمایه‌بر، به تکمیل ارزش تولید و فعال‌سازی واحدهای تولیدی تعطیل و نیمه‌تعطیل و افزایش تولید و اشتغال پایدار منجر خواهد شد. علاوه بر تأکیدات فوق، به نظر می‌رسد ایجاد و تقویت ارزش‌ها، نگرش‌ها و رفتارهای کارآفرینانه، به طور کلی تحت عنوان فرهنگ سازی کسب و کارهای نوآورانه تأثیر بسزایی در اشتغال پایدار و توسعه اقتصادی کشور دارد. بنابراین سیاست‌ها و برنامه‌های تشویقی، ترویجی و آموزشی، در همه سطوح و لایه‌های اجتماعی باید انجام پذیرد و به کشف و پرورش انسان‌های خاص به عنوان افراد کارآفرین، خلاق، نوآور و مبتکر منجر شود که آنها منشأ تحولات بزرگی در زمینه‌های صنعتی، تولیدی و خدماتی هستند.»

 

روزنامه‌نگاری و اسناد محرمانه

عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب امروز در یادداشتی برای روزنامه «اعتماد» نوشته است: «در پی انتشار یک نامه با مهر محرمانه از وزارت نفت، که درباره حقوق و مزایای یک استخدامی جدید در این وزارتخانه بود، وزارت نفت به‌ جای پاسخگویی از خانم روزنامه‌نگار شکایت کرده است. ...  پرسش این است که وزارت نفت چرا این نامه را محرمانه اعلام کرده و چرا چنین ضوابطی را برای پرداخت مقرر کرده است؟ آیا جز این است که می‌خواسته‌اند کسی از مفاد سندی مطلع نشود که هیچ امر محرمانه‌ای در آن وجود ندارد؟

در حقیقت این یک سند به‌طور صوری و شکلی و نه واقعی محرمانه است، سندی است که با استفاده نادرست از اختیارات محرمانه اعلام شده است. علت نیز روشن است. بیایید بحث محرمانگی سند را کنار بگذاریم، آیا وزارت مزبور از مفاد آن سند دفاع می‌کند؟ ... نکته دوم اینکه مفاد ذکر شده در شکایت وزارت نفت تاییدکننده هدف از محرمانه کردن سند است. سندی که افشا شده و آبروی جایی را می‌برد، یعنی مفاد آن ایراد دارد. ... چرا مدیریت آن وزارتخانه حتی کلمه‌ای از تصمیم خود دفاع نمی‌کند؟ اگر این تصمیم درست و قابل دفاع است، اصولا چرا به مهر محرمانه ممهور شده است؟ آیا همه دستورات پرداخت به افراد محرمانه است یا این مورد خاص یا موارد مشابه محرمانه شده است؟ 

وظیفه روزنامه‌نگار نگاه کردن به مهر محرمانه نیست. اتفاقا در این مورد خاص این کار نشانگر شجاعت و صلاحیت حرفه‌ای روزنامه‌نگار است و باید از او قدردانی کرد. همان‌طور که مجرمین عادی کارهای خود را پنهانی انجام می‌دهند تا دست‌شان رو نشود، مدیران نیز بسیاری از کارهای خود را در پوشش قانون اسناد محرمانه انجام می‌دهند و این سوءاستفاده از قانون است که به مراتب بدتر از انجام کاری است که محرمانه اعلام شده است. دادگاه هم نمی‌تواند این کار را جرم بداند، زیرا اصل محرمانه اعلام کردن مزبور غیرقانونی و مصداق سوءاستفاده از اختیارات قانونی بوده است. بهتر است وزارت نفت یا هر نهاد دیگری که با موارد مشابه مواجه می‌شود، اولا سند را محرمانه نکند، چون آثار انتشارش بدتر است و اگر هم منتشر شد، با شهامت و منطق از کار خود دفاع کند. برخی خبرها هم با اظهار تشکر از وزارت نفت منتشر شده که گویا شکایت خود را پس گرفته است. مساله امروز پیگیری یا پس گرفتن شکایت نیست اصل شکایت کردن نیز اقدام قابل اعتراض دیگر است. مساله اصلی پاسخگویی درباره مفاد سند است. واقعا نظام پاسخگویی در ایران وارونه وارونه است.»

 

حمله پهپادی و پیامدهای اجتناب‌ناپذیر در عراق

جلال خوش‌چهره امروز در سرمقاله «ابتکار» نوشته است: «حمله‌پهبادی به‌منزل «مصطفی‌الکاظمی» نخست وزیر عراق، به هر شکل، انگیزه‌ و از سوی هر جریان سیاسی این کشور که صورت گرفته باشد، پیامدهای روشنی پیش رو دارد. این اتفاق بستری را فراهم کرده که به طور مستقیم بر آرایش سیاسی این کشور تاثیر‌ خواهد گذاشت. اگرچه هنوز هیچ گروه و جریان سیاسی حمله شنبه گذشته به خانه کاظمی را به عهده نگرفته و سناریوهای مختلف و متعارضی برای آن از سوی گرایش‌های مختلف در عراق و بیرون از آن، بیان می‌شود، اما آنچه روشن است، پیامدهایی است که خود را «خوب یا بد» بر صحنه پرتلاطم عراق و به تبع آن منطقه تحمیل می‌کند. اصلی‌ترین پیامد حمله یاد شده، خاموش شدن و یا به انزوا رفتن مخالفت‌هایی است که با نتایج انتخابات پارلمانی اخیر در خیابان‌های بغداد و دیگر شهرهای عراق به‌گونه خشم‌آلود جریان داشته است. مهم‌تر اینکه اگر اتهام‌های جاری به جریان‌های رادیکال مخالف با نتایج انتخابات، شکل پررنگ‌تری به خود گرفته و آنها نتوانند شانه خود را از بار مسئولیت این اتهام خالی کنند، از حالا باید در انتظار ایجاد محدودیت‌های کم بدیلی برای آنان بود که پس از سقوط رژیم صدام حسین تاکنون سابقه نداشته است. این در حالی است که چگونگی نمایش اعتراض‌های انتخاباتی از سوی جریان‌ها و گروه‌های یاد شده در - به ویژه - روزهای اخیر که به کشته و زخمی شدن چند ده نفر انجامید، شرایط عینی و ذهنی لازم را برای اگر نه سرکوب، بلکه انزوا و تحمیل سکوت به آنان فراهم می‌کند.

دومین پیامد حادثه اخیر، ناکارآمد شدن رایزنی‌هایی است که می‌کوشید میان جریان‌های شیعی رقیب، نزدیکی و ائتلاف ایجاد کرده و به این ترتیب، آرایش سیاسی عراق از شکل سنتی خود پس از سقوط رژیم بعث، تا اندازه امکان تغییر نکند. به عبارت دیگر، حمله شنبه شب گذشته، تلاش‌ها برای ایجاد دولت ائتلافی را هدف قرار داد. باید گفت عاملان این اتفاق -هرکه می‌خواهد باشد- در انجام این منظور موثر عمل کرده‌اند.

سومین پیامد، تثبیت موقعیت «مصطفی الکاظمی» در آینده سیاسی عراق است. نخست‌وزیر عراق پس از حادثه اخیر، اکنون در کانون توجه و زیر حمایت گسترده‌‌ داخل و خارج عراق قرار گرفته است. این وضع، امکان قدرتمندی را برای او فراهم می‌کند تا زیر چتر شور ایجاد شده در حمایت داخلی و بین‌المللی، گام‌های محکم‌تری را در نه تنها موقعیت خود در دولت آینده عراق، بلکه محدود کردن مخالفانش بردارد. اکنون الکاظمی با دست گشاده‌تر از گذشته، می‌تواند دامنه رایزنی‌های خود را در میان دولت‌های منطقه و نیز جامعه جهانی گسترده کرده و چهره‌ای متفاوت از گذشته در گفت‌وگو با همسایگانش بروز دهد.»

 

«واکنش سریع» راهبرد جدید مقاومت!

محمدحسین محترم امروز در یادداشتی برای «کیهان» نوشته است: «۱- اقدام تاریخی و شجاعانه اخیر نیروی دریایی سپاه در دریای عمان مصداق همان جمله‌ای است که فرمانده کل سپاه چندی پیش از آن خبر داده بود و آن اینکه «ما به مرحله واکنش سریع رسیده‌ایم»! ... ۲- این اقدام در حقیقت واکنش سریعی به سناریوی «اسرائیل‌هراسی» بایدن و رجزخوانی‌های ابلهانه سگ او، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی هم بود که به آنها فهماند قبل از آنکه شما بخواهید ادعا و فضاسازی کنید که «گزینه نظامی روی میز دیپلماسی!» است، «گزینه نظامی ملت ایران در میدان» شما را به عقب می‌راند و پشیمانتان می‌کند ! ... اکنون قابل درک است که چرا واشنگتن در مقابل اقتدار نیروی دریایی سپاه، با پذیرش شکست، سکوت در پیش گرفت؟! چون اولاً؛ با تغییر معادلات و توازن قدرت، هم در میدان و هم در صحنه دیپلماسی ورق برگشته و آن‌گونه که در مقابل هر تهدید و تحقیر و تحریم آمریکا، شاهد انفعال دولت حسن روحانی به علت ترس از واکنش‌های بعدی آن بودیم ، اکنون این دولت بایدن و تیم اوست که با نیاز به برجام مجبورند در مقابل اقدامات عزتمندانه و مقتدرانه جمهوری اسلامی سکوت کنند و نگران عواقب بعدی آن باشند! ثانیاً؛ گفته می‌شود سپاه یک پهپاد تهاجمی آمریکا را نیز در دریای عمان سرنگون کرده و بایدن می‌خواهد با سکوت ، آن را از فهرست شکست‌های خود در اذهان عمومی سانسور و حذف کند ! ثالثاً؛ شناورهای سپاه در پاسخ به اخطار شلیک منوّرهای مشقی آمریکایی‌ها، در اقدامی شجاعانه با موشک‌ها و گلوله‌های واقعی و نه منوّر، به نیروهای آمریکایی‌ها اخطار و هشدار داد «در صورت تأخیر در ترک منطقه، مستقیماً مورد هدف قرار خواهید گرفت»! رابعاً؛ شناورهای آمریکایی جرأت شلیک به بالگرد ایرانی که اقدام به هلی‌برن روی نفتکش تحت اسکورت خودِ نیروهای آمریکایی کرد را هم نداشتند! خامساً؛ خلبانان بالگردهای سی هاوک در کمال ناباوری توسط سپاه رهگیری و با صدای هشدار، از هلی‌برن منصرف شدند و عقب‌نشینی کردند! سادساً؛ ناو هواپیمابر نیمیتز حامل ۸۵ فروند جنگنده سوپرهورنت به‌دلیل آرایش جنگی شناورهای تا دندان مسلح ایران در عقبه خود و لاک شدن موشک‌های ساحل به دریای ایران روی آن، نتوانست مانع از عملیات تاریخی نیروهای دریایی سپاه شود ! ... ۳- قبل از این نیز حمله موشکی و پهپادی اخیر مقاومت به پایگاه آمریکایی التنف در سوریه با الگوبرداری از حمله به پایگاه عین‌الاسد در الانبار، پس از حمله هوایی رژیم صهیونیستی به شهر تدمر، آغازگر مرحله «واکنش سریع» بود که به آمریکایی‌ها فهماند که راهبرد مقاومت از پاسخ در زمان و مکان مناسب به «راهبرد واکنش سریع» تغییر کرده است. ... ۴- در پاسخ به کسانی که ادعا کردند قابل باور نیست که نیروهای آمریکایی در این منطقه حساس به دنبال سرقت نفت و فروش آن در بازار سیاه باشند و ایران توان رویارویی با آنها را ندارد و اینکه آمریکایی‌ها در واکنشی انفعالی ادعا کردند توقیف نفتکش اقدامی رسانه‌ای بود، اولاً؛ تصاویر منتشر شده دنیا و جامعه بین‌المللی را متقاعد کرد که این ادعاها چیزی بیش از یک جوک نیست. ثانیاً؛ رسانه‌های غربی–صهیونیستی در کنترل خود آمریکا هستند و همگی از روایت آمریکا دفاع می‌کنند. اینکه عملیات نیروی دریایی سپاه بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های جهان داشت و رسانه‌های غربی–عبری هم نتوانستند از فراگیری این خبر جلوگیری کنند و مجبور به اذعان آن شدند، خود نشان می‌دهد این اقدام چیزی فراتر از تبلیغات بود که هیمنه آمریکا را یک بار دیگر درهم شکست ... ۵- نکته خنده‌دار داستان شکست آمریکا در دریای عمان اینجاست که آمریکا در حالی تکذیب را بهترین راه برای حفظ پرستیژ ابرقدرتی خود دیده که پنتاگون صریحاً به اصل ماجرا اذعان کرد. لذا آمریکایی‌ها باید به این سؤال پاسخ دهند آن‌گونه که تصاویر نشان می‌دهد و خود اذعان کردند، ناو و ناوچه‌های جنگی آنها نزدیک محل حادثه چه کار می‌کردند؟! آیا برای تفریح و ماهیگیری فوراً آنجا حضور یافتند؟!»

 

یک پیشنهاد ساده و عملی

نعمت احمدی- ‌حقوق‌دان امروز در یادداشتی برای «شرق» نوشته است: «فصل سرما نزدیک است و یکی از منابع اصلی سوخت کشور گاز است. اثر گرمایشی بالقوه گاز متان نسبت به دی‌اکسید‌کربن 20 برابر بیشتر است؛ یعنی گازی که امروزه در کشور ما برای تأمین سوخت منازل استفاده می‌شود، منبع اصلی تولید گاز متان رهاشده در جو زمین است. ایران از نظر آماری هفتمین کشور آلاینده دنیاست، درحالی‌که فاصله کشور ما با دیگر کشورها در زمینه صنعتی بسیار زیاد است. ... نمی‌دانم طرح اولیه گاز‌کشی به سراسر کشور و استفاده گرمایشی از گاز را چه کسی جایگزین مصرف برق به‌عنوان کالای گرمایشی کرد، نگارنده تخصصی در این حوزه ندارد اما با کمی دقت متوجه می‌شویم ‌ به جای لوله‌کشی سراسری و مصرف مقادیر عظیمی گاز و انتقال آن به تک‌تک خانه‌ها، بهتر بود بخشی از این گاز به نیروگاه‌ها فرستاده می‌شد و با تولید برق بالا، استفاده از وسایل گرمایشی برقی را به جای گاز پیشنهاد می‌دادند کاری که در بسیاری از کشورها انجام می‌شود و ما‌به‌التفاوت مصرف گاز نیروگاه‌ها به جهت تولید برق و مصرف گاز خانگی با شیوه فعلی را در بازار پرمصرف جهانی به فروش می‌رساند و این‌همه هزینه لوله‌کشی و تبعات آن که تولید گازهای سمی و در مواردی انفجار خانه‌‌ها به سبب نشت گاز و نیز مرگ خاموشی را که در اثر سوخت ناقص گاز در خانه‌ها شاهد هستیم دیگر ناظر نبودیم. ... در دولت گذشته مطلبی نوشتم و پیشنهاد دادم بیایید با اندک تغییری در ساختار در و پنجره خانه‌های مسکونی از هدررفت انرژی جلوگیری به عمل آوریم. ... پیشنهاد می‌کنم چند شهر را در طرح پیشنهادی من به‌عنوان پایلوت طرح در نظر بگیرید، مثلا در منطقه سردسیر آذربایجان یکی از شهرهای منطقه را مورد آمایش قرار دهید، مثلا اهر یا عجب‌شیر یا مرند. هرچند کشور فاقد آمار درستی برای تحقیق است. با یک حساب سرانگشتی ببینیم امروز برای گرمایش این شهرها مردم چه میزان گاز و گازوئیل مصرف می‌کنند؟ حال اگر کل در و پنجره شهر مثلا اهر را در حرکتی انقلابی و جهادی و سریع دوجداره کنیم، هزینه آن چقدر خواهد شد؟ ... از این برنامه چند استفاده می‌بریم؛ نخست اینکه با مصرف کمتر گاز، از تولید گازهای آلاینده جلوگیری می‌شود. دوم اینکه در شرایط موجود و نبود و کمبود شغل عده‌ای در کار تولید در و پنجره دوجداره، حمل‌ونقل و نصب آن فعال خواهند شد و در یک بازه زمانی با هزینه مردم همه خانه‌ها با نصب پنجره دوجداره کمترین مصرف انرژی را در لیست هزینه‌های سالانه خود ثبت خواهند کرد و در نهایت دست دولت باز خواهد شد که از مابه‌التفاوت گاز مصرفی امروز و میزان آن در فردایی که این طرح ان‌شاءالله عملیاتی بشود، وارد بازار جهانی فروش گاز خواهیم شد. مگر کشورهایی که در مناطق سردسیری هستند برای جلوگیری از هدررفت انرژی مصرفی چه کرده‌اند؟ با برنامه‌هایی از این دست در دیگر موارد مصرف عمومی مثل برق، آب و مهم‌تر از آن سوخت خودروهای تولید داخلی می‌توان از بار یارانه‌های کمرشکن کاست. دولت‌های گذشته به این مهم توجه نکردند، کاش دولت سیزدهم متوجه هدررفت بالای انرژی با روش و سیستم فعلی بشود.»

 

تبعیض حقوقی

مجید ابهری امروز در سرمقاله «آفتاب یزد» نوشته است: «تبعیض حقوقی در شرایط حاضر کشور جز جریحه دار نمودن احساسات شاغلین دارای حقوق پائین نتیجه دیگری ندارد؛ وقتی یک وزیر در خواست ۲۱ برابر شدن حقوق برای اقشار خاصی می‌نماید تکلیف حقوق بگیران سطوح پائین در همان وزارت خانه و سایر اقشار حقوق بگیر در کشور چه می‌شود؟

اینکه کشور در شرایط طبیعی نبوده، تورم و گرانی هرروز بیشتر به مردم مخصوصا حقوق بگیران فشار وارد می‌کند موضوع انکار ناپذیری است اما با چنین برخوردهایی معلوم نیست تکلیف اقشار کم درآمد جامعه چه خواهد شد؟

همه ما می‌دانیم که مدیران ارشد مخصوصا بعضی از وزرا از امتیازات مالی ویژه‌ای برخوردار هستند که کمک شایسته‌ای به آنان است، بنابراین، این درخواست از سوی یک وزیر که در ردیف نمادهای رفتاری در جامعه است از نظر منطق اجرایی قابل قبول نبوده و می‌تواند مشکلات متعاقبی برای دولت ایجاد نماید.

افراد دارای حقوق سطح پائین وقتی در خواست یک وزیر را مشاهده می‌کنند، چه تفسیری در مورد آن دارند؟ البته از نظر منطق سلامت اداری این گونه مدیران ارشد درآمدهای رانتی و غیر اداری ندارند به همین دلیل چنین درخواستی می‌کنند که خود نشانه سلامت اداری آن‌ها است اما از جهت دیگر وجود سلامت سازمانی در دولت جناب آقای رئیسی نه تنها یک ضرورت بلکه از جمله وجوهی است که باید رعایت شود.یک مدیر ارشد باید یک زندگی در حد شخصیت اجتماعی خود فراهم کند که این نکته ربطی به افزایش حقوق ندارد بلکه دولت باید اقلامی را فراهم کرده و زندگی راحت و رفاه نسبی برای مدیران ارشد فراهم نماید تا بتوان با رانت خواری و مشاغل موازی و درآمدهای نامرئی مقابله کرده و سلامت اداری را برقرار کرد.

هر گونه حمایت مالی از وزرا و معاونین و مدیران کل باید توسط دولت فراهم گردد نه بر اساس درخواست آن‌ها چرا که در این میان تکلیف ایثار، اخلاص و فداکاری نا معلوم گشته و افرادی که در دهه شصت و در میادین جنگ تحمیلی حضور داشتند در این گونه مواقع غیر از حسرت و غم کاری نمی‌توانند انجام دهند. باید به حقوق مدیران ارشد رسیدگی شده و زندگی در حد موقعیت اجتماعی و اداری آن‌ها برایشان فراهم گردد. شاید جناب وزیر بهداشت هم منطق یا دلیل مناسب برای این درخواست دارند که بهتر است جهت اطلاع مردم به ویژه جوانان اعلام کنند.»

 

حاشیه‌پردازی با هدف فرار کردن از مسئولیت

روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: «واکسیناسیون کرونا در کشور ما هرچند اکنون به نقطه‌ای تقریباً مطلوب نزدیک شده، ولی سرگذشتی غمبار داشت. از اینکه در دولت سیزدهم ماجرای واکسن کرونا در مسیر خوبی قرار گرفته باید خوشحال باشیم، اما این واقعه را نباید عده‌ای به چماقی برای کوبیدن بر سر دولت دوازدهم تبدیل کنند. دولت دوازدهم تلاش زیادی برای تامین واکسن کرونا به عمل آورد ولی با موانعی مواجه شد که عملاً نتوانست بیش از آنچه انجام داد کاری بکند. یک نمونه از موانع را در این خبر که هفته گذشته منتشر شد می‌بینید.

«مشاور وزیر بهداشت می‌گوید: ما با وعده تولید واکسن داخلی، واکسن خارجی وارد نکردیم. دکتر حسین وطن‌پور گفت به خاطر واکسن برکت زیر سوال هستیم. واکسن برکت قرار بود تا پایان مهر 1400، پنجاه میلیون دوز واکسن تولید کند که نکرد و ما از این جهت زیر سوال هستیم. مشاور وزیر بهداشت یادآور شد حمایت‌های متعددی از این واکسن شد و وعده‌هایی دادند که ما با اعتماد به این وعده‌ها واکسن خارجی وارد نکردیم تا واکسیناسیون ملی با واکسن داخلی انجام شود که نشد».

آن دسته از نمایندگان مجلس که با تکیه بر باصطلاح تحقیق و تفحص درباره عملکرد ستاد ملی مبارزه با کرونا در دولت دوازدهم به این نتیجه رسیده‌اند که ستاد در انجام وظایف خود کوتاهی کرده، قبل از هر چیز باید به این سخن مشاور وزیر بهداشت توجه کنند و درباره این موضوع تحقیق و تفحص نمایند که چه کسانی باعث شدند در دولت دوازدهم در زمینه خرید واکسن از خارج کوتاهی شود. همینطور درباره این موضوع بررسی کنند که برای تولید واکسن‌های داخلی چقدر پول اختصاص داده شده؟ به این سوال هم پاسخ بدهند که تعدد مراکز تولید واکسن با چه هدفی برنامه‌ریزی شد و چقدر در تاخیر واکسیناسیون اثر داشت؟

با یک نگاه مثبت می‌توان تلاش‌های افرادی که اصرار بر تولید واکسن‌های داخلی داشتند و همینطور در ایجاد مراکز متعدد تولید واکسن نقش داشتند را نوعی اقدام برای خدمت به کشور تلقی کرد ولی نادیده گرفتن مانعی که این اقدامات بر سر راه خرید و وارد کردن واکسن‌های خارجی به وجود آورده‌اند را چگونه می‌توان توجیه نمود؟ از این مهم‌تر اینکه با نادیده گرفتن این مانع، چگونه می‌توان به ستاد ملی مبارزه با کرونا در زمان آن مانع بزرگ ایراد وارد کرد که چرا واکسن خارجی وارد نکردید و روند واکسیناسیون کرونا را سرعت نبخشیدید؟

سرگرم شدن نمایندگان مجلس یازدهم به ایراد گرفتن‌هائی که همگی جواب روشن دارند، در افکار عمومی جامعه به نوعی بهانه‌تراشی برای انتقام گرفتن از رقبای سیاسی خود تفسیر می‌شود و این، زیبنده کسانی که در جایگاه قانون‌گزاری قرار دارند نیست. مردم از نمایندگان مجلس انتظار دارند به موضوعات مهم اقتصادی و معیشتی بپردازند و مانع گرانی‌های سرسام‌آور، بیکاری‌های روزافزون و ناهنجاری‌های اجتماعی ناشی از بحران اقتصادی شوند. این رسم غلط که هر مجموعه‌ای در دوران تصدی مسئولیت و حکمرانی، تلاش کند ناکامی‌ها و ناتوانی‌های خود را به گردن قبلی‌ها بیندازد را باید کنار گذاشت و کمر همت را باید برای حل مشکلات مردم بست. گفتاردرمانی فقط برای مدت کوتاهی جواب می‌دهد و در درازمدت نمی‌تواند مردم را قانع کند. در شرایط امروز جامعه ما که حاکمیت از صدر تا ذیل یکدست است، هیچ بهانه‌ای برای حل نشدن مشکلات مردم وجود ندارد. در چنین شرایطی به امور حاشیه‌ای و کهنه شده برگشتن، ابزار خوبی برای سرگرم کردن مردم و فرار از مسئولیت نیست. این روش، با اخلاق اجتماعی سازگاری ندارد و حتی از یک حکمرانی سکولار هم پذیرفته نیست چه رسد به نظام جمهوری اسلامی که رفتار حکمرانانش باید با معیارهای والای مکارم اخلاق برگرفته از قرآن کریم و سیره ائمه معصومین صلوات‌الله علیهم اجمعین منطبق باشد.»

 

«شروط نشدنی» برای مذاکره عملی؟

یوسف مولایی استاد دانشگاه امروز در یادداشتی برای روزنامه «آرمان ملی» نوشته است: «سخنگــوی وزارت خارجــه دیروز سه شرط ایران برای بازگشت آمریکا به برجــام را برشمرد. اینکه آمریکا باید مقصر بودن خود را بپذیرد، تحریم‌های ظالمانه و غیرقانونی یکجا به‌صورت موثر لغو شود و مهمتر اینکه تضمین دهد هیچ دولت دیگری اقدام ترامپ در خروج از برجام را تکرارنکند. درواقع ذهن‌خواهی مقامات سخت است از این جهت که بگوییم آیا شروط برای این است که بخواهند امتیازی بگیرند یا بگویند ایران از موضع ضعف وارد نمی‌شود و از موضع قدرت است یا اینکه واقعا این شروط برای این است که می‌دانند اینها کامل محقق نمی‌شود، بنابراین بگویند که آماده مذاکره بودیم ولی چون شرایط‌مان پذیرفتنی نبود، مذاکرات انجام نشد یا پیش نرفت. بنابرین چون تفسیرهای مختلف می‌توان از این گفته‌ها کرد، بلافاصله نمی‌توان اظهارنظر کرد و باید یک مقدار زمان بگذرد تا ببینیم اصلا به مذاکرات هشتم آذرماه می‌رویم یا شروط گذاشته شده، به منزله ایجاد سدّ است و با زبان دیپلماتیک می‌خواهند بگویند که ما رد نمی‌کنیم. ولی در مورد اینکه آمریکا تعهد دهد دولت‌های بعدی برجام را برهم نزنند یا اینکه بپذیرد، مقصر است، قبلا در بیانیه‌ای اعلام کردیم آمریکا اعلام کند در امور داخلی ایران دخالت نخواهد کرد و آمریکا هم به نحوی دیپلماتیک اعلام کرد همان‌طور که تابحال در امور داخلی ایران دخالت نکرده، نخواهد کرد و با یک زبان دیپلماتیک رفع و رجوع شد. شرط پذیرفتن تقصیر را هم آمریکایی‌ها می‌توانند با یک زبان دیپلماتیک بپذیرند کما اینکه وقتی دولت جدید آمریکا، سیاست‌های ترامپ را در خیلی از حوزه‌ها از جمله در مورد سیاست خارجی محکوم کرده یعنی به نوعی غیرمستقیم آن را پذیرفته. ولی اگر دنبال این هستیم که آمریکا با پذیرفتن تقصیر، مسئولیت بپذیرد و خسارت دهد، به نظر می‌رسد شرطی نباشد که آمریکایی‌ها به آن تن دهند. اینکه آمریکا تضمین دهد دولت‌های بعدی از برجام خارج نمی‌شوند، حتی اگر کنگره هم تصویب کند، باز هم اگر منافع آمریکا ایجاب کند، می‌توانند قانونی بگذرانند و قانون قبلی را لغو کنند. لذا سخت به نظر می‌رسد که بگوییم نتیجه عملی داشته باشد و اینکه آمریکا یکجا تحریم‌ها را لغو کند، موضوعی است که ایران خیلی وقت است که دارد  خواسته منطقی خودش را می‌گوید و حرفش هم درست است منتهی ممکن است حد وسطی پیدا شود و یک بخشی از تحریم‌ها قبل از شروع مذاکرات  یا همزمان با مذاکرات لغو شود برای اینکه قبلا هم وزیر امور خارجه گفته بود که آمریکا برای اثبات حسن نیتش 10 میلیارد دلار از دارایی‌های ایران را آزاد کند یا گشایشی در فروش نفت ایجاد شود. درحقیقت برای تفسیرهای متفاوت، باید منتظر باشیم زمان نشان دهد، کدام یک از تفسیرها می‌تواند درست باشد و آیا گفته‌های وزارت خارجه گامی به جلوست تا در آستانه مذاکرات بگویند ما آماده‌ایم و شرایطمان همان است که اعلام شده و این را برای چانه‌زنی بیشتر و فشار به آمریکا برای گرفتن امتیازات اعلام کردند یا برای اینکه عدم شرکت در مذاکرات را توجیه کنند. درواقع باید با زمان جلو برویم ولی اگر ایران در مذاکرات هشتم آذرماه حاضر نشود، به ضرر ما تمام می‌شود چون هم 1+4 ایران را به این امر تشویق و ترغیب کرده پس شرایطی نیست که اگر در مذاکرات شرکت نکنیم، امتیازاتی در سطح جهانی به‌دست آوریم. برعکس فشار بیشتر می‌شود، اجماع جهانی شکل می‌گیرد و حتی دولت‌هایی مثل فدراسیون روسیه و چین که به نوعی از مواضع ایران حمایت می‌کنند در مورد بازگشت به مذاکرات مواضعشان تقریبا با اروپا و آمریکا به‌هم نزدیک است. بنابراین تمام دنیا به نوعی علاقه‌مند است که ایران برگردد و اگر برنگردد، آن‌وقت دنیا در اعمال فشار بیشتر یکدست‌تر می‌شوند.»

 

آبادانی نیاز اول شهر

مصطفی خدابخشی امروز در یادداشتی برای «وطن امروز» نوشته است: «فرصت طلایی 4 ساله شهر تهران در دوره پنجم مدیریت شهری سوخت و این کلانشهر با جمعیتی بالغ بر 9 میلیون و 400 هزار نفر با انباشتی از طرح‌های عمرانی اجرانشده رو‌به‌رو شد. پایتخت در سال‌های 96 تا 1400 با وجود آنکه از مدیریت یکپارچه سیاسی برخوردار بود اما تنها ثمره‌ای که به آن و شهروندانش رسید، ارثیه نامیمون بدهی 55 هزار میلیاردی بود و مدیران شهری نتوانستند با وجود این همگرایی، گرهی از مشکلات شهر بگشایند. حالا بیش از ۳ ماه است مدیریت شهری ششم فرمان امور را در دست گرفته و با شعار ایجاد آبادانی در شهر این توقع را در بین شهروندان تهرانی ایجاد کرده است که در روزها و ماه‌های آینده تحولی جدی در ارائه خدمات به مردم ایجاد خواهد شد. در شرایط موجود به جرات می‌توان گفت تهران تشنه عمران و آبادانی است و ماموریت اصلی مدیریت شهری در ۴ سال پیش رو، پاسخگویی به این مطالبه عمومی است؛ مطالبه‌ای که در سال‌های گذشته به فراموشی سپرده شد و سایه سنگین خواسته‌های حزبی و جناحی بر این موضوع مهم و اساسی، سنگینی کرد. 

با توجه به سابقه جریان حاکم بر شورای ششم شهر تهران و کارنامه ثبت‌شده از آن در دوره‌های دوم، سوم و چهارم مدیریت‌ شهری، می‌توان این پیش‌بینی را داشت که یک بار دیگر خدمات‌رسانی به شهروندان در حکم خون در شریان‌های شهر به جریان افتاده و نسیم خدمت در شهر وزیدن گیرد. 

رسیدن به این نقطه مطلوب تنها با استفاده از ظرفیت مدیران ارشد و مدیران میانی کارآزموده محقق خواهد شد، لذا ضرورت دارد با وجود آنکه مدیران ارشد شهرداری تهران مشخص شده‌اند، سرعت انتصابات در مدیریت میانی شهر افزایش یابد تا از زمان ایجادشده برای سرعت‌بخشی در خدمت به مردم استفاده شود. یقینا فرصت خدمت کوتاه است و به سرعت دوره ۴ ساله مدیریت شهری ششم به پایان خواهد رسید همان‌طور که دوره ۴ ساله مدیران گذشته به اتمام رسید و نتیجه عملکردشان آن شد که هیچ کدام از نمایندگان آن جریان نتوانستند به بهشت راه یابند. مدیران شهری باید به این نکته توجه داشته باشند که در ماه‌های آخر دوران فعالیت خود می‌بایست پاسخگوی افکار عمومی باشند که در فرصت 4 ساله‌ای که مردم به آنان اعطا کردند چه اقداماتی را به انجام رسانده و چه طرح‌هایی را برای مدیران بعد از خود به یادگار گذاشته‌اند. امروز شهر تشنه آبادانی است و مدیران با نیازسنجی در اجرای طرح‌های عمرانی قابل لمس برای مردم که برگرفته از نیازهای واقعی مردم است، می‌توانند پاسخگوی اعتماد آنان در خردادماه گذشته باشند.»

 

 

 

 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    سایر رسانه ها