دائرة المعارفی در دعای ابوحمزه/ خدا را با خدا بشناسید!/ همه مصیبت‌ها با اذن پروردگار است/ نوای محمود کریمی: سلام من به مُهر کربلایت/ ترتیل جزء بیست و هشتم

کد خبر: 278492

پروردگارا! من هرگز لَدودانه، لَجوجانه، معاندانه گناه نکردم. عدّه‌ای به زبان گفتند: ما مسلمانیم، خونشان محفوظ شد. من که با دل می‌گویم: مسلمانم! آنهائی که با زبان گفتند مسلمان‌اند، ‌به آرزویشان رسیدند. یک عدّه با زبان خالی گفتند: مسلمانیم، برای اینکه خونشان محفوظ بماند، محفوظ ماند. من که به زبان من، با قلب من، ‌با همه اعضاء و جوارحم ایمان آوردم. منتها در اثر جوانی، غفلت، جهالت، شهوت تن به گناه دادم.

دائرة المعارفی در دعای ابوحمزه/ خدا را با خدا بشناسید!/ همه مصیبت‌ها با اذن پروردگار است/ نوای محمود کریمی: سلام من به مُهر کربلایت/ ترتیل جزء بیست و هشتم
سرویس فرهنگی «فردا»: ماه پربرکت رمضان ایامی نورانی و روحانی است. این اوقات، فرصتی است برای تهذیب نفس، برای نزدیکی به پروردگار، برای واگذاشتن شیطان درون و برون و فرصتی است برای ارزشمند شدن انسان. این فرصت‌ها می‌تواند به یک فصل جدید در زندگی‌مان منجر شوند؛ به یک فصل معرفت و شناخت الهی. بیایید لحظه لحظه این ماه را قدر بدانیم و در سایه ولی امرمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میهمان سفره پر نعمت و برکت آن شویم. این چند سطر را نیز میهمان «فردا» باشید ...
.: دعای روز بیست و هشتم :.
اللَّهُمَّ وَفِّرْ حَظِّي فِيهِ مِنَ النَّوَافِلِ وَ أَكْرِمْنِي فِيهِ بِإِحْضَارِ الْمَسَائِلِ وَ قَرِّبْ فِيهِ وَسِيلَتِي إِلَيْكَ مِنْ بَيْنِ الْوَسَائِلِ يَا مَنْ لا يَشْغَلُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّينَ. خدايا بهره‌‏ام را در اين ماه از مستحبات‏ فراوان كن، و مرا با تحقق درخواست‌ها اكرام فرما، و از ميان وسايل وسيله‌‏ام را به سويت نزديك‏ كن، اى كه پافشارى اصرارورزان مشغولش نسازد.
.: شرح دعای ابوحمزه در محضر علامه جوادی آملی :.
دائرة المعارفی در دعای ابوحمزه
بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم. اَلدُّعاء مُخُّ العِبادَه. (۱) در نوبت قبل به عرضتان رسید که دعای ابوحمزه ثمالی از نظر تحلیل مسائل عقلی به نوبه خود یک دائرة‌ المعارفی محسوب می‌شود. یعنی به صورت دقیق بررسی می‌کند که چه طور انسان گناه می‌کند. چنین که در نوبت‌های قبل به صورت دقیق تحلیل کرد که چه طور انسان در نماز حضور قلب ندارد. در نوبت قبل به نفس تَسویل و نفس مُسوّله رسیدیم. حالا روشن شد وقتی انسان به دام نفس افتاد، کم کم اسیر می‌شود. از آن به بعد نوبت به نفس اَمّاره است. نوبت به نفس امّاره بعد از نفس مُسوّله تلاش و کوشش می‌کند. انسان در طلیعه امر عاملاً عامداً گناه نمی‌کند. فریب می‌خورد، زشت را زیبا، زیبا را زشت، کم کم به دام می‌افتد. وقتی به دام افتاد، از آن به بعد عالماً، عامداً گناه می‌کند، چون اسیر است و هر دستوری که امیر بدهد او اطاعت می‌کند، که إنَّ النَّفسَ لَاَمّارَهٌ بِالسُّوء. (۲) امام سجاد سلام الله علیه عرض می‌کند: ۱- پروردگارا! حالا که تبهکار به این دام افتاد، راه او چیست؟ کی او را امروز از خطر و انحراف می‌رهاند. ۲- و در قیامت که روز داوری و دادگری است، کی او را از متخاصمان و متداعیان رهائی می‌بخشد؟ فردا قرآن طلبکار است، عترت طلبکار است، اسلام طلبکار است که چرا حقوق و احکام و حِکم ما را رعایت نکردی! فرد و جامعه طلبکارند که چرا حقوق ما را رعایت نکردی! اعضاء خانواده طلبکارند چرا حقوق داخلی را رعایت نکردی! همسایه‌ها و هموطنان و کشورهای مجاور طلبکارند که چرا حقوق همسایگی را رعایت نکردی! چون انسان هم نسبت به همسایه نزدیک، هم نسبت به همسایه دور مسئول است. امام سجاد عرض کرد که: کی فعلاً ما را می‌رهاند؟ کی فردا از دست طلبکاران نجاتمان می‌دهد؟ هیچ راهی نیست. بنابراین ما مضطر واقعی هستیم. تو هم که وعده دادی مضطّرین را دریابی. فَالآنَ مِنْ عَذابِکَ مَنْ یَستَنْقِذُنِی وَ مِنْ أیدِی الخُصَمآءِ غَداً مَنْ یُخَلِّصُنِی. آنگاه عرض کرد: خدایا! کسی که الآن مرتّب دارد سقوط می‌کند، اگر بخواهد صعود کند یک ریسمانی می‌طلبد، یک حبل آویخته‌ای را طلب می‌کند. من به طناب کی متوسّل بشوم؟ «و بِحَبلِ مَنْ أتَّصِلُ إنْ أنتَ قَطَعتُ حَبلَکَ عَنّی. فَوا سُوأتا عَلی مَا أحْصی کِتابُکَ مِنْ عَمَلِی اَلَّذِی لُولا مَا أرجُوا مِنْ کَرَمِکَ وَ سِعَهِ رَحمَتِکَ وَ نَهیِکَ إیّایَ عَنِ القُنُوطِ لَقَنَطْتُ.» نامه اعمال طوری است که هیچ چیزی را فروگذار نمی‌کند. انسان در قیامت می‌گوید به اینکه: مَا لِهذَا الکِتابْ لا یُغادِرُ صَغِیرَهً وَ لا کَبیرَهً إلا اَحصا‌ها (۳). چیزی را فروگذار نکرده. وجود مبارک امام سجاد سلام الله علیه حال چنین تبهکاری را در سحرهای ماه مبارک رمضان ترسیم می‌کند که آن تبهکار به خدا عرض کند: پروردگارا! تمام ریز و درشت اعمال زشتم را مأموران تو تنظیم کردند هیچ راهی برای پرهیز از سقوط و نِیل به صعود نیست! و اگر تو دستور نداده بودی که ناامیدی ممنوع است، ممکن بود من ناامید بشوم. چون هیچ راهی نیست. و تو یک کسی هستی که بهترین مدعوّی. هیچ کس تو را نخواند که ناامید بشود! در حال اختیار هیچ کس تو را نخواند که طرفی نبندد. و من هم از همه جا بُریدم، به تو پیوستم. آنگاه برای اینکه از هر خطری برهم، تو دستور دادی: وَابْتَغُوا إلِیهِ الوَسِیله (۴). من در درجه اوّل به مهم‌ترین وسیله‌هائی که محبوب توست توسّل می‌کنم. اوّلاً به اسلام متوسّل می‌شوم. من مسلمانم، مُنقاد و مطیع‌ام. اگر عمل نکردم، ولی اسلام دارم. به طناب اسلام متوسّل می‌شوم. تو هم فرمودی: وَابْتَغُوا إلِیهِ الوَسِیله. من اسلام را وسیله قرار دادم. اسلام جامع قرآن و عترت است. بعد به این مجموعه‌ها که زیر مجموعه اسلام‌اند متوسّل می‌شوم. اَللّهُمَّ بِذِمَّهِ الإسلامِ أتَوَسَّلُ إلِیکْ، من تعهّد اسلامی دارم، تو هم مرا به عنوان مسلمان بپذیر. من در اثر اسلام به تو متوسّل می‌شوم. «وَ بِحُرمَهِ القُرآنِ أعتَمِدُ اَلِیکْ وَ بِحُبّی لِلْنَبّیِ الاُمّیِ القُرَشی الهاشِمیِّ العَرَبیِّ التَّهامِی المَکّی المَدَنی (صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ‌آلِهِ) أرجُو زُلفَهَ لَدَیکْ.» به پیغمبر، یعنی در حقیقت به عترت طاهرین که عبارت از پیغمبر و اهل بیت او (صلوات الله و سلامه علیهم أجمعین) است، متوسّل می‌شوم. و این‌ها بهترین وسیله است. هیچ وسیله‌ای بالا‌تر از اسلام و قرآن و عترت نیست! اوّل به جامع که به صورت متن است، بعد به مجموع که شرح آن متن است، بیگانه اوست. در حقیقت من به قرآن و عترت متوسّل شدم. فَلا تُوحِشْ اِستیناسِ اِیمانی وَ لا تَجعَلْ ثَوابی ثَوابَ مَنْ عَبَدَ سِواکْ. خدایا! من به این‌ها اُنس گرفته‌ام و این اُنس را به وحشت تبدیل نکن و ثواب مرا ثواب مشرکان قرار نده! عدّه‌ای غیر تو را پرستیدند، من غیر تو را نپرستیدم. باورم هست که تو خدای منی، خالق منی، ربّ منی، معبود منی. لکن در اثر جهل و اشتباه و غفلت، در اثر غلبه شهوت و غضب تن به گناه دادم پروردگارا! من هرگز لَدودانه، لَجوجانه، معاندانه گناه نکردم. عدّه‌ای به زبان گفتند: ما مسلمانیم، خونشان محفوظ شد. من که با دل می‌گویم: مسلمانم! آنهائی که با زبان گفتند مسلمان‌اند، ‌به آرزویشان رسیدند. یک عدّه با زبان خالی گفتند: مسلمانیم، برای اینکه خونشان محفوظ بماند، محفوظ ماند. من که به زبان من، با قلب من، ‌ با همه اعضاء و جوارحم ایمان آوردم. منتها در اثر جوانی، غفلت، جهالت، شهوت تن به گناه دادم. من با قلب و قالَب، با زبان و دل گفتم: آمَنتُ وَ اَسلَمْتُ. آمَنّا وَ اَسلَمْنا. تو از ما عفو بکنی، ما را در یابی و امید ما را تثبیت بکنی و قلب ما را بعد از اینکه هدایت کردی، منحرف نکنی. و رحمت لَدُن را نصیب ما بکنی. وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنکَ رَحمَه. برای اینکه تو وهّابی. تو بهترین بخشنده‌ای. تنها هِبه در دستگاه توست. بعد آنگاه نیایش را با سوگند به عزّت او هماهنگ می‌کند. عرض می‌کند: خدایا! به عزّت تو قسم اگر بنای تو بر این است که مرا برانی، من از اینجا بیرون نمی‌روم. چون جای دیگری نیست. فَوِعِزَّتِکَ لَوِ انْتَهَرتَنِی مَا بَرِحتُ مِنْ بابِکَ. قریب به این مضمون در جمله‌های دیگر گذشت؛ انسان آن روز می‌فهمد. اوّلاً خیلی‌ها، همگان در قیامت می‌فه‌مند که راه تنها راه مستقیم الهی است. ولی در سحرهای ماه مبارک رمضان برای یک عدّه خوب روشن می‌شود که هیچ راهی نیست، مگر راه الهی. وقتی یک چنین حالی طبق ترسیم و تحلیل امام سجاد سلام الله علیه نصیب کسی شد، قهراً درهای رحمت به روی او باز می‌شود. عرض می‌کند: خدایا! به عزّت تو قسم اگر مرا برانی‌، من بیرون نمی‌روم. چون راه نیست. مَا بَرِحْتُ مِنْ بابِکَ. لا کَفَفْتُ عَنْ تَخَلُّقِکْ. آن کُرنش، آن خضوع را خواهم داشت. برای اینکه قلبم به معرفت تو مُلحَم است. من می‌دانم غیر از تو کسی نیست. یک وقت است به امید غیر انسان می‌رود. قهر می‌کند، از کسی قهر می‌کند به امید مهر دیگری. اگر قهر قهر است، قهر توست؛ اگر مهر است، مهر توست. من مُلحَم شده قلبم به کَرم تو، معارفم. از سعه رحمت تو با خبرم. «إلی مَنْ یَذْهَبُ العَبدْ إلا بِالمُولی. وَ إلی مَنْ یَلْتَجِأُ المَخلُوقَ إلا لِخالِقِه.» خدایا! بنده جز مولا پناهگاهی ندارد. مخلوق جز خالق حریمی ندارد. بر اساس وحدت خالق تنها ملجاء و تنها مَحرم دستگاه توست. من از اینجا بیرون نخواهم رفت. امیدواریم ذات أقدس إله همگان را در سایه رحمت خاصّ خود بپذیرد.. غَفَرَ اللهُ لَنَا وَ لَکُمْ وَالسَّلامُ عَلِیکُمْ وَ رَحمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُه پی‌نوشت‌ها: ۱- وسائل الشیعه / جلد ۷ / صفحة ۲۸؛ مستدرک الوسائل / جلد ۵ / صفحة ۱۶۷ ۲- سوره یوسف / آیه ۵۳ ۳- سوره کهف / آیه ۴۹ ۴- سوره مائده / آیه ۳۵
.: ضیافت معرفت با گفتاری از بهجت عارفان :.
خدا را با خدا بشناسید!
در روايت آمده است: «إِعْرِفُوا اللّه بِاللّه ، وَ الرَّسُولَ بِالرِّسالَةِ.» (1) خدا را به خدا، و رسول را با رسالتش بشناسيد. جمله ى «إِعْرِفُوا اللّه باللّه » مى خواهد بگويد كه بدانيد خدا از همه ى تعريف ها اَجَلّ وَ اَظْهَر وَ اَعْرَف است، و ممكن است براى ديگران با تعريف انبيا ـ عليهم السّلام ـ اَجَلّ و اَعْرَف شود، و براى عدّه اى از باب «وَ رَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ» (2)؛ (دل هايشان را استوار داشتيم.) باشد. و جمله ى «وَ الرَّسُولَ بِالرِّسالَةِ» مى خواهد بگويد كه رسالتش را ببينيد و از آن پى ببريد كه از جانب خداست، يعنى ببينيد آيا ادّعايى كه مى كند درست است يا خير. چنان كه تورات و انجيل اصلش گوياى آن است كه از خدا نيست، و معلوم است كه اناجيل، حكايتِ بيانات حضرت عيسى ـ عليه السّلام ـ است؛ البتّه انجيل برنابا كه نصارى آن را قبول ندارند چنين نيست. براى نمونه در آن جا آمده است كه: «برادرم موسى ـ عليه السّلام ـ مى فرمود: معصيت خدا را نكنيد، ولى من مى گويم فكر معصيت را هم نكنيد.» (3) آيا اين كلام سخن آدمى است؟ اين كلام و نامه از خداست و هر نامه اى صاحبش را معرّفى مى كند. بنابراين، عبارت «وَ الرَّسولَ بِالرِّسالَةِ» يعنى تمام آن چه را كه كتب گذشته دارد به ضميمه ى معجزات ديگر را داراست، ببينيد و خوب هم ببينيد و بعد رسول را بشناسيد. آقايى مى گفت: عيالم بدون داشتن شرافت خانوادگى به من مى گويد: حيف از من كه گرفتار تو هستم! آيا حيف از قرآن نيست كه بر ما نازل شده. ما كه قرآن و شاهنامه در نظرمان فرقى ندارد؟! 1. اصول كافى، ج 1، ص 85؛ بحارالانوار، ج 3، ص 270؛ ج 25، ص 141؛ توحيد صدوق، ص 285. 2.سوره ى كهف، آيه ى 14. 3. اين مطلب در مورد كراهت سوگند راست يادكردن و فكر زنا از حضرت عيسى ـ عليه السّلام ـ نقل شده است. ر.ك: كافى، ج 5، ص 542؛ وسائل الشيعة، ج 20، ص 318؛ بحارالانوار، ج 14، ص 331.
.: تفسیر روز از بیکران وحی در محضر آیت‌الله مکارم شیرازی :.
آیات 11 تا 13 سوره مبارکه تغابن
۱۱. ما أَصابَ مِنْ مُصِیبَة إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ وَ مَنْ یُؤْمِنْ بِاللّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ وَ اللّهُ بِکُلِّ شَیْء عَلِیمٌ ۱۲. وَ أَطِیعُوا اللّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَإِنَّما عَلى رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِینُ ۱۳. اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَ عَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
ترجمه: ۱۱ ـ هیچ مصیبتى رخ نمى دهد مگر به اذن خدا! و هر کس به خدا ایمان آورد، خداوند قلبش را هدایت مى کند; و خدا به هر چیز داناست! ۱۲ ـ اطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید پیامبر را; و اگر روى گردان شوید، رسول ما جز ابلاغ آشکار وظیفه اى ندارد! ۱۳ ـ خداوند کسى است که هیچ معبودى جز او نیست، و مؤمنان باید فقط بر او توکّل کنند!
تفسیر
در نخستین آیه مورد بحث، به یک اصل کلى در مورد مصائب و حوادث دردناک این جهان اشاره مى کند، شاید از این جهت که، همیشه وجود مصائب، دستاویزى براى کفار در مورد نفى عدالت در این جهان بوده است، و یا از این نظر که در راه تحقق ایمان و عمل صالح، همیشه مشکلاتى وجود دارد که بدون مقاومت در برابر آن‌ها، مؤمن به جائى نمى رسد، و به این ترتیب، رابطه این آیات با آیات گذشته روشن مى شود. نخست مى فرماید: «هیچ مصیبتى رخ نمى دهد، مگر به اذن خدا» (ما أَصابَ مِنْ مُصِیبَة إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ). بدون شک، همه حوادث این عالم به اذن خدا است; چرا که به مقتضاى «توحید افعالى» در تمام عالم هستى، چیزى بدون اراده حق تحقق نمى یابد، ولى از آنجا که مصائب همیشه به صورت یک علامت استفهام در اذهان جاى داشته، بالخصوص روى آن تکیه شده است. البته، منظور از اذن در اینجا‌‌ همان اراده تکوینى خداوند است، نه اراده تشریعى. در اینجا سؤال مهمى مطرح است و آن اینکه: بسیارى از این مصائب به وسیله ظلم ظالمان و اراده جباران رخ مى دهد، و یا اینکه: خود انسان بر اثر کوتاهى و ندانم کارى، و یا ارتکاب خلاف، گرفتار آن مى شود، آیا این‌ها همه به اذن خدا است؟! در پاسخ این سؤال باید گفت: از مجموع آیاتى که درباره مصائب در قرآن مجید آمده است، برمى آید: مصائب بر دوگونه است: مصائبى که با طبیعت زندگى انسان سرشته شده، و اراده بشر کمترین تأثیرى در آن ندارد، مانند مرگ و میر و قسمتى از حوادث دردناک طبیعى. دوم مصائبى که انسان به نحوى در آن نقشى داشته است. قرآن درباره دسته اول مى گوید: همه به اذن خدا روى مى دهد، و درباره قسم دوم مى گوید: به خاطر اعمال خودتان دامانتان را مى گیرد! (۱) بنابراین، کسى نمى تواند به این بهانه که تمام مصائب از سوى خدا است، در مقابل ظالمان سکوت کرده، به مبارزه برنخیزد، و نیز نمى تواند به این بهانه، دست از مبارزه با بیمارى‌ها، آفات، مبارزه با فقر و جهل بردارد. البته، در اینجا نکته دیگرى نیز وجود دارد و آن اینکه: حتى در مصائبى که خود انسان در آن نقشى دارد، تأثیر این اسباب از ناحیه خداوند و به اذن و فرمان او است، که اگر او اراده کند هر سببى بى رنگ و بى اثر مى شود. در دنباله آیه به مؤمنان بشارت مى دهد: «هر کس به خدا ایمان آورد، خدا قلبش را هدایت مى کند» (آن چنان که در برابر مصائب زانو نزند، مأیوس نشود جزع و بیتابى نکند) (وَ مَنْ یُؤْمِنْ بِاللّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ). این هدایت الهى، هنگامى که به سراغ انسان آید در نعمت‌ها شاکر، در مصیبت‌ها صابر، و در برابر قضاى الهى تسلیم خواهد بود. البته، هدایت قلبى، معنى وسیعى دارد که «صبر»، «شکر» «رضا»، «تسلیم» و گفتن «إِنّا لِلّهِ وَ إنّا إِلَیْهِ راجِعُون» هر کدام یکى از شاخه هاى آن است. و اینکه بعضى از مفسران خصوص یکى از این موضوعات را نقل کرده‌اند، در حقیقت تمام مفهوم آیه نیست، بلکه بیان مصداق روشن است، و در پایان آیه مى فرماید: «خداوند به همه چیز دانا است» (وَ اللّهُ بِکُلِّ شَیْء عَلِیمٌ). این تعبیر، مى تواند اشاره اجمالى به «فلسفه مصائب و بلا‌ها» باشد، که خداوند روى علم و آگاهى بى پایانش براى تربیت بندگان، اعلام بیدارباش و مبارزه با هرگونه غرور و غفلت، گهگاه در زندگانى آن‌ها مصائبى ایجاد مى کند، تا به خواب فرو نروند و موقعیت خویش را در دنیا فراموش نکنند، و دست به طغیان و سرکشى نزنند. * * * و از آنجا که معرفت مبدأ و معاد که در آیات قبل، پایه ریزى شده، اثر حتمى آن، تلاش در راستاى اطاعت خدا و پیامبر (صلى الله علیه وآله) است، در آیه بعد مى افزاید: «و اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر را» (وَ أَطِیعُوا اللّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ). ناگفته پیدا است: اطاعت رسول خدا (صلى الله علیه وآله) نیز شعبه اى از اطاعت خداوند است; چرا که او از خود چیزى نمى گوید، و تکرار «أَطِیْعُوا» در اینجا اشاره به همین است، که این دو در عرض هم نیست، بلکه، یکى از دیگرى سرچشمه مى گیرد، از این گذشته، اطاعت خداوند، مربوط به اصول قوانین و تشریع الهى است، و اطاعت رسول، مربوط به تفسیر‌ها و مسائل اجرائى مى باشد، بنابراین، یکى اصل و دیگرى فرع است. سپس، مى فرماید: «اگر شما روى گردان شوید و اطاعت نکنید، او هرگز مامور به اجبار شما نیست، وظیفه رسول ما تنها ابلاغ آشکار است» (فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَإِنَّما عَلى رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِینُ). (۲) آرى، او موظف به رساندن پیام حق است، بعداً سر و کار شما با خدا است، و این تعبیر، یک نوع تهدید جدى و سربسته است. * * * و در آخرین آیه، اشاره به مسأله توحید در عبودیت مى کند، که به منزله دلیلى براى وجوب اطاعت است، مى فرماید: «خداوند کسى است که هیچ معبودى جز او نیست» (اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ). «و چون چنین است، مؤمنان باید فقط بر او تکیه کنند» (وَ عَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ). غیر از او هیچ کس شایسته عبودیت نیست; چرا که مالکیت، قدرت، علم و غنى، همه از آن او است، و دیگران هر چه دارند، از او دارند، و به همین دلیل، نباید در برابر غیر او سر تسلیم و تعظیم فرود آورند، و نیز به همین دلیل، براى حلّ هرگونه مشکل، باید از او مدد گیرند و فقط بر او توکل کنند. * * * ۱ ـ مراجعه به آیات ۲۲ سوره «حدید» و ۳۰ «شورى» و ۱۶۵ «آل عمران»، این مطلب را کاملاً روشن مى کند، شرح بیشتر در این زمینه در جلد ۲۳، ذیل آیات سوره «حدید» آمده است. ۲ ـ جمله شرطیه «فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ» جزاء محذوفى دارد و در تقدیر چنین است: فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَقَدْ أَدّى وَظِیْفَتَهُ ـ یا ـ فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ لایَقْهَرُکُمْ عَلىَ الاِْیْمانِ ـ یا ـ لابَأْسَ عَلَیْهِ و مانند آن.
.: نوای ضیافت :.
نوای محمود کریمی
دانلود
.: ترتیل جزء بیست و هشتم قرآن کریم با صدای حامد شاکرنژاد :.
لینک دانلود از سایت شهید آوینی
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها