رسالت/جهانی سازی مردمسالاری دينی

کد خبر: 161321

صالح اسکندري

چند سال قبل، پيش طرح و پروپوزال يک پروژه تاليفي به زبان هاي انگليسي و عربي تحت عنوان , " An Introduction to religious democracy in iran"" مقدمة الديمقراطية الدينية في إيران" يعني درآمدي بر مردمسالاري ديني در ايران؛ را که قرار بود در قالب دو کتاب مجزا البته به بيان ساده و قابل فهم براي عموم منتشر شود به يکي از موسسات تحقيقاتي و پژوهشي که به حسب اتفاق از محل بيت المال نيز ارتزاق مي کرد، دادم. در ذيل اهداف توجيهي اين طرح آمده بود که انتشار اين کتاب مي تواند بسترهاي لازم را براي آشنايي جوانان جهان اسلام، پژوهشگران غربي و عربي و حتي سياستمداران کشورهاي مختلف با صورت و محتواي نظام مردمسالاري ديني در ايران فراهم کند. از سويي تاليف کتاب درآمدي بر مردمسالاري ديني و انتشار آن به زبان هاي عربي و انگليسي ضمن فتح باب ديالوگ سازنده بين انديشمندان سياسي در حوزه هاي فرهنگي و تمدني مختلف مي تواند مقدمه اي براي الگو سازي در کشورهايي قرار گيرد که چگالي نارضايتي هاي عمومي در آنها درجه بالايي دارد. در آن زمان پاسخي که از کارشناس تاييد کننده اين دست پروژه ها در آن موسسه شنيدم به مانند آب سردي بود که روي تمام آمال وايده پردازي هايم در خصوص تبيين مفاهيم و مختصات مردمسالاري ديني در عرصه بين المللي ريخته شد. وي به بنده گفت که آيا تو قبول داري که مي توان دموکراسي را با دين جمع بست؟ سپس جناب کارشناس محترم با در هم آميختن احتجاجات صحيح و سقيم فلسفه سياسي غرب جسته و گريخته از کتاب لوياتان توماس هابز گرفته تا انديشه هاي جان لاک و منتسکيو و ماکس وبر و ... به زعم خودش من را متقاعد کرد که مردمسالاري ديني نه يک ترکيب انضمامي و نه حتي يک ترکيب اتحادي است! بيانات مهم رهبر معظم انقلاب در ديدار اخير اعضاي مجلس خبرگان رهبري‌ در خصوص نوشداروي مردمسالاري ديني براي تن زخم خورده بهار عربي و اسلامي در منطقه جرقه اي شد تا نگذارد همه آن ايده ها به باد فراموشي سپرده شود. مقام معظم رهبري در اين ديدار فرمودند: "آن چيزي كه اينجا مي تواند به اين كشورها كمك كند، تفكر مردم‌سالاري ديني است. مردمسالاري ديني كه ابتكار امام بزرگوار ماست، ميتواند نسخه‌اي براي همه‌ اين كشورها باشد؛ هم مردمسالاري است، هم از متن دين برخاسته است." واقعيت اين است که علت موجده انقلاب هاي منطقه تفکر آزاديخواهانه، کرامت مدارانه، استقلال طلبانه و عدالت خواهانه مردم عربي بود که با تاسي از رهبر کبير انقلاب ايران حضرت امام خميني(ره) اين باور در آنها به وجود آمد و روز به روز تقويت شد که همه اين آمال و اهداف را مي توان ذيل اسلام خواهي به دست آورد. اما تجربه نشان داده که پاسداري از دستاوردهاي انقلاب به مراتب دشوارتر از حدوث انقلاب است. امروز در تونس، مصر، ليبي و يمن انقلاب به پيروزي رسيده است ولي چگونه مي توان از اين انقلاب ها صيانت کرد. گرگ‌هاي بسياري دندان تيز کرده اند تا نوزاد بي دايه انقلاب در کشورهاي منطقه را بدرند و اهداف آن را مصادره به مطلوب کنند. در اين مسير دشمن دست به هر اقدامي مي زند تا اجازه ندهد مردم به اهداف اصيل خود از انقلاب دست يابند.يکي از توطئه هايي که دشمنان منطقه در مقابله با حرکت مردمي و اسلامي منطقه دنبال مي کنند ايجاد نااميدي از تغييرات انقلابي در بين جوانان است.يکي ديگر از تهديدهايي که انقلاب مردمي و اسلامي منطقه را تهديد مي‌کند تداوم وابستگي اين کشورها پس از انقلاب است. غرب براي تداوم سلطه خود در منطقه با جابجايي مهره ها و چهره سازي سعي دارد کارکردهاي مبارک و بن علي، قذافي، علي عبدالله صالح و... را حفظ کند.آنها بي تعارف در حال سوزن باني تحولات هستند. در اين گهواره بي ثبات و بستر پر خطر امري که مي تواند کودک تازه متولد شده انقلاب هاي عربي و اسلامي را از آسيب هاي جميع بليات حفظ کند توسل به يک الگوي موفق براي دوران پسا انقلاب است. در واقع علت مبقيه انقلاب هاي منطقه تکيه بر يک بنيان مرصوص و متجانس با علل موجده اين انقلاب هاست. مردمسالاري ديني يکي از الگوهاي موفقي است که طي 32 سال گذشته توانسته رهرو مطلوبي براي اهداف انقلاب اسلامي ملت ايران باشد. امروز جوانان انقلابي در کشورهاي عربي کنجکاو و مشتاق هستند که بدانند ملت ايران چگونه توانستند سه دهه علي رغم توطئه هاي سنگين آمريکا، رژيم صهيونيستي، انگليس و ... استقامت کنند و روز به روز بالنده تر و زاينده تر از گذشته به اهداف و آرمانهاي انقلاب اسلامي خود وفادار بمانند. قانون اساسي در ايران از چه قواعد و مباني پيروي مي کند که ضمن انعطاف پذيري توانسته نيازهاي جامعه ايران را در 32 سال گذشته پوشش دهد. راز پيشرفت هاي علمي ملت ايران در عرصه هاي حساس و جهشي فناوري مثل هسته اي، سلول هاي بنيادين، ابر رايانه ها، نانو تکنولوژي، هوافضا، ... چيست؟ پاسخ همه اين کنجکاوي ها را ملت هاي انقلابي منطقه مي توانند در نظام مردمسالاري ديني بيابند. نظامي که کاملا دموکرات و بر مبناي دين مبين اسلام است.انقلاب هاي منطقه غلبه دين بر سکولاريسم است نه غلبه سکولاريسم بر دين. در اين انقلاب ها که به تعبير مقام معظم رهبري نمايش جنگ اراده‌هاست فرمول پيروزي تنها و فقط تکيه بر بنيان مرصوص اسلام خواهي ملت مسلمان منطقه است. امروز نقشه راه بهار عربي براي غلبه بر استبداد داخلي و استعمار خارجي يک نظام سياسي اسلامي مثل مردمسالاري ديني است. در واقع مردمسالاري ديني مي تواند علت مبقيه اين انقلاب‌ها و سپر دفاعي براي صيانت از دستاوردهاي بي بديل جوانان مسلمان منطقه باشد. البته هر چند نمي توان مدعي شد نظام مردمسالاري ديني مثل نسخه هاي سازمان بهداشت جهاني براي ريشه کن کردن برخي بيماري ها فراگير و همه گير است اما هيچ کس را نمي توان از درس آموزي از اين تجربه منع کرد. مي توان به مردمسالاري ديني جهاني انديشيد. نظامي که بر مبناي فطرت بشري پايه گذاري شده است بسيار قابليت بيشتري براي جهاني شدن دارد تا الگوهاي نفساني و الحادي مثل ليبرال دموکراسي که حتي امروز در زاد گاه و خاستگاه خود نيز باواکنش هاي عمومي مواجه هستند. البته اين جهاني شدن خود به خودي و يک پروسه نيست همان‌طور که جهاني شدن مفاهيم ليبراليستي غرب نيز يک فراگرد خودکار نبوده و نيست. امروز ما نيازمند اهتمام مضاعف نخبگان، باورمندي پژوهشگران و دغدغه مندي سياستمداران وطني در جهاني سازي مفهوم مردمسالاري ديني هستيم.پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) نيزکه در سال ششم هجرت تصميم گرفتند دين اسلام را جهاني سازد اقدام به نامه نگاري با ملوک و امپراتوران بزرگ آن عصر نمودند.به گفته منابع تاريخي تعداد اين نامه ها شش عدد بوده و ظاهرا همه در يک روز ارسال شده اند .گفتني است برخي مسلمين اين کار رسول الله (صلي الله عليه و آله) را خوش نداشته و از عواقب آن مي ترسيدند و سخني پيش از آن بين ايشان و پيامبر (صلي الله عليه و آله) پيش آمده و حضرت (صلي الله عليه و آله) از آنها خواسته بود مانند فرستادگان عيسي نباشند بلکه فرمانبرداري کامل و ايمان تمام داشته باشند. براي راقم اين سطور اما هنوز جاي اين پرسش باقي است که وقتي کتاب هاي سکولاري نظير "درسهاي دموکراسي براي همه" و يا "کمونيسم به زبان ساده" و ... در اين کشور مجوز مي گيرند و منتشر مي شوند و حتي در برخي دانشگاه هاي کشور به عنوان منبع درسي به دانشجويان معرفي مي شوند اما يک کارشناس محترم پژوهشي اجازه حتي فکر کردن به تاليفي تحت عنوان آشنايي با مردمسالاري ديني در ايران را براي مخاطبان عرب زبان و انگليسي زبان نمي دهد، آيا اين نشان از بغض و غرض است و يا خودباختگي علمي؟ آيا اين دست رويکردها با اخلاق و انصاف علمي سازگار است؟

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها