ماجرای ساخت «خونه مادربزرگه» چه بود/ ننه حلیمه تنها دکتر که همسرش نظافتچی است

کد خبر: 503168

ننه حلیمه خانه ای داشت پر از سگ و گربه و غاز و اردک و مرغ و خروسی و گاو! انتهای حیاط خانه اش هم کشاورزی می کرد. برنج و گوجه فرنگی و هندوانه می کاشت. زن بسیار خوش اخلاقی بود و تکیه کلامش هم «ننه قربان» بود.

ماجرای ساخت «خونه مادربزرگه» چه بود/ ننه حلیمه تنها دکتر که همسرش نظافتچی است
سرویس فرهنگی فردا: سریال خونه مادربزرگه یکی از نوستالژیک‌ترین و خاطره‌انگیزترین برنامه‌های کودک برای دهه شصتی‌هاست. احترام برومند مجری باسابقه رادیو و تلویزیون و همسر داوود رشیدی در خلال مصاحبه‌ای به ساخت این سریال پرداخته است. برومند در گفتگویی که ششمین شماره نشریه روایت آن را منتشر کرده است به خاطراتش از سفر به شمال در کودکی و جوانی و اکنون پرداخته است. او در این مصاحبه به خانه وشخصیتی که خواهرش با الهام از او خانه بزرگه را ساخت اشاره می‌کند.
ماجرای ساخت «خونه مادربزرگه» چه بود/ ننه حلیمه تنها دکتر که همسرش نظافتچی است / دپوی عید ولی ناقص
در بندر انزلی در کنار روستای بشمن یک شهرک ویلایی ساخته شده بود به نام خزرویلا. خواهر داود مهری خانم، که خدا رحمتش کند در انجا یک ویلایی داشت. ما هم بعد از ازدواج خیلی به خزرویلا می‌رفتیم. دوره موشک باران هم که رفتیم شمال، در واقع در خرز ویلا ساکن بودیم. یکی از نظافتچی‌های مجتمع خزروبلا همشری داشت به اسم ننه حلیمه که مامای ده بشمن بود. خواهرم مرضیه درباره او می‌گفت:«ننه حلیمه تنها دکتری است که همسرش نظافتچی است.»
ننه حلیمه خانه ای داشت پر از سگ و گربه و غاز و اردک و مرغ و خروسی و گاو! انتهای حیاط خانه اش هم کشاورزی می کرد. برنج و گوجه فرنگی و هندوانه می کاشت. زن بسیار خوش اخلاقی بود و تکیه کلامش هم «ننه قربان» بود. مرضیه سریال خونه ی مادربزرگه را با
الهام از ننه حلیمه ساخت. بارها و بارها به خانه ی ننه حلیمه می رفت و از خانه اش وسایلشی محیط زندگیش و شخصیتش اتودهای مختلف می زد. البته مرضیه سریال را در کلاردشت فیلمبرداری کرد. کلاردشت را از روی فیلمها و عکسهای همان موقع که آدم نگاه میکند و با امروزش مقایسه می کند، خیال می کند هزار سال از آن روزها گذشته... در حالی که بیست و پنج شش سال بیشتر نگذشته. کلاردشت اینقدرعوض شده. کلاردشت امروزجایی است پر از خانه و ویلا و زباله. زباله های زیادی که انجاها تولید می شود را متاسفانه همان اطراف و در جنگل ها دفن میکنند. گاهی از خودم می پرسم ایا نمی شود زباله های انجا را به نحوی بازیافت کرد؟ بعد با خودم فکر میکنم چرا مردم کلاردشت نمی روند دنبال این کار؟ چرا به فکر محیط زندگیشان نیستند؟
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها