«فردا»: دکتر محمدباقر قالیباف به مناسبت سالگرد درگذشت دکتر حسن حبیبی با انتشار پیامی یاد و خاطره وی را گرامیداشت. در این پیام شهردار پایتخت تلاش برای نهادینه کردن اخلاق و آگاه سازی جامعه را به عنوان ویژگی منحصر به فرد دکتر حسن حبیبی در طول فعالیت های اجتماعی و سیاسی این چهره برجسته کشور یاد کرد. متن کامل پیام دکتر محمدباقر قالیباف، شهردار تهران به مناسبت سالگرد درگذشت حسن حبیبی بدین شرح است: به نام خداوند جانآفرين به حسن خلق و وفا كس به يار ما نرسيد.. حسن حبيبي به واقع بنده خدا بود؛ در اوج پختگي علمي در محضر حضرت امام (ره) به تلمذ درس انسانسازي پرداخت و مردمشناسي را از خود آغاز و «خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ» (اعراف 199) را نصبالعين خويش قرار داد. با معرفت نفس به ميدان آمد و عاقبت به خير شد؛زماني به نوشتن در باب جهاد همت گمارد كه هنوز تا پيروزي انقلاب راهي پرپيچ و خم در پيش بود و زماني به جبرهاي اجتماعي و آزادي يا اختيار انساني پرداخت كه هنوز خورشيد انقلاب طلوع نكرده بود. و چه زيباست وقتي درمييابيم مرحوم دكتر حسن ابراهيم حبيبي در دو اثر مهم خود پس از پيروزي
انقلاب به طور مستقيم به مسئله اخلاق پرداخته است. اول به سرچشمههاي اخلاق و دين ميپردازد و در ادامه به اخلاق نظري و علم آداب توجه ميكند، گذشته از همه آثار ديگرش زمانبندي به گاه و به موقع ايشان در ورود به موضوع اخلاق براي آشنايي اوليه با شخصيت متخلق به اخلاق آن مرحوم مغفور كافي و وافي مينمايد. حبيبي از منظر يك جامعهشناس در زمان مناسب و به بهترين روش در دسترس، سعي در نهادينهكردن اخلاق و آگاهسازي جامعه داشت، اگر توجه كنيم كه در بحبوحه روزهاي آغازين انقلاب اين حسن حبيبي بود كه بخش اعظم بار سنگين تهيه پيشنويس قانون اساسي را به دوش كشيد، ارزش بيشتري براي اولين هشدارهاي او قائل خواهيم بود. حبيبي در باب اخلاق نوشت و خود تا زماني كه زيست بر محور و مدار اخلاق چرخيد، شايد بهتر باشد اينگونه بگوييم كه مرحوم دكتر حبيبي دواي درد را در اشاعه اخلاق شناخت و به همين دليل اگرچه بلافاصله بعد از پيروزي انقلاب به نظريههاي اخلاقي و اخلاق نظري پرداخت و سرچشمههاي آن را جويا شد، در ادامه حيات پربركت خويش كار اصلي را در احياي روشمند اخلاق عملي يافت. در نامههاي رسمي به نام بنده خدا امضا ميكرد و متواضعانه مرحوم كيومرث
صابري فومني را مورد حمايت معنوي خود قرار ميداد. اگر در ميزان پشتيباني مرحوم حبيبي از «گل آقا» نتوانيم قاطعانه و مستند سخن گوييم، حداقل ميتوانيم درك عميق وي را از طنز و جايگاه آن را در حفظ و تعالی جامعه بستاييم. وي در ممارستي فعال، عالمانه و زاهدانه، به دور از هرگونه ريا، از بالاترين مرتبه و جايگاه اجتماعي، كليدي براي ورود به مدينه فاضله اسلامي را به جامعه جوياي حقيقت پيشكش نمود. به راستي چگونه ميتوان بنده خدا بود و دروغ گفت؟ چگونه ميتوان بنده خدا بود و به تزوير متوسل شد؟چه راهي وجود دارد تا ريا را از دريچه بندگي توجيه نمود و از همه بالاتر چگونه ممكن است، بنده خدا بود و اخلاق را زير پا گذاشت؟ در يادبودش به جا خواهد بود اگر به خود آييم و جداي از عناوين و القاب، خالصانه غسلي اخلاقي داشته باشيم و با قدمهاي استوار بر درگاه بندگي حق پاي بنهيم و اميد داشته باشيم كه ميراثداران انقلاب را با ميراثخواران انقلاب به يك چشم نبينيم. وي به راستي بخشي از ميراث زنده انقلاب محسوب ميگشت كه به تاريخ پيوست، حتي تاريخ اين اتصال به منبع نيز حامل معنا و مفهوم است؛ در دوازدهم بهمن با روحالله آمد و در دوازدهم بهمن به
لقاالله پيوست. صورت او نشان از سيرت او داشت، «الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُلوالاَلْباب» (زمر 18) سرو قد بود و گل رخسار و آزادهاي كه جز در بند بندگي حق و اطاعت از ولی حق نرفت، آزاد زيست و آزاد رفت و معناي آزادگي را براي ما به يادگار گذارد. فراموش نكنيم كه چگونه اخلاق حسنه، كشتي نجات وي در كوران شدايد اوايل انقلاب گرديد و قطبنماي وي در فتنههاي كوچك و بزرگ جز به راه درست رهنمودش ننمود، هرگز به خواب جهل نرفت و روي از آفتاب نگردانيد. روحش شاد و یادش گرامی باد
دیدگاه تان را بنویسید