همميهن درگفت و گو با محسن ميردامادي دبيركل جبهه مشاركت به نقل از وي نوشت: [درخصوص فعاليت جبهه مشاركت] بعضيها ميگويند جبهه مشاركت ظاهرا تعطيل شده و برخي ديگر ميگويند انعكاس بيروني فعاليتهاي جبهه ضعيف است كه دليل اصلي فقدان رسانههايي به عنوان ارگان يا وابسته به حزب است... ما در دورهاي قرار داريم كه خودمان به عنوان حزب، روزنامهاي نداريم و بالطبع، مطالب مشاركت نميتواند انعكاس خوبي پيدا كند... اين هم از عجايب است كه حزبي قانوني باشد و مجوز فعاليت داشته باشد ولي نشريه براي طرح نظراتش با مردم نداشته باشد و ظاهرا مسوولان دولت فعلي اصرار دارند كه حزبي مثل مشاركت بدون روزنامه باشد... بعد از پايان مجلس ششم و دولت آقاي خاتمي فكر كرديم يك بازنگري در فعاليت هشت ساله گذشته حزب داشته باشيم و يك ارزيابي و نقد جدي از درون به خودمان داشته باشيم. اين نقد براي اين است كه خودمان ببينيم نقاط ضعف و قوت ما در گذشته كجا بوده است. يكي ديگر از برنامههاي ما، سازماندهي نيروهاست... طرف مقابل نيروها و هوادارانش كه راي آنها را ميتوانسته جمعآوري كند سازماندهي كرده است. حالا محوريت اين كار در جناح محافظهكار با نهادهاي حكومتي
يا شبه نظام است كه ما به اين بخش انتقاد داريم ولي ما هم بايد يك كف راي مطمئني داشته باشيم تا بتوانيم در انتخابات انتظار موفقيت داشته باشيم كه اين كار را ميتوانيم به ساماندهي آراي اصلاح طلبان تعبير كنيم و عنواني كه در حال حاضر براي آن در نظر گرفته شده است سازمان مشاركتهاي اجتماعي است. در انتخابات شوراها اين كار عمدتا در تهران شد و نتايج آن با توجه به مدت كوتاهي كه اجرا شد قابل قبول بود و در حال حاضر هم حزب به طور جدي روي اين كار سرمايهگذاري كرده و در حال گسترش آن است... در يك سال گذشته غير از ارزيابي و نقد گذشته، تا حد زيادي براي آموزش، سرمايهگذاري زيادي كرديم. به اين صورت كه ما به تدريج دورههاي آموزشي ترتيب داديم كه كادرهاي آينده ما آموزشهايي را ببينند كه از نظر نظري ديدگاههايشان به هم نزديك بشود و بتوانند هماهنگتر مسايل را تحليل كنند و در فعاليت حزبي اختلافنظرها كمتر شود و بر همين اساس يك دوره يك ساله آموزشي را طراحي كردهايم كه تكرار خواهد شد و هر سال براي تعدادي از اعضاي حزب ارايه خواهد شد... انتقادي كه نه تنها به جبهه مشاركت بلكه به نوع احزاب و گروههاي اصلاح طلب ميشده و به نظر من وارد هم
بوده ضعف رابطه با بدنه اجتماع بوده است ما با اين سازماندهي تا حدي ميتوانيم به اين ضعف بپردازيم و به تدريج در ارتباط با اقشار مختلف جامعه اين خلا را پر كنيم... در بسياري از مسايل و اتفاقاتي كه در كشور ميافتد يا ايرادها و انتقاداتي كه در اعتراض به عملكرد حكومت ميشود،كساني تمايل دارند اين را از سوي مشاركت ببينند و بگردند دنبال اين كه نقشي از مشاركت در آن پيدا بكنند در صورتي كه مشاركت در اين نوع فعاليتها نبوده و نخواهد بود ولي عدهاي تمايلشان اين است و اگر هم پيدا نكنند تحليلشان اين است كه اينها آنقدر پيچيده عمل كردهاند كه ردپايي از خود نگذاشتهاند! موقعي كه فعاليت حزب را گسترش بدهيد و بتوانيد با اقشار بيشتري از جامعه ارتباط داشته باشيد يك وجه اين است كه اين نوع افراد نگراني بيشتري پيدا كنند و بيشتر درصدد محدود كردن فعاليتهاي حزب برآيند... ما الان امنيتيترين دولت را داريم. يعني در هيچ دورهاي از دولتهاي گذشته نگاه دولت به مسايل اين قدر امنيتي نبوده كه اگر معلمان هم اعتراض ميكنند، بگويد اين اعتراضها ريشههايش در خارج است و از خارج هدايت ميشود، يا اگر با حجاب خانمها مساله دارد، بگويد بدحجابي از
خارج هدايت ميشود و بدحجابي امنيتي است، يعني نگاهش به كوچكترين مسايل، امنيتي است. هيچ وقت دولت اين قدر امنيتي نبوده و هيچ وقت هم دولت اين قدر ضدحزب و تحزب نبوده است... شما در جريان محافظهكار، هم كساني را ميبينيد كه به طور جدي طرفدار تحزب و حتي حزبي شدن انتخابات هستند و هم در همان مجموعه افراد ديگري را ميبينيد كه كاملا مخالف تحزب و هرگونه اثرگذاري حزبي هستند. فكر ميكنم جريانات سنتي و سابقهدار محافظهكار به خصوص بعد از دولت آقاي احمدينژاد و آمدن ايشان بيشتر روي اين ايده شدند، چون بعد از مدتها فعاليت سياسي اين نيروهاي سابقهدار، يك دفعه كسي خارج از صف رفت آن جلو و رياست جمهوري را گرفت كه براي خيلي از آنها هم غيرمنتظره بود و شرايطي پيش آمده كه آنها از دولت فعلي لطمه خوردند... مشكل اصلي تحزب در جامعه اين بوده و است كه صاحبان اصلي قدرت هميشه مخالف تحزب بودهاند و الان هم هستند. تنها آقاي خاتمي بود كه در دوران مسووليتش واقعا براي تقويت احزاب كار كرد، ولي ديگران در اين جهت كاري نكردند و دولت فعلي هم كه كاملا مخالف تحزب است و به هر طريقي سعي ميكند كه احزاب بيشتر محدود شوند و شكل نگيرند. البته اين نوع
نگاه و تلاشها محدود به دولت نيست، مجموعه صاحبان اين تفكر اين نگاه را دارند كه احزاب مزاحم آنها هستند، آن هم يك مزاحم سازمان يافته و تشكيلاتي. شما اين تخفيف حساب شده احزاب را در ادبيات مسوولان به خوبي ميبينيد.
دیدگاه تان را بنویسید